هزار و یک چرا ...؟؟؟ "بحث روز"

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز


سلام دوستان خوب و مهربون و متفکرم

من مدت زیادی است که به فکر تاپیکی در این تالار بودم ...تا این که به کتابی بر خوردم که سعی در کشف اسرار داره راستش به نظر من می تونه یه راه برای رسیدن به تکامل باشه...این کتاب به سوال هایی که مطمئنا جوابش برای ما جالب و جذاب خواهد بود پرداخته ...و کشف اسرار گفته های خداوند بخشنده و مهربان...

نظر من اینه که من از سوال اول شروع میکنم و سوال و جواب رو اینجا می نویسم و بعد باهم راجع به این موضوع بحث میکنیم تا به یه نتیجه مطلوب برسیم...ببینیم اقای سالک(مولف کتاب ) چه جوری به این نتایج رسیدن و ما چه جوری...مطمئنا همه دوست دارن دلایل خداوند مهربون رو برای خلقت انسان و دین اسلام بدونن...

دوستان نظراتشونو بگن تا اگه موافق هستید شروع کنیم...قسمتی از مقدمه کتاب رو براتون نوشتم



مقدمه​
:​
[FONT=Arial (Arabic)]
[/FONT][FONT=Arial (Arabic)]
نسل امروز ، از یک سو،با پیشرفت دانش،رشد اندیشه و نو اوری و نو خواهی رو به روست و از سوی دیگر ، اهل کاوش و تحقیق ، پرسش و پاسخ ومنطق و استدلال است و میخواهد مکتبی انتخاب کند که نیازهای مادی و معنوی اش را براورده سازد و به پرسش های دینی و علمی و فکری اش پاسخ گوید.

در این بین مذهب به عنوان یک«راه» و «تکیه گاهِ» فکری وعملی،مورد توجه او بوده است. انسان، در توجه به دین، گاه با پرسش هایی در مورد برخی از احکام و مقررات رو به رو می شود، از قبیل این که، چرا باید نماز خواند؟، روزه گرفت و خمس داد؟ چرا خوردن مشروبات الکلی و گوشت خوک حرام است؟چرا نماز صبح دو رکعت ، نماز مغرب سه رکعت و نماز ظهر و عصر و عشا چهار رکعت است؟ و چرا...؟
این پرسش ها ، پرسش از«فلسفه ی احکام»است که امیدواریم - به خواست خداوند - به بیان انواع ان ، تشنگان حقیقت سیراب گردند و پویندگان طریق انصاف و صداقت به سر منزل مقصود رهنمون شوند.
[/FONT]
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
می تونه خوب باشه
البته اگه ادامه پیدا کنه
در ابتدا مسائل ساده و جزئی تر و بعد مسائل پیچیده تر
این طوری خیلی خوب میشه
 

sheida244

عضو جدید
سلام آتيش بارن جون
اولاً ممنون به خاطر طرح اين مسئله
و ثانياً اميدوارم كه بتونيم اينجا به چراهاي توي ذهنمون كه شايد تا به حال جوابي كه هم عقلمون بپذيره و هم با فطرتمون سازگار باشه واسشون پيدا نكرديم جواب بديم و بتونيم قضايا رو از همه جوانب بررسي كنيم.
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:سلام دوستان خوبم ممنون از استقبالتون:gol:

:gol:میدونم متن زیر زیاده اما برای پی بردن به عقاید نویسنده و درک بهتر سوال ها لازمه که حتما بخونید:gol:

:gol:یک پست توضیحی دیگه مثل این میفرستم و بعد به یاری خدا سوال ها رو شروع میکنیم:gol:

:gol:با تشکر و ارزوی حضور گرم شما:gol:
___________________________________


انواع فلسفه احکام


1-فلسفه های روشن و اشکار
حکمت بعضی از احکام از همان اغاز ظهور اسلام برای همه ی مردم روشن و اشکار بود.ولی شارع مقدس اسلام ، برای این که همه ی مردم را به رعایت این احکام موظّف کند ، به ان ها شکل قانونی و شرعی بخشید ، مانند و جوب رّد امانت و حرمت دروغ و ...

