آقا اون زمونایی که ما کوچیک بودیم سریالهایی مثه "در قلب من" از تلویزیون پخش میشد که مهندس تو فیلم سوار گرانترین ماشین اون زمونا یعنی پاترول بود و زندگی خوبی داشت و .... تو فیلمها فرامرز غریبیان و امثالهم رو اگه میخواستن خیلی پولدار نشون بدن مهندس نشون میدادن. بعدش میگفتن دکترها همه بیکار هستن. اصلا مملکت این همه پزشک میخواد چیکار و اینا. ما هم رفتیم رشته ریاضی که مثلا مهندس بشیم و به یه نون و نوایی برسیم. ولی زهی خیال باطل!
به هر حال با یک مشقت تونستیم دانشگاه قبول بشیم. هنوز ترم دوم دانشگاه رو نگذرونده بودیم که از گوشه و کنار دانشگاه های پولی مثه قارچ در اومدن. چند وقت بعد اسکلترین دانش آموز دبیرستانمونو تو خیابون دیدیم گفتیم چه خبر چیکارا میکنی؟ جواب داد دارم مهندسی برق فلان دانشگاه رو میخونم وا ما اینجوری شدیمخلاصه چشم بهم زدیم دیدیم ملت همه شدن دانشجوی مهندسی بغیر از عمه حافظ شیرازی که البته اگه در قید حیات بودند حتما هوس میکردند رشته مهندسی معماری تحصیل کنن آخه میدونی کلاس داره و از کوچیکی خوب نقاشی میکرد باباش میگفت باید دخترم مهندس معمار بشه.
ما هم که می دیدیم ای بابا, حیف اون همه زحمتی که واسه کنکور کشیدیم همه که شدن مهندس, ولی تنها دلخوشیمون این جمله بود که " آقا درسته مهندس زیاد شده ولی شما درست رو خوب بخون, کارت رو خوب بلد باش اونوقت همه خودشون میان دنبالت" ما هم نشستیم مثه اسب خوندیم. ولی خب بعدش فهمیدیم اصلا این چیزایی که خوندیم 5% هم تو بازار بیرون بدردمون نمیخوره. فارغ التحصیل که شدیم یه مدت دنبال کار بودیم ولی کو کار؟ از ترس سربازی فوق لیسانس هم خوندیم. ولی کاش همون موقع می رفتیم خدمت, حداقل 18 ماه بیشتر نبود. الان هم که فوق تموم شده. کار هم که نیست یا اگر هم باشه بیگاریه. سه ماه رفتیم سر کار اونم بدون حقوق گفتن پول نداریم بدیم اگه دوست داری بمون اگه نه برو! قبول شدن تو مقطع دکترا تو دانشگاه دولتی هم که با اون فیلتر مسخره مصاحبه هم که پارتی میخواد. ما موندیم و یک کاغذ مدرک و کله کچل. الان هم به ناچار باید 24 ماه بریم سربازی که بعدش ببینیم چی میشه!
حالا هم وقتی صحبت از نا امیدی میکنی و از وضعیت ناجورت می نالی یه سری که تا حالا سخت ترین کاری که کردن بلند کردن قاشق چنگال سر میز ناهار بوده میگن این حرفای آدم ضعیفه. اگه مرد باشی میدون رو خالی نمیکنی ... آخ آدم میسوزه...
این وضعیت به واقع اسفباری که برای همه "جوون و پیر هم نداره" . درست شده . به رشته و درس و کار ربطی نداره . نتیجه دو یا سه دهه سیاست های اشتباه اقتصادی فرهنگی ووووو بود که تمام شئون زندگی ایرانیان رو در بر می گرفت.حالا هم که به عینه میبینیم که رسیدیم به جایی که عین ناکجا آباده و هر کسی و طبقه ای از جامعه با دنیایی از مشکلات مواجه شده .حالا هم به جای اینکه کسی بیاد جواب بده. و ریشه اصلی رو کنه. فقط فرافکنی تحویل میدن. و همون راه رو میرن.به نظرم راه پیدا کردن برون رفت از این وضعیت اول خاموش کردن تلویزیونه و بعد تفکر.
