واقعه 11 سپتامبر در قرآن كریم ذكر شده است.

ceaselife

عضو جدید
بعد از حادثه 11 سپتامبر در برخی از مجامع این موضوع مطرح شد كه واقعه 11 سپتامبر در قرآن كریم ذكر شده است. اینک در روزهای که دوباره این حادثه یادآوری می شود پاسخی برای این شبهه:
این كه انتظار داشته باشیم كه تمامى حوادث جهان از ابتداى خلقت تا پایان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آینده را پیش‏گویى كرده باشد، به هیچ وجه با آن چه ما از ظواهر قرآن مى‏یابیم، تناسب ندارد؛ بلكه چه بسا برخلاف فلسفه و كار ویژه آن باشد.

خداوند متعال به تمامى حوادث عالم، از ابتداى خلقت تا پایان آن، علم كامل دارد و هیچ‏گونه شك و تردیدى در این مطلب نیست؛ اما این كه توقع داشته باشیم كه هر حادثه‏اى - هر چند مهم - كه در جهان اتفاق مى‏افتد، در مرتبه ظاهر قرآن آمده باشد، به هیچ وجه با فلسفه قرآن و هدف از نزول آن سازگار نیست؛ زیرا هدف از نزول قرآن، هدایت، تربیت و تكامل انسان است و در این راه، این كتاب ارزشمند الهى از هر چیزى كه براى نیل به سعادت فردى و اجتماعى بشر در دو جهان لازم است، فروگذار نكرده است. (ما فرّطنا فى الكتاب من شى‏ء)1 اما گاهى این اسباب به صورت كلى بیان شده است (مانند دعوت به كسب علم و دانش و...) و گاهى به جزئیات پرداخته شده است (مانند بیان معارف عظیم الهى، احكام اسلامى و مسائل اخلاقى، پند و اندرز از سرگذشت اقوام و ملت‏هاى پیشین وبیان مسئله مرگ و جهان آخرت و...) در هر صورت، قرآن تنها كتاب هدایت است.

باید توجه داشته باشید كه آن چه اكنون مورد بحث ماست، مرتبه ظاهر قرآن است كه براى بشر عادى فهم‏پذیر است و نه مرتبه باطن آن كه در دسترس «راسخون فى العلم» است. بنابراین، مانعى ندارد كه همه حقایق هستى در مرتبه باطن قرآن وجود داشته باشند و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله و امامان معصوم علیهم‏السلام از آن اطلاع داشته باشند؛ ولى در مرتبه ظاهر و فهم بشر عادى، قابل فهم و درك نباشند.
براساس یكى دیگر از سنت‏هاى الهى، بین دگرگونى‏هاى اجتماعى با تحولات و تغییرات درونى جامعه و مردم، همبستگى عمیق وجود دارد.

این كه انتظار داشته باشیم كه تمامى حوادث جهان از ابتداى خلقت تا پایان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آینده را پیش‏گویى كرده باشد، به هیچ وجه با آن چه ما از ظواهر قرآن مى‏یابیم، تناسب ندارد؛ بلكه چه بسا برخلاف فلسفه و كار ویژه آن باشد. قرآن كریم، در مواردى كه اصل هدایت انسان‏ها و یا اعجاز قرآن اقتضا نموده، سرگذشت‏هاى آموزنده‏اى از زندگى ملت‏هاى پیشین و پیامبران آنان را نقل كرده و یا برخى موضوعات، نظیر پیروزى لشكر رومیان در مقابل امپراتورى ایران (در سال‏هاى اولیه ظهور اسلام) را پیش‏بینى كرده است؛ ولى همان‏گونه كه گذشت، به هیچ وجه نمى‏توان انتظار تبیین تمامى حوادث را از قرآن داشت.
هر چند قرآن كریم از بیان تمام جزئیات حوادث زندگى بشرى در آینده امتناع ورزیده، اما در راستاى اهداف خویش، یعنى هدایت، تربیت و تأمین سعادت دنیوى انسان‏ها، به تبیین خطوط اساسى زندگى بشر بر اساس سنت‏هاى ثابت و غیرقابل تغییر الهى پرداخته است؛ سنت‏هایى كه از ابتداى حیات بشر، همواره ترسیم‏كننده سرنوشت آن بوده، تا قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
قرآن كریم در آیات متعددى از قطعیت سقوط فرهنگ‏ها، تمدن‏ها و نظام‏هاى بشرى بحث مى‏كند و این تغییر و تحول در میان زندگى امت‏ها را یكى از سنت‏هاى مهم و غیرقابل تخلف دستگاه حكیمانه خلقت تلقى مى‏كند. در قرآن آمده است: «قد خلت من قبلكم سنن فسیروا فى الارض فانظروا كیف كان عاقبه المكذبین . هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین . ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم موءمنین...؛ پیش از شما سنت‏هایى وجود داشت؛ پس در روى زمین گردش كنید و بنگرید سرانجام تكذیب‏كنندگان آیات خدا چگونه بوده است. این بیانى است براى عموم مردم و هدایت و اندرزى است براى تقواپیشگان و شما اى ایمان آوردگان! سست نشوید و اندوهگین مگردید كه شما برترید؛ اگر به راستى ایمان داشته باشید...».2

