همیشه پای خدا در میان است!

همیشه پای خدا در میان است!

  • من به وجود خدا اعتقاد ندارم.

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    19

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدگاه برتراند راسل به شکاکیت

دیدگاه برتراند راسل به شکاکیت

برتراند راسل در کتاب خودش آیا من یک بیخدا هستم یا ندانم گرا؟ در رابطه با شکاکیت و قطعیت مطالبی نوشته که آنها را ترجمه می کنم:

...شما به عنوان یک معتقد به عقلانیت و فلسفه عقلانی (rationalist)نباید هیچ گاه از چیزی قطعیت کامل داشته باشید بلکه باید احتمال صحت درستی آن را بیشتر یا کمتر بدانید.این موضوع که صد درصد مطمئن نباشید یکی از لزومات منطق است...

هر زمان که به کشوری خارجی می روم و از من در رابطه با عقایدم می پرسند نمی دانم بگویم ندانم گرا یا بیخدا.به عنوان یک فیلسوف اگر من دارم در جمعی شامل فیلسوفان صحبت می کنم می گویم ندانم گرا چون من نمی توانم گزاره ای قطعی بیاورم که ثابت کند خدا وجود ندارد. اما از سوی دیگر اگر در خیابان شخصی از من بپرسد برای اینکه تاثیر لازم را بگذارم پاسخ می دهم من بیخدا هستم چون وقتی می گویم نمی توانم ثابت کنم خدا وجود ندارد باید همچنین اضافه کنم که قادر به ثابت کردن این گزاره که خدایان هومر هم وجود ندارند نیستم...
دقیقا همان اندازه احتمال وجود خدای هومر وجود دارد که احتمال وجود خدای مسیحی می رود.نمی توانیم عدم وجودشان را ثابت کنیم اما این به معنای این نیست که احتمال وجودشان آنقدر زیاد و شایسته بررسی باشد.

زمانی که شخصی می گوید هیچ چیزی قطعی نیست همچنین باید اضافه کند که بعضی احتمالات خیلی قطعی تر از سایر احتمالات است.درجات مختلفی از یقین وجود دارد و شخص باید مواظب باشد این موضوع را در نظر بگیرد چرا که در غیراینصورت شخص در موضع شک گرایی مطلق قرار می گیرد و البته این موضع کاملا بی استفاده و بی حاصل است...

شخص باید به یاد داشته باشد که بعضی چیزها خیلی قطعی تر از سایر چیزها هستند و شاید آنقدر احتمال صحتشان بالاست که ارزش ندارد در عمل این موضوع را یادآور شویم که آنها صددرصد قطعی نیستند...


 
آخرین ویرایش:

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا معجزات طبق قوانین طبیعی انجام می شود؟

آیا معجزات طبق قوانین طبیعی انجام می شود؟

همانگونه که در پست قبلی خواندیم شاید معجزه ای همانند دونیم کردن ماه در چارچوب قوانین حاکم بر جهان هستی انجام گرفته.نکته اینجاست که ما هرگز در مورد جهان هستی نمی توانیم صددرصد از حکمی که می دهیم مطمئن باشیم.درست است که ما نمی توانیم از صحت مسائل مطمئن باشیم اما می توانیم بر اساس دانسته هایمان با اطمینان بگوییم که صحت بعضی احتمالات خیلی بیشتر از سایر احتمالات است.احتمالی که شما می دهید شاید به قول شما نقض قوانین حاکم بر جهان هستی نباشد چون ما نمی توانیم صددرصد حکم دهیم اما براستی چند درصد یا چند هزارم درصد می توانیم احتمالش را بدهیم؟
چه دلیلی دارد بپذیریم که این معجزه در چارچوب قوانین حاکم بر جهان هستی اتفاق افتاده و از لحاظ علمی ممکن است؟

آیا هرچیزی که بشر پیدا نکرده به معنای این است که وجود دارد و بشر قادر به پیدا کردنش نبوده؟

هرچه علم توانسته انجام دهد با کمک ابزار و وسایلی بوده که ساخته نه اینکه مثلا خودش پرواز کند و به جایی برود.یا با نیروی خارج شده از انگشتش فردی 100 متر آنطرف تر را بکشد.خود انسان نمی تواند نقش بمب هسته ای را بازی کند و هیروشیما را در چند ثانیه با خاک یکسان کند و جان ده ها هزار نفر را بگیرد.

اما پیامبر اسلام توانسته بدون هیچ ابزار و وسیله ای از روی کره زمین از فاصله 300 هزار کیلومتری جرمی با قطر حدود 4 هزار کیلومتر را با اشاره انگشتش به دو نیم کند و سپس بعد از مدتی آن را به حالت اولیه باز گرداند و حتی توانسته اثرات و پیامدهایی که دو نیم شدن جرم بزرگی همانند کره ماه بر منظومه شمسی می گذارد را هم کنترل کند و آب از آب تکان نخورده...

معجزه جون در شرایطی اتفاق می افتد که تمامی علتهای معلول فراهم نیست پس غیر عقلانی است.
وقوع معجزه یعنی امری خلاف قوانین طبیعی انجام گیرد.
معجزه مخل نظم جهان و محل فساد قوانین طبیعت است.

مثال بمب هسته ای را خدمت شما آوردم که حتی اگر علم به قانونش هم باشد بدون ابزار محال است که در شرایط معمول قادر به انجام آن باشید.

از نظر باورهای دین شاید وقوع معجزه باور پذیر باشد ولی به لحاظ علمی با آن شرح و شرایطی که از متون دینی بر می آید وقوع معجزه غیر ممکن است...
 

Similar threads

بالا