هر هزار سال یك بار فرشتهها قالی جهان را در هفت آسمان میتكانند،
تا گرد و خاك هزار سالهاش بریزد و هر بار با خود میگویند: "این
نیست قالیای كه قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است با
زمینه سرخ خون و حاشیههای كبود معصیت، با طرحهای گناه و نقش
برجستههای ستم". فرشتهها گریه میكنند و قالی آدم را میتكانند و
دوباره با اندوه بر زمین پهنش میكنند.
رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش، قالی بزرگی است زندگی، كه تو
میبافی و من میبافم، همه بافندهایم، میبافیم و نقش میزنیم،
میبافیم و رج به رج بالا میبریم، میبافیم و میگسترانیم. دار
این جهان را خدا برپا كرد، و خدا بود كه فرمود: "ببافید" و آدم
نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد و هر كه آمد، گرهای تازه زد و
رنگی ریخت و طرحی بافت و چنین شد كه قالی آدمی رنگ رنگ شد؛
آمیزهای از زیبایی و نازیبایی، سایه روشنی از گناه و صواب.
گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند، طرح و نقشت نیز، و هزاران
سال بعد، آدمیان بر فرشی خواهند زیست كه گوشهای از آن را تو
بافتهای. كاش گوشهای را كه سهم توست، زیباتر ببافی


برگرفته از وبلاگ راز سر به مهر
تا گرد و خاك هزار سالهاش بریزد و هر بار با خود میگویند: "این
نیست قالیای كه قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است با
زمینه سرخ خون و حاشیههای كبود معصیت، با طرحهای گناه و نقش
برجستههای ستم". فرشتهها گریه میكنند و قالی آدم را میتكانند و
دوباره با اندوه بر زمین پهنش میكنند.
رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش، قالی بزرگی است زندگی، كه تو
میبافی و من میبافم، همه بافندهایم، میبافیم و نقش میزنیم،
میبافیم و رج به رج بالا میبریم، میبافیم و میگسترانیم. دار
این جهان را خدا برپا كرد، و خدا بود كه فرمود: "ببافید" و آدم
نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد و هر كه آمد، گرهای تازه زد و
رنگی ریخت و طرحی بافت و چنین شد كه قالی آدمی رنگ رنگ شد؛
آمیزهای از زیبایی و نازیبایی، سایه روشنی از گناه و صواب.
گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند، طرح و نقشت نیز، و هزاران
سال بعد، آدمیان بر فرشی خواهند زیست كه گوشهای از آن را تو
بافتهای. كاش گوشهای را كه سهم توست، زیباتر ببافی



برگرفته از وبلاگ راز سر به مهر