بررسى آیه فوق این واقعیت را نمایان مى‏سازد كه علت انحطاط تمدن‏ها ، دورى و فاصله گرفتن آنها از خداوند و تعالیم پیامبران الهى بوده است، این آیه ضمن عبرت‏آموزى به مسلمانان، به آنها امید مى‏دهد كه در صورت حفظ ایمان به خداوند و حركت در مسیر هدایت الهى، نه تنها دچار انحطاط نمى‏شوند، بلكه برترى و پیروزى از آن آنهاست.
براساس یكى دیگر از سنت‏هاى الهى، بین دگرگونى‏هاى اجتماعى با تحولات و تغییرات درونى جامعه و مردم، همبستگى عمیق وجود دارد. طبق این ضابطه الهى، تنها دگرگونى و تحول فكرى، عقیدتى، رفتارى و اخلاقى مطلوب و یا نامطلوب یك قوم و یك جامعه و ملت است كه مى‏تواند زمینه‏پرداز و علت دگرگونى‏ها و تغییرات تكاملى یا ارتجاعى در ابعاد و جوانب مختلف حیات آن قوم و نسل جامعه باشد. «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و جامعه‏اى را دگرگون نخواهد ساخت؛ مگر زمانى كه خود آن جامعه حالشان را از درون دگرگون سازند».3
به طور خلاصه از دیدگاه اسلامى و با بررسى سرنوشت تمدن‏هایى كه دچار فروپاشى و انحطاط شده‏اند، مى‏توان به این جمع‏بندى دست یافت كه مهم‏ترین عامل سقوط تمدن‏ها عبارتند از:
1. بشرى بودن آنان و عدم ارتباط با تعالیم الهى.
2. انحراف و انقطاع از تعالیم اصیل الهى.
اگر تمدنى از دو خصوصیت فوق مبرا باشد، یعنى اولاً بر پایه تعالیم اصیل الهى شكل گرفته باشد و ثانیاً به صورت مستمر در این راه باقى بماند، به هیچ وجه زوال و نابودى در آن راه ندارد. زیرا هر امرى كه صبغه الهى داشته باشد، جاودانى است. قرآن مى‏فرماید: «ولو انّ اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء والارض ولكن كذبوا فأخذناهم بما كانوا یكسبون؛ اگر مردم آبادى‏ها ایمان مى‏آوردند و راه توحید و تقوا را پیش مى‏گرفتند، بى‏تردید براى آنها بركت‏هایى از آسمان و زمین مى‏گشودیم؛ اما آنان راه تكذیب و انكار لجوجانه حق را در پیش گرفتند؛ پس به خاطر كارهایى كه انجام دادند، آنان را موءاخذه كردیم».4
همچنین در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «و الَّوِ استقاموا على الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا؛ و اگر اینان راه مستقیم توحید و تقوا را ادامه دهند ما اینان را از روزى و نعمت‏هاى فراوان سیراب مى‏سازیم».5
بالاخره در خصوص حادثه یازده سپتامبر و ذكر آن در قرآن، مى‏توان چنین گفت: این كه آیه خاصى درباره این موضوع در قرآن وجود داشته باشد مانند پیش‏بینى پیروزى لشكر روم (به عنوان اهل كتاب) بر لشكر ایران (به عنوان مشركان) كه در آیات ابتداى سوره روم آمده و درست در چند سال بعد از ظهور اسلام به حقیقت پیوست، چنین آیه‏اى در این زمینه وجود ندارد و آیه 109 سوره توبه را كه برخى افراد ناشناخته شایع كرده‏اند، نه تنها درباره موضوعى كلى است و بسیارى از حوادث فردى و اجتماعى بشر از ابتداى خلقت تا پایان آن را شامل مى‏شود، بلكه در جزئیات، مانند تعداد طبقات برج‏هاى دوقلوى مركز تجارت جهانى آمریكا، نام خیابان و... هیچ گونه مطابقتى ندارد؛ اما اگر منظور مطابقت برخى آیات قرآن - كه بیان‏گر سنت‏هاى ثابت الهى در مورد ظهور و سقوط تمدن‏هاى بشرى است - 6 با این حادثه و سایر واقعیاتى كه در جامعه آمریكا مشاهده مى‏نماییم،7 همه حاكى از زوال این تمدن منحوس است، بله مى‏توان بر اساس آیات متعدد، افول و انحطاط حتمى آمریكا را پیش‏بینى نمود كه حادثه 11 سپتامبر تنها مصداق كوچكى از آن است.


