پشت صفحه گوشی نوشتم Death is NEAR
شاید به خودم اومدم.شاید...
نه اینکه این جمله حال منو بگیره،نه اینکه ناامید و افسرده ام کنه...
نه...
اینو نوشتم که یادم بیفته وقت رو دارم از دست میدم.جوونیم رو... گرانبهاترین ها رو...
نچ نچ نچ20 و اندی سال گذشت.منم و یه عالمه آرزوهایی که باید به گور برد.
وقتی ندونی از زندگیت چی میخوای وقتی تنها یه هنر بلد باشی اونم وقت کشی(مثلا تو باشکاه)،نتیجه اش میشه همین...
همین که از بازنگری (!)روزهای گذشته ات گلو درد میگیری...
یه وقتایی میگم اگه حداقل پولدار بودم...
بعدش وسط افکارم میگم بمیر بابا!از کدوم یکی از اینایی که داری مثل آدم استفاده کردی که بخوای از پول درست استفاده کنی.از افکارت؟سلامتیت؟موقعیتت(هرچند مبهم)؟نعمت پدر و مادرت(هرچند جدا از هم)؟...
یه جورایی این فکرهای کپک زده داره مخم رو میخوره
دلم میخواد بدونم چند نفر مثل من از خودشون ناراضی اند
از خودشون
نه از جامعه و دولت و این حرفها
از خودشون و افکارشون و نقابهایی که به صورت میزنن
کم آوردم
یکی بگه من چمه

یه وقتایی میگم اگه حداقل پولدار بودم...
بعدش وسط افکارم میگم بمیر بابا!از کدوم یکی از اینایی که داری مثل آدم استفاده کردی که بخوای از پول درست استفاده کنی.از افکارت؟سلامتیت؟موقعیتت(هرچند مبهم)؟نعمت پدر و مادرت(هرچند جدا از هم)؟...
یه جورایی این فکرهای کپک زده داره مخم رو میخوره

دلم میخواد بدونم چند نفر مثل من از خودشون ناراضی اند
از خودشون
نه از جامعه و دولت و این حرفها
از خودشون و افکارشون و نقابهایی که به صورت میزنن
کم آوردم

یکی بگه من چمه


پ.ن1
یه وقت فکر نکنید چون تو نظر سنجی"مبوب ترین عضو باشگاه" رای کم آوردم افسردگی گرفتم
)
[FONT="]پ.ن2:من تا حالا از این تاپیکها نزدمااا توروخدا دعوام نکنید [/FONT]


[FONT="]پ.ن2:من تا حالا از این تاپیکها نزدمااا توروخدا دعوام نکنید [/FONT]
