با سلام خدمت کاربران گرامی
ضمن تشکر و قدردانی از حضور و استقبال شما از تاپیک صراط دومین مرحله از سلسله مراتب این تاپیک را شروع می کنیم
در تاپیک صراط (1) یک هفته کارهایی که دوست داشتیم را انجام دادیم یعنی بی قید و شرط و قانون و نگاه به اطراف خودمون همان که خواستیم بودیم
اما چون ما در یک جامعه و درارتباط با دیگران و خانواده زندگی میکنیم و دیگر فقط خودمان نیستیم باید با یک برنامه و قانون برای زندگی خود و درارتباط با دیگران حرکت کنیم .
این حرف من به این معنی نیست که از خواسته ها علایق خود بگذریم بلکه آنها را فقط در یک چارچوب و قانون قرار دهیم.
ممنون میشم فقط 5 دقیقه وقت بگذارید حرفهایم را بخونید من هم مثل شما هستم در یک رنج سنی با مشکلات خواسته های مشابه پس بهتر می توانیم با هم تبادل نظر کنیم زندگی خود را به بهترین نوع بسازیم.
در این تاپیک شروع میکنیم به نوشتن یک برنامه یا قاعده برای زندگی خودمان هر کس یک برنامه که تصویر روشنی از زندگی خواسته ها اهداف و حتی آینده خود بنویسد یعنی خواسته ها روش های زندگی و اهدافش را دارای برنامه کند .
منظور از برنامه یک فهرست زمان بندی شده ازکارهامون نیست بلکه ما فقط می خواهیم تمرین کنیم چگونه با سلایق ,خواسته ها ,اهداف در این دنیا و در ارتباط با دیگران زندگی کنیم اگر با مشکلی مواجه شدیم چگونه برخورد کنیم.
پس شما میتوانید در پست های خود یا اگر راحت نبودین برای خودتون یک برنامه برای زندگی خودتون تعیین کنید و البته خود را ملزم به اجرای آن کنید در حقیقت اول باید برای عمر و لحظاتی که میگذرد و کم کم ازعمر ما کم می شود ارزش قائل شد اگر هنوز مرتبه ای نرسیدین که خود را ملزم به اجرای یک برنامه و یک زندگی هدفدار کنید ...در درون خود باید خود را هدفدا رکنید ...
از جمله به سوالاتی مثل
هدف از خلقت انسان
مقام اشرف مخلوقات
تسخیر این جهان و امکاناتش برای انسان و ...... جواب دهید
ببینید یک نظام قانونمند جهان چه طور برای زندگی انسان آماده شده اما بی انصافی است انسان برای خود ارزش قائل نشود
اگر مشکل شما این است باید از ریشه و مبنا به این سوالات پاسخ دهید و از چیزهایی که در خدمت انسان برای انسان آفریده شده به زندگی هدفدار خود برسید
اما اگر ریشه در بی میلی ...کسالت...تنبلی دارید ...بهتر است این صفات در خود کمرنگ کنید چون اگر در بهترین شرایط زندگی هم داشته باشید هیچ وقت احساس شادی و احساس یک انسان خوشبخت نمی کنید چون این صفات در شما ریشه دارد و جز خلق و خو شما هست از کوچکترین چیزها ایراد میگیرد و جزیی ترین مسائل را بهانه می کنید تا راه برای خود ببندید. چیزی که اکثر جوانان امروز دچارش هستند بی میلی ...کسالت...تنبلی...اما این زندگی نامعلوم و عدم شادی خود را تقصیر دیگران جامعه می اندازند....انسان خود باید جوهر زندگی کردن و نحوه بهتر زیستن را داشته باشد فرض کنید آرزوی شما یک محقق یا رسیدن به یک مرتبه علمی است سرگذشت بسیاری از دانشمندان بخونید اکثریت آنها در فقر و تنگدستی به مراتب بالا رسیدن از دانشمندی که به علت نداشتن لامپ, شب ها در زیر فانوس نگهبانان درس می خوند تا غیره ...پس به شرایط همان روز گارهم بهترین زندگی ها بوده اما برای رسیدن به اهداف مهم نیست ما همه چیز را در اختیا رداشته باشیم اگر مرد پیمودن راه زندگی و اهدافمان باشیم از کمترین امکانات بهترین استفاده ها می کنیم.
نه حرفهای من سخته و نه فکر کنید ,حرفها فقط زیباست!
اینها واقعیت هایی است که در زندگی انسان بوده و هست فقط خوب برای رسیدن به آنها کمی تلاش کنیم.
پس مبنای ما این است شما یک شناخت از خود و وجود خود یا حداقل یک تعریف از زندگی انسانی داشته باشید تا خود را برای یک برنامه ریزی و اجرای آن ملزم کنیم.
حال آنچه را باوردارید و دوست دارید و بهترین راه هست به عنوان برنامه و قاعده زندگی خویش قرار دهید (توجه کنید آنچه باور دارید یعنی مهم نیست برنامه شما چند خط باشد یا چه چیزهایی در برگیرد مهم این است دید شما به زندگی به نحوی مناسب که شایسته یک انسان است شود ) شاید برنامه شما این باشد
به هراتفاقی که در زندگیتان می افتد لبخند زنید یا به قولی نیمه پر لیوان ببینید...لبخند زدن به این معنی که با آن مشکل یا اتفاق چگونه کنار بیاید و آن را سدی برای رسیدن به زندگی متعالی نکنید!
در تاپیک اولی یک برنامه چند روزه ایجاد کردیم اما حال یک برنامه روش کلی سعی می کنیم ایجاد کنیم پس در پست هایتان یا اگر راحت نیستید پیش خودتان یک برنامه حتی به سادگی برنامه ای که در بالا گفتم برای خود بریزید به طوری که باورش داشته باشید و خود را ملزم به اجرای آن کنید.(توجه داشته اشید این برنامه شامل خواسته ها اهداف و مسیر زندگیتان باشد)
من مشاهده کردم بعضی پست هایشان پاک کرده بودن حرفهای نا امید کننده زده بودن....برای اینکه از اول شروع کنید فرض کنید اصلا یک انسان در قرن گذشته هستید بدون امکانات الان.... پس دانشمندان موفقان آن زمان چه طور زندگی خود را پیش بردند...
یک کمی مطالعه برای یافتن مسیر زندگی بد نیست برای مثال شما کتاب پزشک معروف مصر مطالعه کنید آن زمان مصری ها عمل جراحی مغز انجام میدادند عملی که حتی با امکانات امروز یک دکتر از موفقیتش خبر ندارد...اما سه اصل داشتن جرات و شجاعت,تلاش, هدفشون که ازهمه مهم تر است .....اون ها هم انسانهایی از جنس ما بودن فقط با تلاش امید بیش تر
موفق باشید