پى‏نوشت:

1. انعام (6)، آیه 38.
2. آل عمران (3)، آیه 137 تا 139.
3. رعد (13) آیه 11.
4. اعراف (7) آیه 96.
5. جن (72)، آیه 16
6. ر.ك: على كرمى، ظهور و سقوط تمدن‏ها از دیدگاه قرآن، نشر مرتضى، قم 1370.
7. احمدرضا حاجتى، عصر امام خمینى
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا مگه با حادث شدن واقعه یازده سپتامبر که مشخصاً کار خودشون بوده، تمدنی از بین رفته؟ که داری دنبال مقصرش می گردی؟
بعدش هم چرا ما همه اش می خواهیم قرآن رو اینقدر کوچیک کنیم که بیاد و حوادث رو برامون پیش بینی کنه؟:mad:
 

saraaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیش بینی هم معمولا قبل از این که اتفاق بیوفته میگند
نه که یه اتفاقی بیوفته
بریم جملات کتاب رو اینور اونور کنیم....بعد از 9 سال تازه بگیم آرههههه این پیش بینی شده بود.

اگه راست میگین اتفاقی که هنوز نیوفتاده رو پیش بینی کنین
منم میتونم برم همین 11 سپتامبر رو از شاهنامه فردوسی براتون در بیارم
فقط
1- پول مفت بدید
2-نه سال وقت
منم موافقم.یه اتفاقی که هنوز نیفتاده رو پیش بینی کنین.اینکه دیگه اسمش پیش بینی نمی شه وقتی یه اتفاقی افتاده، تازه بریم دنبال علائمش تو قرن یا هرجای دیگه بگردیم! این میشه پَس بینی:d

اتفاقی که افتاده نیازی به پیش بینی نداره که!!;)
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد از حادثه 11 سپتامبر در برخی از مجامع این موضوع مطرح شد كه واقعه 11 سپتامبر در قرآن كریم ذكر شده است. اینک در روزهای که دوباره این حادثه یادآوری می شود پاسخی برای این شبهه:
این كه انتظار داشته باشیم كه تمامى حوادث جهان از ابتداى خلقت تا پایان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آینده را پیش‏گویى كرده باشد، به هیچ وجه با آن چه ما از ظواهر قرآن مى‏یابیم، تناسب ندارد؛ بلكه چه بسا برخلاف فلسفه و كار ویژه آن باشد.

خداوند متعال به تمامى حوادث عالم، از ابتداى خلقت تا پایان آن، علم كامل دارد و هیچ‏گونه شك و تردیدى در این مطلب نیست؛ اما این كه توقع داشته باشیم كه هر حادثه‏اى - هر چند مهم - كه در جهان اتفاق مى‏افتد، در مرتبه ظاهر قرآن آمده باشد، به هیچ وجه با فلسفه قرآن و هدف از نزول آن سازگار نیست؛ زیرا هدف از نزول قرآن، هدایت، تربیت و تكامل انسان است و در این راه، این كتاب ارزشمند الهى از هر چیزى كه براى نیل به سعادت فردى و اجتماعى بشر در دو جهان لازم است، فروگذار نكرده است. (ما فرّطنا فى الكتاب من شى‏ء)1 اما گاهى این اسباب به صورت كلى بیان شده است (مانند دعوت به كسب علم و دانش و...) و گاهى به جزئیات پرداخته شده است (مانند بیان معارف عظیم الهى، احكام اسلامى و مسائل اخلاقى، پند و اندرز از سرگذشت اقوام و ملت‏هاى پیشین وبیان مسئله مرگ و جهان آخرت و...) در هر صورت، قرآن تنها كتاب هدایت است.