2-فلسفه های علمی
احکام و مسائلی وجود دارد که بشر به سبب پیشرفت های علمی به برخی از فلسفه ها و حکمت های ، هر چند «احتمالی» ان ها پی برده است. مانند اثرات زیان بار جسمی و روحی مشروبات الکلی که«برخی» از حکمت های حرمت ان رامی توانیم از این اثرات دریابیم.یا از نظر علم امروز ثابت شده است که گوشت خوک از طبّی و بهداشتی دارای میکروب «برتولیسم» است و در بدن ایجاد مسمومیّت می کند. این گوشت هم چنین تولید کننده ی کرم «ترشین» است که زاد و ولد بسیار دارد، گلبول های سرخ را از بین می برد ، انسان را دچار کم خونی و التهابات عضلانی می کند و به سوی مرگ می کشاند. از سوی دیگر، این گوشت کرک «تنیاسلیوم» تولید می کند که در معده از «کیست» بیرون می اید و بیماری به وجود می اورد.

3.فلسفه های دینی
الف-دسته ای از احکام وجود دارد که در منابع دینی به برخی از اسرار و حکمت های ان اشاره شده است.اما برای تمام مردم اشکار نبوده است.
ب- حکمت بسیاری از احکام و قوانین شرعی در زمان بعثت روشن نبود و در ایات و روایات بدان اشاره نشده است و دانش بشری نیز تا کنون بدان پی نبرده است مانند این که چرا در وضو باید صورت و دست ها را از بالا به پایین شست. پاسخ این پرسش ها اشکار نیست.ولی روشن است که احکام و قوانین الهی دستور هایی است که پیامبران و پیشوایان دین از طرف خداوند متعال برای سعادت و خوشبختی بشر به ارمغان اورده اند.

انان که خداوند را «علیم» و «حکیم» میدانند و اعتقاد دارند که اوامر خدا به خاطر مصلحت و نفع بندگان و نواهی او برای پیش گیری از مفسده و زیان انان است ، احکام و قوانین الهی را از روی «تعبّد» می پذیرند و به ان عمل می کنند ، اگر چه حکمت و فلسفه ی ان را هم ندانند پس «تعبّد» به این معنی نیست که قوانین و مقررات الهی خالی از هر گونه مصلحت و حکمت ، بوده است و تنها دستور اختراعی محض است ، بلکه تعبّد یعنی هر حکم و قانونی که ثابت گردد از ناحیه دین و شارع مقدس اسلام صادر شده است باید به ان عمل شود ، اگر چه حکمت و مصلحت ان برای انسان روشن و اشکار نباشد. بنابر این از نظر مکتب اسلام ، تعبد محض به این معنا که احکام و مقررات الهی خالی از هر گونه حکمت و مصلحت باشد وجود ندارد. پس تعبد بدین معناست که قوانین و احکام الهی از علم بی پایان خداوند سر چشمه گرفته است و شخص متعبد به وجود حکمت و مصلحت در احکام و لطف و مهربانی خدای بزرگ ایمان و اعتقاد دارد.

البته عمل از روی تعبد بدین معنا نیست که نباید در فلسفه احکام به تحقیق پرداخت ، زیرا بدون شک هر فردی از این حق برخوردار است که با تمام وسائل ممکن برای اگاهی از اسرار و فلسفه ی احکام و قوانین الهی کوشش کند همان گونه که در برخی از ایات و روایات به پاره ای از فلسفه ی احکام از قبیل نماز و زکات اشاره شده است. مانند«و اقم الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» نماز را به پای دار ، زیرا نماز باز دارنده ی «انسان» از بدی ها و زشتی ها ست.​