آموزه های سربازی الان خودشو نشون نمیده . بعد 40 سال که باید استقامت نشون بدی بکار میاد. در ضمن 30 سال اول در مقابل بقیه عمر 10 سال هم نمی ارزه. لذت درک حیات بعد از 40 سالگیه.وقعاً از سربازی ناراضیم نه بخاطر این که می گن سخته و غیره به خاطر 2 سال عمری که می ره یعنی حدود 4% عمر که اگر فرض کنیم 30 سال اول زندگی دو برابر سایر عمر مفیده میشه حدود 10% عمر. بعضی ها رو دیدم که می گن سربازی زود می گذره اما بنده خداها خبر ندارن اونی که که گذشته عمرشون بوده نه سربازی وگرنه سربازی همون 2 سر جاش هست.
هر جا که بری خودتم میبری مگه نه ؟ اگه مهارت های زندگی رو یاد نگیریم همه جا آسمون همین رنگی میشه.البته یه راه دیگه هم هست مهاجرت.
100 % موافقم . تلویزیون نه تفکر آره .این وضعیت به واقع اسفباری که برای همه "جوون و پیر هم نداره" . درست شده . به رشته و درس و کار ربطی نداره . نتیجه دو یا سه دهه سیاست های اشتباه اقتصادی فرهنگی ووووو بود که تمام شئون زندگی ایرانیان رو در بر می گرفت.حالا هم که به عینه میبینیم که رسیدیم به جایی که عین ناکجا آباده و هر کسی و طبقه ای از جامعه با دنیایی از مشکلات مواجه شده .حالا هم به جای اینکه کسی بیاد جواب بده. و ریشه اصلی رو کنه. فقط فرافکنی تحویل میدن. و همون راه رو میرن.به نظرم راه پیدا کردن برون رفت از این وضعیت اول خاموش کردن تلویزیونه و بعد تفکر.
دوران سربازی یه دوران طلاعیه که هیچکس از انسان انتظاری نداره . همینش یه دنیا می رزه.من نمیخاستم برم سربازی اما دیگه مجبورم که برم میفهمی مجبوررررررررررم
آموزه های سربازی الان خودشو نشون نمیده . بعد 40 سال که باید استقامت نشون بدی بکار میاد. در ضمن 30 سال اول در مقابل بقیه عمر 10 سال هم نمی ارزه. لذت درک حیات بعد از 40 سالگیه.
هر جا که بری خودتم میبری مگه نه ؟ اگه مهارت های زندگی رو یاد نگیریم همه جا آسمون همین رنگی میشه.
دوران سربازی یه دوران طلاعیه که هیچکس از انسان انتظاری نداره . همینش یه دنیا می رزه.
چی بگم والا! من این طوری فکر نمی کنم به نظر من 40 سالگی زمان خریدن سنگ قبره متناسب با شکمی که آوردیم.
باش تا ببینی . در ضمن یکم از سرگذشت مردان و زنان تاریخ ساز دنیا رو هم بخونی , به حرف من میرسی
شاید، البته نمی دونم شما منظورت از یادگیری در سربازی چیه ولی اون دوستانی که رفته بودن در ظاهر دو تا چیز رو خوب یاد گرفته بودن یکی سیگار و قلیون و یکی هم گاهاً حشیش، البته باطنی نمی دونم. شاید حق با شما باشه شایدم نه.
اینو از اونایی که الان 50 سالشونه بپرس
خوب، یعنی منظورتون اینه که سربازی چون محل فرار از مسئولیته کلی حال میده! چی بگم، به نظر میرسه اختلاف طرز فکر خیلی دیگه زیاد شد. من نظرم اینه که ما در مقابل اطرافیانمون مسئولیم حتی اگر از ما نخوان. این طرز فکر شما رو اصلاً نمی تونم درک کنم.