باید توجه داشته باشید كه آن چه اكنون مورد بحث ماست، مرتبه ظاهر قرآن است كه براى بشر عادى فهم‏پذیر است و نه مرتبه باطن آن كه در دسترس «راسخون فى العلم» است. بنابراین، مانعى ندارد كه همه حقایق هستى در مرتبه باطن قرآن وجود داشته باشند و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله و امامان معصوم علیهم‏السلام از آن اطلاع داشته باشند؛ ولى در مرتبه ظاهر و فهم بشر عادى، قابل فهم و درك نباشند.
براساس یكى دیگر از سنت‏هاى الهى، بین دگرگونى‏هاى اجتماعى با تحولات و تغییرات درونى جامعه و مردم، همبستگى عمیق وجود دارد.

این كه انتظار داشته باشیم كه تمامى حوادث جهان از ابتداى خلقت تا پایان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آینده را پیش‏گویى كرده باشد، به هیچ وجه با آن چه ما از ظواهر قرآن مى‏یابیم، تناسب ندارد؛ بلكه چه بسا برخلاف فلسفه و كار ویژه آن باشد. قرآن كریم، در مواردى كه اصل هدایت انسان‏ها و یا اعجاز قرآن اقتضا نموده، سرگذشت‏هاى آموزنده‏اى از زندگى ملت‏هاى پیشین و پیامبران آنان را نقل كرده و یا برخى موضوعات، نظیر پیروزى لشكر رومیان در مقابل امپراتورى ایران (در سال‏هاى اولیه ظهور اسلام) را پیش‏بینى كرده است؛ ولى همان‏گونه كه گذشت، به هیچ وجه نمى‏توان انتظار تبیین تمامى حوادث را از قرآن داشت.
هر چند قرآن كریم از بیان تمام جزئیات حوادث زندگى بشرى در آینده امتناع ورزیده، اما در راستاى اهداف خویش، یعنى هدایت، تربیت و تأمین سعادت دنیوى انسان‏ها، به تبیین خطوط اساسى زندگى بشر بر اساس سنت‏هاى ثابت و غیرقابل تغییر الهى پرداخته است؛ سنت‏هایى كه از ابتداى حیات بشر، همواره ترسیم‏كننده سرنوشت آن بوده، تا قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
قرآن كریم در آیات متعددى از قطعیت سقوط فرهنگ‏ها، تمدن‏ها و نظام‏هاى بشرى بحث مى‏كند و این تغییر و تحول در میان زندگى امت‏ها را یكى از سنت‏هاى مهم و غیرقابل تخلف دستگاه حكیمانه خلقت تلقى مى‏كند. در قرآن آمده است: «قد خلت من قبلكم سنن فسیروا فى الارض فانظروا كیف كان عاقبه المكذبین . هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین . ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم موءمنین...؛ پیش از شما سنت‏هایى وجود داشت؛ پس در روى زمین گردش كنید و بنگرید سرانجام تكذیب‏كنندگان آیات خدا چگونه بوده است. این بیانى است براى عموم مردم و هدایت و اندرزى است براى تقواپیشگان و شما اى ایمان آوردگان! سست نشوید و اندوهگین مگردید كه شما برترید؛ اگر به راستى ایمان داشته باشید...».2

بررسى آیه فوق این واقعیت را نمایان مى‏سازد كه علت انحطاط تمدن‏ها ، دورى و فاصله گرفتن آنها از خداوند و تعالیم پیامبران الهى بوده است، این آیه ضمن عبرت‏آموزى به مسلمانان، به آنها امید مى‏دهد كه در صورت حفظ ایمان به خداوند و حركت در مسیر هدایت الهى، نه تنها دچار انحطاط نمى‏شوند، بلكه برترى و پیروزى از آن آنهاست.
براساس یكى دیگر از سنت‏هاى الهى، بین دگرگونى‏هاى اجتماعى با تحولات و تغییرات درونى جامعه و مردم، همبستگى عمیق وجود دارد. طبق این ضابطه الهى، تنها دگرگونى و تحول فكرى، عقیدتى، رفتارى و اخلاقى مطلوب و یا نامطلوب یك قوم و یك جامعه و ملت است كه مى‏تواند زمینه‏پرداز و علت دگرگونى‏ها و تغییرات تكاملى یا ارتجاعى در ابعاد و جوانب مختلف حیات آن قوم و نسل جامعه باشد. «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و جامعه‏اى را دگرگون نخواهد ساخت؛ مگر زمانى كه خود آن جامعه حالشان را از درون دگرگون سازند».3
به طور خلاصه از دیدگاه اسلامى و با بررسى سرنوشت تمدن‏هایى كه دچار فروپاشى و انحطاط شده‏اند، مى‏توان به این جمع‏بندى دست یافت كه مهم‏ترین عامل سقوط تمدن‏ها عبارتند از:
1. بشرى بودن آنان و عدم ارتباط با تعالیم الهى.
2. انحراف و انقطاع از تعالیم اصیل الهى.
اگر تمدنى از دو خصوصیت فوق مبرا باشد، یعنى اولاً بر پایه تعالیم اصیل الهى شكل گرفته باشد و ثانیاً به صورت مستمر در این راه باقى بماند، به هیچ وجه زوال و نابودى در آن راه ندارد. زیرا هر امرى كه صبغه الهى داشته باشد، جاودانى است. قرآن مى‏فرماید: «ولو انّ اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء والارض ولكن كذبوا فأخذناهم بما كانوا یكسبون؛ اگر مردم آبادى‏ها ایمان مى‏آوردند و راه توحید و تقوا را پیش مى‏گرفتند، بى‏تردید براى آنها بركت‏هایى از آسمان و زمین مى‏گشودیم؛ اما آنان راه تكذیب و انكار لجوجانه حق را در پیش گرفتند؛ پس به خاطر كارهایى كه انجام دادند، آنان را موءاخذه كردیم».4
همچنین در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «و الَّوِ استقاموا على الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا؛ و اگر اینان راه مستقیم توحید و تقوا را ادامه دهند ما اینان را از روزى و نعمت‏هاى فراوان سیراب مى‏سازیم».5
بالاخره در خصوص حادثه یازده سپتامبر و ذكر آن در قرآن، مى‏توان چنین گفت: این كه آیه خاصى درباره این موضوع در قرآن وجود داشته باشد مانند پیش‏بینى پیروزى لشكر روم (به عنوان اهل كتاب) بر لشكر ایران (به عنوان مشركان) كه در آیات ابتداى سوره روم آمده و درست در چند سال بعد از ظهور اسلام به حقیقت پیوست، چنین آیه‏اى در این زمینه وجود ندارد و آیه 109 سوره توبه را كه برخى افراد ناشناخته شایع كرده‏اند، نه تنها درباره موضوعى كلى است و بسیارى از حوادث فردى و اجتماعى بشر از ابتداى خلقت تا پایان آن را شامل مى‏شود، بلكه در جزئیات، مانند تعداد طبقات برج‏هاى دوقلوى مركز تجارت جهانى آمریكا، نام خیابان و... هیچ گونه مطابقتى ندارد؛ اما اگر منظور مطابقت برخى آیات قرآن - كه بیان‏گر سنت‏هاى ثابت الهى در مورد ظهور و سقوط تمدن‏هاى بشرى است - 6 با این حادثه و سایر واقعیاتى كه در جامعه آمریكا مشاهده مى‏نماییم،7 همه حاكى از زوال این تمدن منحوس است، بله مى‏توان بر اساس آیات متعدد، افول و انحطاط حتمى آمریكا را پیش‏بینى نمود كه حادثه 11 سپتامبر تنها مصداق كوچكى از آن است.


پى‏نوشت:

1. انعام (6)، آیه 38.
2. آل عمران (3)، آیه 137 تا 139.
3. رعد (13) آیه 11.
4. اعراف (7) آیه 96.
5. جن (72)، آیه 16
6. ر.ك: على كرمى، ظهور و سقوط تمدن‏ها از دیدگاه قرآن، نشر مرتضى، قم 1370.
7. احمدرضا حاجتى، عصر امام خمینى

:biggrin::biggrin::biggrin::smile:
 

hemmat27

عضو جدید
منم موافقم.یه اتفاقی که هنوز نیفتاده رو پیش بینی کنین.اینکه دیگه اسمش پیش بینی نمی شه وقتی یه اتفاقی افتاده، تازه بریم دنبال علائمش تو قرن یا هرجای دیگه بگردیم! این میشه پَس بینی:d

اتفاقی که افتاده نیازی به پیش بینی نداره که!!;)
مشكل اينجاست كه اگر واستون پيش بيني هم بزارن باز يه جور ديگه نق ميزنيد و ميگيد چه ميدونم نوستراداموس هم پيشبيني كرد اين دليل حقانيت قرآن نيست!

شما پيش بيني ميخواي بيا اينم پيش بيني:

خبر فتح مکه

لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِیبًا ﴿۲۷﴾
حقا خدا رؤیاى پیامبر خود را تحقق بخشید [كه دیده بود] شما بدون شك به خواست‏خدا در حالى كه سر تراشیده و موى [و ناخن] كوتاه كرده‏اید با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد خدا آنچه را كه نمى‏دانستید دانست و غیر از این پیروزى نزدیكى [براى شما] قرار داد فتح(۲۷)
اگر به این آیه دقت کنیم این آیه پیروزی دیگری را قبل از پیروزی فتح مکه پیشبینی می کنددر حقیقت همانطور که در این آیه آمده مسلمانان ابتدا خیبر و سپس مکه را فتح کردند.
اعلام حوادثی که در آینده اتفاق می افتد تنها بخشی از حکمت های قرآن کریم است
شبی رسول اکرم در خواب دیدند که مومان وارد مسجدالحرام می شوند و دور خانه ی خدا طواف می کنند بعد از آنکه ایشان از خواب بیدار شدند این خبر خوش را به مومنان دادند..
در آیه ی 27 سوره ی فتح خداوند به پیامبر الهام کرد که این آیه به تحقق خواهد پیوست.
نکته جالب این است پیامبر وقتی این خبر را به مومنان دادند که پیروزی مسلمانان غیر ممکن به نظر می رسید حتی تعدادی از یاران ایشان نیز نسبت به ایشان دچار تردید شدند!
هم چنین خداوند در آیه ی دیگری از این سوره نیز به این موضوع اشاره می کنند:
وَهُوَ الَّذِی كَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنكُمْ وَأَیْدِیَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَیْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا ﴿۲۴﴾
و اوست همان كسى كه در دل مكه پس از پیروزكردن شما بر آنان دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ایشان كوتاه گردانید و خدا به آنچه مى‏كنید همواره بیناست (۲۴)


جنگهای ایران و روم
«غـُلِـبَـتِ الـرُّومُ ـ فی اَدْنـَی الاَرْضِ وَ هُـمْ مِـنْ بَعْـدِ غَـلَـبـِهـِمْ سَـیَـغـْـلِـبـُونَ »! روم ۱-۲
« رومیان مغلوب(ایرانیان)شدند - در جنگی که در نزدیک تر زمین واقع شد و انها پس از مغلوب شدن فعلی به زودی بر ایرانیان باز غلبه خواهند کرد»!
جالب ترین نکته ی این آیه رخ دادن این واقعه ی تاریخی در پایین ترین منطقه ی جهان از لحاظ ارتفاع از سطح دریاست که رومی ها از نیروهای کشورمان شکست خوردند.

در آن دوران نیز هیچ وسیله ای برای مشخص کردن پست یا بلند بودن ارتفاع زمین وجود نداشت.
پیروزی ایرانیان به رومی ها در منطقه ی بهرالمیت در محل رسیدن به مرزهای اردن فلسطین و سوریه رخ داد بحر المیت 395 متر زیر دریاست و ازلحاظ جغرافیایی پست ترین نقطه ی زمین است.
لینک مربوط به دریای مرده در ویکی پدیا

این آیه در سال 620 میلادی درست 7 سال قبل از شکست بزرگ ایرانیان از رومیان نازل شد روم در آن دوران چنان شکست سختی خورد که امکان نجاتش تقریبا وجود نداشت اما قرآن کریم به پیروزی نهایی رومیان در جنگ نیز اشاره می کند.

(توضیح در آن زمان خسروپرویز به خاطر کودتای آزاد مردی به نام بهرام چوبینه به امپراتوری روم پناهنده شد با دختر قیصر روم ازدواج و سپس با لشگری به ایران حمله و بهرام چوبینه را نابود کرد((حادثه ای که اگر رخ نمی داد می توانست ایران را از شر حملات عمر در امان نگه دارد)) )
 
بالا