امام رضا(ع)در فلسفه ی وجوب زکات می فرمایند :«ان علة الزکوة من اجل قوت الفقراء و تحصین اغنیاء» علت زکات بر طرف شدن نیاز مندی های تهیدستان و محفوظ ماندن اموال توانگران است. ولی هرگز نباید انتظار داشت که با معلومات محدود و ناقص بشری به تمام جزئیات اسرار و فلسفه ی احکام دست یافت ، زیرا چنین انتظاری انسان را در اشتباهی بزرگ می افکند و موجب می شود هر کس با دست نیافتن به فلسفه ی احکام ، حکمت و مصلحت ان ها را نفی کند و از عمل به ان سر باز زند ، در حالی که «نیافتن؛دلیل بر نبودن نیست».
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصلا با تقسيم بندي فلسفه احكام آشنا نيستم معني فلسفه احكام چيست؟ ايا احكام جمع حكم است يا جكمت؟ مرجع اين تقسيم بندي چيست؟ اگر منظور تقسيم بندي احكام به معني جمع حكم است اين ديگر فلسفه نيست. به اين ترتيب تقسيم بندي شما ميشود احكام علمي و احكام ديني ولي احكام روشن يعني چي ؟ با اين تقسيم بندي ميتوان نتيجه گرفت كه احكام ديني علمي نيستند؟ ايا در برابر احكام روشن احكام تاريك هم وجود دارد
:gol:سلام دوستان خوبم ممنون از استقبالتون:gol:

:gol:میدونم متن زیر زیاده اما برای پی بردن به عقاید نویسنده و درک بهتر سوال ها لازمه که حتما بخونید:gol:

:gol:یک پست توضیحی دیگه مثل این میفرستم و بعد به یاری خدا سوال ها رو شروع میکنیم:gol:

:gol:با تشکر و ارزوی حضور گرم شما:gol:
___________________________________


انواع فلسفه احکام


1-فلسفه های روشن و اشکار
حکمت بعضی از احکام از همان اغاز ظهور اسلام برای همه ی مردم روشن و اشکار بود.ولی شارع مقدس اسلام ، برای این که همه ی مردم را به رعایت این احکام موظّف کند ، به ان ها شکل قانونی و شرعی بخشید ، مانند و جوب رّد امانت و حرمت دروغ و ...

2-فلسفه های علمی
احکام و مسائلی وجود دارد که بشر به سبب پیشرفت های علمی به برخی از فلسفه ها و حکمت های ، هر چند «احتمالی» ان ها پی برده است. مانند اثرات زیان بار جسمی و روحی مشروبات الکلی که«برخی» از حکمت های حرمت ان رامی توانیم از این اثرات دریابیم.یا از نظر علم امروز ثابت شده است که گوشت خوک از طبّی و بهداشتی دارای میکروب «برتولیسم» است و در بدن ایجاد مسمومیّت می کند. این گوشت هم چنین تولید کننده ی کرم «ترشین» است که زاد و ولد بسیار دارد، گلبول های سرخ را از بین می برد ، انسان را دچار کم خونی و التهابات عضلانی می کند و به سوی مرگ می کشاند. از سوی دیگر، این گوشت کرک «تنیاسلیوم» تولید می کند که در معده از «کیست» بیرون می اید و بیماری به وجود می اورد.

3.فلسفه های دینی
الف-دسته ای از احکام وجود دارد که در منابع دینی به برخی از اسرار و حکمت های ان اشاره شده است.اما برای تمام مردم اشکار نبوده است.
ب- حکمت بسیاری از احکام و قوانین شرعی در زمان بعثت روشن نبود و در ایات و روایات بدان اشاره نشده است و دانش بشری نیز تا کنون بدان پی نبرده است مانند این که چرا در وضو باید صورت و دست ها را از بالا به پایین شست. پاسخ این پرسش ها اشکار نیست.ولی روشن است که احکام و قوانین الهی دستور هایی است که پیامبران و پیشوایان دین از طرف خداوند متعال برای سعادت و خوشبختی بشر به ارمغان اورده اند.

انان که خداوند را «علیم» و «حکیم» میدانند و اعتقاد دارند که اوامر خدا به خاطر مصلحت و نفع بندگان و نواهی او برای پیش گیری از مفسده و زیان انان است ، احکام و قوانین الهی را از روی «تعبّد» می پذیرند و به ان عمل می کنند ، اگر چه حکمت و فلسفه ی ان را هم ندانند پس «تعبّد» به این معنی نیست که قوانین و مقررات الهی خالی از هر گونه مصلحت و حکمت ، بوده است و تنها دستور اختراعی محض است ، بلکه تعبّد یعنی هر حکم و قانونی که ثابت گردد از ناحیه دین و شارع مقدس اسلام صادر شده است باید به ان عمل شود ، اگر چه حکمت و مصلحت ان برای انسان روشن و اشکار نباشد. بنابر این از نظر مکتب اسلام ، تعبد محض به این معنا که احکام و مقررات الهی خالی از هر گونه حکمت و مصلحت باشد وجود ندارد. پس تعبد بدین معناست که قوانین و احکام الهی از علم بی پایان خداوند سر چشمه گرفته است و شخص متعبد به وجود حکمت و مصلحت در احکام و لطف و مهربانی خدای بزرگ ایمان و اعتقاد دارد.

البته عمل از روی تعبد بدین معنا نیست که نباید در فلسفه احکام به تحقیق پرداخت ، زیرا بدون شک هر فردی از این حق برخوردار است که با تمام وسائل ممکن برای اگاهی از اسرار و فلسفه ی احکام و قوانین الهی کوشش کند همان گونه که در برخی از ایات و روایات به پاره ای از فلسفه ی احکام از قبیل نماز و زکات اشاره شده است. مانند«و اقم الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» نماز را به پای دار ، زیرا نماز باز دارنده ی «انسان» از بدی ها و زشتی ها ست.​

امام رضا(ع)در فلسفه ی وجوب زکات می فرمایند :«ان علة الزکوة من اجل قوت الفقراء و تحصین اغنیاء» علت زکات بر طرف شدن نیاز مندی های تهیدستان و محفوظ ماندن اموال توانگران است. ولی هرگز نباید انتظار داشت که با معلومات محدود و ناقص بشری به تمام جزئیات اسرار و فلسفه ی احکام دست یافت ، زیرا چنین انتظاری انسان را در اشتباهی بزرگ می افکند و موجب می شود هر کس با دست نیافتن به فلسفه ی احکام ، حکمت و مصلحت ان ها را نفی کند و از عمل به ان سر باز زند ، در حالی که «نیافتن؛دلیل بر نبودن نیست».
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:اول سلام دوست خوبم ...اگر پست اول رو بخونید متوجه خواهید شد که این تقسیم بندی و تفسیر مقدماتی از کتاب هزارو یک چرا...؟؟؟است و نویسنده اقای علی سالک است ...ما قراره بعد از یک پست توضیحی دیگر راجع به این سوالات به بحث بپردازیم...به شما پیشنهاد می کنم تا ارسال پست بعد صبر کنید ...ممنون از توجه شما دوست گرامی...:redface: :gol:
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه پست قبل راجع به فلسفه

با توجه به ان چه گفته شد لازم است نکاتی تذکر داده شود.

1-علت هایی که در برخی از ایات و روایات وارد شده ، بیش تر «یکی» از فلسفه ها و فوائد و حکمت های حکم مذکور است نه همه ی ان ها.

2-احکام را باید برای «عبودیت» و «خشنودی» پروردگار و«تسلیم» امر خدا بودن انجام داد نه بخاطر «فلسفه ی» ان ها. شاید یکی از عللی که پیشوایان دین در فلسفه ی احکام و جزئیات ان کم تر وارد شده اند ، بدین جهت بوده است که احکام و مقررات اسلامی حالت تعبد و تقدس داشته باشد و به عنوان قوانین«الهی» و «مقدس» پیروی شوند و روح عبودیت و ایمان و اطاعت در انسان و جوامع انسانی رشد یابد.

3-در فلسفه ی احکام باید کاملا از فلسفه بافی های «ذوقی» و «نظر های شخصی» خودداری کرده ، مثلا اذان را وسیله ای برای تقویت تارهای صوتی و روزه را رژیمی برای لاغر شدن و رکوع و سجود را دستوری برای بهداشت ستون فقرات و پیش گیری از از بیماری سیاتیک ندانیم.

4-به سبب محدودیت دانش بشری ، در هر عصری می توان تنها «برخی» از حکمت ها و اسرار الهی را دانست نه «تمامی» ان ها را. پس نباید اطاعت از قوانین دینی و احکام الهی را به درک فهم فلسفه ی ان ها مشروط کنیم ، زیرا بحث و گفتگو از حکمت احکام و تحقیق در باره ی ان ها برای اشنایی بیشتر با ارزش و اهمیت و اثار و فوائد ان هاست ، نه برای این که دریابیم ایا باید به احکام عمل کنیم یا خیر ؟

5-در بیان فلسفه ی احکام فقط به دو اصل می توان تکیه کرد: الف-به علت ها و حکمت هایی که از طریق «ایات» و «روایات» به ما رسیده است... ب- به فلسفه هایی که از نظر علم و خرد به طور «قطع» و «یقین» ثابت شده است ، ولی نه به عنوان فلسفه ی منحصر و تام و نهایی.

بنابر این به به علت هایی که در حد احتمال یا گمان است نمی توان تکیه کرد.

اینجانب (اقای علی سالک) سعی و تلاش کرده تا حد الامکان دلیل قانع کننده ای برای پرسش ها بیاورم و اعتقاد دارم که جواب های دیگری هم احتمالا است خصوصا در بخش احکام و مسائل دینی ، چون دین مربوط به خدای لایتناهی است و خیلی از علت هایی که برای احکام و دستورات دین ذکر کرده اند در حد حکمت نه «علّت تامه» می باشد لذا خواننده محترم نباید تصور کند که احکام دین فقط و فقط برای همین علت و حکمت ، واجب یا مستحب شده است بلکه احتمال ادّله دیگری هم برای ان حکم وجود دارد که فعلا بشر دسترسی به ان پیدا نکرده و یا اینکه از دسترسی به ان عاجز و ناتوان است.

از ان جایی که «کُلُّما اُلَِّفَ اَو صُنِّفَ فقدِ استهدفَ» می دانم که این کتاب نیز هدف اعتراضات و اشکالات قرار می گیرد چه ان که جز کلام اللّه مجید و خطبات و ادعیه ی بعضی از پیشوایان عالی قدر اسلام و اخبار ائمه (ع) ، هر کتابی قابل اعتراض و اشکالات است ، ولی اشکالات را باید از راهش حلّ نمود. راهش این است که به طور مستقیم ، شفاهاً یا کتباً با مصنّف یا مولف تماس گرفت و او را به اشتباهاتش مطلع ساخت تا اگر اشکالاتش مورد قبول واقع شد در چاپ های بعدی حک و اصلاح گردد نه ان که در هر مجلس و محفلی طبل اعتراضات خویش را نسبت به کتاب مولف و یا مصنّفی ، کوفته و ناقوس اشکالاتش را بنوازد . و این جانب از ارشادات و انتقادات سازنده ی شما خوانندگان عزیز استقبال می نمایم.
امیدوارم این بضاعت مزجات مورد قبول درگاه الهی واقع گردد و ثوابش ذخیره ای برای عالم عقبایم گردد.​
 

k.m.r.c

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیر اومدم ولی اومدم....ببخشید.
وقت ندارم..فعلا" یه پستتو خوندم... شب همشو می خونم......
ادامه بده;)
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:به نام خداوند جان و خرد ...........کز این برتر اندیشه بر نگذرد:gol:

:gol:با سلام به شما دوستان مهربونم :gol:

:gol:سوال ها رو شروع می کنم و اول از همه از نام خدا و علت نامگذاری این نام تا شروع سوالات و بحث ها هم با یاد خدا شروع شود و سپس از بخش عمومی و خیلی ساده کتاب شروع میکنم (فعلا اکثر دلایل علمی است) این کتاب اشکالات زیادی دارد پس لطفا به این گفته ها تکیه نکنید و این ها را به عنوان یک نوشته بخوانید تا بعد با هم راجع به این گفته ها بحث کنیم تا به نتیجه برسیم. با تشکر از حضور گرم شما:gol:

فصل اول

نامگذاری

چرا به خدا،خدا می گویند؟

اصل واژه ی «خدا» ،« خود امده» یا «خود اغاز کننده» است سپس مخفّف گردیده و خدا شده است ،(به این معنی که پدیده ای نیست تا پدید اورنده خواسته باشد بلکه ذاتش چنین است که از ازل بوده است بر خلاف مخلوقات عالم که از اول نبوده اند و خدا وند عالم ان ها را پدید اورده است ) در پهلوی خدا به معنی «خّواتای»(شاه و افریدگار جهان )است. بعضی نیز این کلمه را از اوستایی
(hudhaya) xvadhaya مشتق دانسته اند .
و بعضی در وجه اشتقاق خدا گویند:
در پهلوی متاخّر
xvatay

و در پهلوی اشکانی
xvatadh

ودر پازِند
xvadai می باشند.

چرا به خدا، اللّه میگویند؟
لفظ«اللّه» مشتق از «اِله» است مثل فیال- مصدر به معنی مفعول و به معنی معبود می باشد. بعضی گفته اند از وَلَه یا اَلَه مشتق است به معنی تحیّر -خدا را از ان جهت اله گویند که عقول از درک ذات او متحیّر است.
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:سلام دوستان خوب و مهربونم ...:gol:

:gol:این سوال جای بحث داره امیدوارم تشریف بیارین تا بحث رو شروع کنیم...منتظر شما می مونم:gol:


:gol:با تشکر سما:gol:


:gol:چرا خدا برای انسان لباس قرار داده است؟

امام صادق (ع) می فرماید : چند مصلحت دارد

1- در بیرون اوردن لباس در بعضی اوقات راحتی و در پوشیدن ان در بعضا از حالات لذت می باشد.

2-پوشیدن لباس های مختلف موجب زینت و جمال انسان می گردد

3-برای تهیه ی لباس ، انواع کسب ها و معیشت ها حاصل می شود

4- مشغول شدن به امر لباس او را از ارتکاب ملاهی و مناهی و فسق و فجور مانع می گردد(1)
______________________________________

1- توحید مفضل ص 143
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
سما جان!‌ روزي که عنوان بحثت را ديدم، خيلي خوشحال شدم. به استقبال مطلبت آمدم، ولي با چيز ديگري که تصورش را نمي‌کردم، مواجه شدم.
براي تلاش علمي دوستان احترام زيادي قائلم، براي همين چيزي نگفتم،‌نياز به گذر زمان داشتم.
الان که درخواست نظر کرده‌اي، شايد وقت مناسبي باشد اشاره کنم: نسبت به انتخاب و ادامه موضوعي که انتخاب کرده‌اي، بايد سکان مطالب را در جهت ديگري بچرخاني. اگر روزي تو هم به اين نتيجه رسيدي، نظرم را تقديمت خواهم کرد. :gol:
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
:gol:ممنون که اومدی خوب من که گفتم شما بگید از چه مطالبی شروع کنم:gol:
گذشته از دلايلي که آوردم (احترام به موضوعي که از پيش انتخاب کرده‌بودي، نياز به گذر زمان...) پيش از اين‌که نظرم را تقديم کنم، با استقبال دوستان مواجه شدم. رأي جمع، مسلماً‌ باز محترم‌تر از فرد است...
چنان‌چه در فرهنگ‌نامه نيز آورده‌ام: تعاليم دين نزد علماي اسلام سه تاست:
1. اعتقادات
2. احکام
3. اخلاق
اعتقادات، مبناي عمل است. تا عقيده‌اي نباشد، عملي را به همراه نخواهد آورد. تا خدايي در ذهن کسي نباشد،‌ سراغ نماز و احکام نخواهد رفت. عقيده ريشه‌ي درخت است و عمل، ميوه‌ي آن.
و برعکس: کسي که در عقيده راسخ است و به آن‌چه معتقد است، ايمان دارد، بدون پرسش از دليل حکم، به سراغ عمل مي‌رود و دليلي براي آن نمي‌جويد،‌ چرا که دلايل را در عقايد صرف کرده است.
نکته‌ي مهم: ما مي‌توانيم براي اعتقادات چون و چرا کنيم، اما وقتي شهادت داديم و مسلمان شديم، احکام را تعبدي مي‌پذيريم. و مهم‌تر آن‌‌که رسيدن به دلايل احکام اغلب يا ناممکن است، يا ناسودمند. براي کسي که ديگر ايمان آورده است که خدايي هست و اسلام ديني است که بايد بدان تعبد داشته باشد، چه نيازي به دانستن دليل دارد که نماز صبح چرا دو رکعت است يا ريشه لغوي خدا چيست و...
من پيشنهاد مي‌کنم: مباحث را از دلايل(فلسفه) احکام به پرسش‌ها و چراهاي کلامي و اعتقادي تغيير مسير دهيد. چيزي که بدان همگي نيازمنديم، به خصوص اگر پرسش‌هاي جديد کلامي باشد. :gol:
 
بالا