وقتی همه شما رو راحت گذاشتن میتونی از این فرصت برای خودشناسی بهره ببری و مهارت های ذهنی و فیزیکی خودت رو افزایش بدی.
چی بگم والا! من این طوری فکر نمی کنم به نظر من 40 سالگی زمان خریدن سنگ قبره متناسب با شکمی که آوردیم.
باش تا ببینی . در ضمن یکم از سرگذشت مردان و زنان تاریخ ساز دنیا رو هم بخونی , به حرف من میرسی
شاید، البته نمی دونم شما منظورت از یادگیری در سربازی چیه ولی اون دوستانی که رفته بودن در ظاهر دو تا چیز رو خوب یاد گرفته بودن یکی سیگار و قلیون و یکی هم گاهاً حشیش، البته باطنی نمی دونم. شاید حق با شما باشه شایدم نه.
اینو از اونایی که الان 50 سالشونه بپرس
خوب، یعنی منظورتون اینه که سربازی چون محل فرار از مسئولیته کلی حال میده! چی بگم، به نظر میرسه اختلاف طرز فکر خیلی دیگه زیاد شد. من نظرم اینه که ما در مقابل اطرافیانمون مسئولیم حتی اگر از ما نخوان. این طرز فکر شما رو اصلاً نمی تونم درک کنم.
وقتی همه شما رو راحت گذاشتن میتونی از این فرصت برای خودشناسی بهره ببری و مهارت های ذهنی و فیزیکی خودت رو افزایش بدی.
با شما موافقم . من بخش پر لیوان رو میبینم. به هر حال باید رفت . فرقش اینه که با دیدمن سربازی قشنگتر تموم میشه.ببخشید تو این شرایط دهشت آور و ایده آل! اقتصادی نمی دونم شما از کدوم راحتی دارین حرف میزنین! به نظر نمی رسه در این شرایط اقتصادی نیروی کار تحصیل کرده و متخصص رو گرفتن و بردن و 2 سال خدمت دادن بعد از این که سوادش ته کشید برگردوندن و صرفاً گفتن این که مرد شده کار درستی باشه. حداقل از نظر عقلی نه به نفع خونوادشه، نه به نفع خودش و نه به نفع جامعه.
هیییییییییییییها یادمه
اصن همون فیلمای لعنتی باعث شد من رشته تجربی رو ول کنم برم ریاضی دیگه
گفتم مهندس شم پولدار شم مستقل شم :دی
.
در مورد نظام ساختمان اصن حرف نباید زد... :|چی سرجاشه که این باشه؟
چند روز پیش زمزمه هایی تو نظام مهندسی به گوش رسیده که برای کسب مجوز مجری گری حقیقی پایه 1 ارائه دو سند ساختمان بنام فرد متقاضی الزامیه !!
(به نقل از مهندس زرافشان)
دلیل این امر خیلی جالبه .فرمودند اگر در طی قرارداد مجری گری ، مجری به پول احتیاج داشت بتونه با فروش املاک معرفی شده ! به سازمان منابع مالی تامین کند !!
واقعا به این نحوه مدیریت آفرین باید گفت ! چرا ؟چون :
1- مهندس اگر دو واحد ساختمان داشته باش که دیگر نیازی به مجری گری نداره !
2- ظاهرا سازمان بیشتر از آنکه به فکر اعضاء خود باشه ، در فکر منافع مالکانه تا خدای نکرده در روند اجرا بدلیل کمبود منابع مالی خللی پیش نیاد !!!
3-ظاهرا مقامات سازمان در گذاشتن این شرط قیاس به نفس فرمودن ! یعنی آنقدر واحد دارند که داشتن 2 واحد برای یک مهندس رو امری ساده تلقی کردن !
.
.
.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل