لپ لپی که خیلی وفاداره ...اصلا به کسی نگا نمیکنه
اره ارواح عمش
لپ لپی که خیلی وفاداره ...اصلا به کسی نگا نمیکنه
وای که چقدر خندیدم!یه استاد خانوم زیبا داشتیم.. یه روز کلاس داشتیم باهاش ..کلاسمون تو سمعی بصری بود آخه بچه ها کنفرانس داشتن...یه 10 مین دیر رسیدم رفتم داخل دیدم کنفرانس هنوز شروع نشده استادم ردیف جلو نیس..بلند گفتم : این جیگر طلا خودش هنوز نیومده..
دیدم کلاس ساکت شد یه دفعه استادمون از عقب کلاس بلند شد... بدبخت خندش گرفته بود باخنده گفت: خوش اومدین آقای فلانی...کلاس که ترکید از خنده منم قرمز رفتم بشینم دیدم فقط کنار خانوم جا خالی بود...شانس که نداشتیم
البت به من ربطی نداره ها..ولی به عمش چیکار داری؟اره ارواح عمش
مغسیوای که چقدر خندیدم!
اخ اخ امروز یه سوتی دادم ......البته ضررش و من ندیدم....
امروز رفتیم دانشگاه بچه ها گفتن تابلو اعلانات ببین شاید کلاست عوض شده باشه....منم رفتم داشتم چک میکردم یکی از این ترم جدیدا اومده بود هی از من سوال میپرسید که این شماره کلاساش کجاست؟؟ ...کجا باید برم؟؟
خلاصه حواسه منم داشت پرت میکرد قبلش این و بگم که .....ساختمونه فنی شماره 1 ...هر کدوم از کلاسا که پیش شماره 1 داشته باشن تو ساختمونه فنی برگزار میشن....
منم 1307 کلاس داشتم اومد ازم پرسید 1110 کجا برگزار میشه منم یکم فکر کردم با خودم گفتم برای من شماره 3 بعده 1 حتما ما ساختمونه 3 هستیم دیگه ......بعد بهش گفتم اقا اشتباه اومدی برو 2 تا ساختمون اونورتر......اونم گفت ای بابا کلاسم 10 دقیقست شروع شده ..خلاصه بنده خدا رو اشتباه فرستادم بعده 5 دقیقه یادم اوفتاد که ما ساختمونه 1 هستیم.....
اخ اخ امروز یه سوتی دادم ......البته ضررش و من ندیدم....
امروز رفتیم دانشگاه بچه ها گفتن تابلو اعلانات ببین شاید کلاست عوض شده باشه....منم رفتم داشتم چک میکردم یکی از این ترم جدیدا اومده بود هی از من سوال میپرسید که این شماره کلاساش کجاست؟؟ ...کجا باید برم؟؟
خلاصه حواسه منم داشت پرت میکرد قبلش این و بگم که .....ساختمونه فنی شماره 1 ...هر کدوم از کلاسا که پیش شماره 1 داشته باشن تو ساختمونه فنی برگزار میشن....
منم 1307 کلاس داشتم اومد ازم پرسید 1110 کجا برگزار میشه منم یکم فکر کردم با خودم گفتم برای من شماره 3 بعده 1 حتما ما ساختمونه 3 هستیم دیگه ......بعد بهش گفتم اقا اشتباه اومدی برو 2 تا ساختمون اونورتر......اونم گفت ای بابا کلاسم 10 دقیقست شروع شده ..خلاصه بنده خدا رو اشتباه فرستادم بعده 5 دقیقه یادم اوفتاد که ما ساختمونه 1 هستیم.....
حالا کلاس تشکیل شد یا نه؟؟؟؟
یادش بخیر...خاطرات دوران دبیرستان...
دوم دبیرستان بودیم واسه درس آمادگی دفاعی بردنمون میدون تیر
8تا تیر دادن گفتن 3تاشو واسه قلق گیری بزنین برین ببینین کجا خورده برگردین 5تای بعدیرو بزنین....
حالمون داشت بهم می خورد اینقدر نظامی حرف می زدن و رفتار می کردن !
من 3تاتیر رو زدم رفتم سیبل رو دیدم برگشتیم اون 5تاروهم به خیاله خودم زدم ،منتظر فرمان بودم که یدفعه دیدم یکنفر ازاین نظامیا اومد یه لگد محکم زد به پهلوی سمت چپم ، داشتم می مردم ،یه دوتا فهش بد دادگفت"مگه بهت نگفتن چندبار گلنگدن رو بکش و خالی رو به هوا شلیک کن؟!....یالا.."
منم داشتم از درد می مردم ،گلنگدن رو کشیدم ،سر تفنگو بردم بالا چشمام بسته بود ، ماشه رو که چکوندم دیدم صدای گلوله اومد...(نگو توتیر اندازی بس که جو گرفته بودم یک گلوله نزده بودم!)
تا اومدم حواسمو جمع کنم دیدم یکی از بالای خاک ریز پرت شد پایین...دیدم اِه...یارو نیست تفنگو انداختم دودستی زدم تو سرم گفتم یارو رو کشتم....همه دویدن پایین...دیدم یارو رو خاکی پاکی دارن میارن بالا ...نگو گلوله از کنار صورتش رد شده بود....ازترس افتاده بود پایین ...کم کم داشتم تو دلم به یارو می خندیدم...تلافی لگدی که زدرو خوب سرش درآوردم...بعدم از بس ترسیده بو اصلاً یادش رفت بیاد سراغم...خلاصه تا یه هفته تومدرسه با بروبچه ها می خندیدیم....
البته فکر کنم واسه اون نظامیه هم درس خوبی شد!
آقا قلی یادش نمیاد آخرین سوتیشو!!!!
آقا قلی از شما تشکر میکنه!...........دم اقا قلی گرم...............
اقا قلی خودش اخره سوتیه دیگه سوتی لازم نی....آقا قلی یادش نمیاد آخرین سوتیشو!!!!
آقا قلی تعجب میکنه!!!!اقا قلی خودش اخره سوتیه دیگه سوتی لازم نی....
فقط یه لطفی بکنه هر از گاهی یه پست بده تو این تاپیک ما کلی میخندیم....
دیگه نشد دیگه...انشال...در مرحله سربازی کارمو تکمیل می کنم...مرسی.......کاش کشته بودیش..........................پسر داییم کف دستش خیلی عرق می کنه....ولی معافش نکردن.........می گفت تو تمرین فرمانده اومد کنارم ببینه چی کار می کنم منم که کف دستم خیسسسسسسس هول شدم تفنگ تو دستم بیریک میزد به درو دیوار دو تا تیر زدم می گفت تیراش زیاد نبود والا یکیش می خورد بین دو ابروی کمونه فرمانده ......... فرمانده هه زرد کرده بوده.....داغون!!
با توپ بولینگ فوتبال بازی میکردی؟ البته از نزدیک ندیدم، تو تلویزیون دیدم فقط، فکر میکردم خیلی سنگین باشهامروز مامانم یه تابلو خریده بود،همش میومد میگفت این تابلو قیمتی هستش،مواظب باش،خوشگله،ولی میخوام بذارمش توی اتاق تو.
میخواست هدیه بده به یه دوستاش.
داشتم اتاقم رو مرتب میکردم تابلو کنار تخت بودش،داشتم با توپ های بولینگ کنارش فوتبال بازی میکردم!
یه دفعه خورد توی شیشه ی تابلو و شکست!خطر!
مامانم رفته بودش بیرون و دوستش اومد خونمون.
منم تابلو رو کادو کردم و بهش دادم(بدون شیشه)،البته خورده شیشه هاش داخل کادو بودش.
وقتی دادم بهش یه طوری دادم که از دستش ول شد و افتاد روی سرامیک ها(من کاره ای نبودم خودش انداخت)
حالا رفته خونشون،چه کیفی میده وقتی کادو رو باز میکنه
با توپ بولینگ فوتبال بازی میکردی؟ البته از نزدیک ندیدم، تو تلویزیون دیدم فقط، فکر میکردم خیلی سنگین باشه
این که چیز جدیدی نیست،دو سه روز پیش داشتیم با دوستام میومدیم سر میدون آزادی یکی زانتیا مشکی یه دختر و پسر سوار بودن.امروز رفته بودم بیرون ،تقاطع جردن یه ژاپنیه با رکابی سفید نشسته بود پشت پرادو.....هنوز با جو ایران آشنا نبود بنده خدا
گفتن سوتی نه خاطره...................امروز رفته بودم بیرون ،تقاطع جردن یه ژاپنیه با رکابی سفید نشسته بود پشت پرادو.....هنوز با جو ایران آشنا نبود بنده خدا
گفتن سوتی نه خاطره...................
اینم یه جور سوتی بود دیگه!
من خودم زیاد سوتی نمیدم آخه مجبورم واسه بقیه رو تعریف کنم
اینم یه سوتی از من
با زنم می خواستم برم خرید. خانوم را نشونده بودم پشت فرمون. قبلش بگم که یه سمند LX مشکی داشتم. یهو یه جا تو خیابون بهش گفتم یه لحظه نیگه دار تا من یه بربری داغ بگیرم حال کنیم. اونم کنار خیابون دوبله نیگه داشت و منم پریدم تو نونوایی. با دست پر که برگشتم به سمند مشکی LX که رسیدم ، در رو باز کردم و پریدم تو ماشینو بدون اینکه به زنم نیگا کنم بهش گفتم برو جیگر که دستام سوخت. ماشین از جاش تکون نخورد. برگشتم تا به خانوم بگم پس چرا نمی ری؟ دیدم نه راننده زنمه و نه ماشین ماشین منه. آقاهه هم بر و بر منو نیگا می کرد. نگو سلطان بانو ماشین پلیس رو از توی آینه دیده بوده و یه سی چهل متری جلوتر پارک کرده بود. اون آقاهه هم شاید زنش فته نون بگیره. چه می دونم والا.........خداوکیلی شما بودی کنفت نمی شدی؟
شلوار ایشو از کجا دیدی حالا ناقلا.>>>نکنه رفتی تو ماشین طرفاین که چیز جدیدی نیست،دو سه روز پیش داشتیم با دوستام میومدیم سر میدون آزادی یکی زانتیا مشکی یه دختر و پسر سوار بودن.
دختره با تاپ و شلوار لی نشسته بود همه هم داشتن نگاهش میکردن،هیچکس هم بهش گیر ندادش
شلوار ایشو از کجا دیدی حالا ناقلا.>>>نکنه رفتی تو ماشین طرف
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | ||
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | ||
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | ||
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |