نگاهي به مديريت جامع مخزن، سبک تيمي

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
نگاهي به مديريت جامع مخزن، سبک تيمي
نويسنده : جلال فهيم پور ، حسين خوشدل ، عظيم کلانتري اصل ، علي خواجوي

متخصصان حوزة بالادستي صنعت نفت، در دهة اخير براي بهينه‌ساختن فرآيند توسعه و توليد از مخازن نفت، درصدد تدوين چارچوب‌ها و متدهايي برآمده‌اند تا بتوانند به هماهنگ‌کردن گروه و انسجام بخشيدن به اجزاي مختلف عمليات توسعة ميدان بپردازند و با اتلاف کمتر هزينه و زمان، حجم بيشتري از کار را با کيفيتي قابل قبول به انجام برسانند. حاصل اين تلاش‌ها، رشتة نوپاي مديريت مخازن است. در اين نوشتار سعي داريم برخي از وجوه و مباني تئوريک جديدترين متد مديريت مخزن (سبک تيمي) را روشن سازيم که در آن بر تعامل گروهي و مشارکت واحدهاي دخيل در اجراي پروژه، تأکيد مي‌شود:

تعريف مديريت مخازن:
با نگاه دقيق به پروسة توليد و توسعة مخزن، آنرا فرآيندي عميق و برخوردار از متغيرهاي پيچيده و درهم‌تنيده خواهيم يافت؛ کنترل نظام‌يافته اين متغيرها جهت رسيدن به اهداف از پيش تعيين‌شده،"مديريت مخزن" نام دارد. مکانيسم تعيين و تنظيم اهداف نيز مرحله‌اي اساسي از پروسة طولاني مديريت مخزن است که داراي زوايا و ابعاد مختلف (علمي، اقتصادي، سياسي، انساني و غيره) است. درک و شناخت مديريت مخازن در چند سال گذشته رشد قابل توجهي داشته است؛ به طوريکه به‌تدريج، شاهد شکل‌گيري متدولوژي واحدي جهت تسهيل در اجراي فرايند مديريت مخزن هستيم. در ابتدا، مديريت مخزن با مهندسي توليد و بهره‌برداري معادل شناخته مي شد؛ سپس معنايي مترادف با شبيه‌سازي مخزن پيدا کرد. معنايي که امروزه از آن ارايه مي‌گردد، عبارت است از فرآيندي مبتني بر حدس وخطا، که شبيه‌سازي مخزن و مهندسي توليد، تنها دو جز‌ء آن هستند؛ مديريت مخازن در تعريف امروزي آن، جامع انواع ملاحظات فني، اقتصادي، زيست‌محيطي، اجتماعي و غيره مي‌باشد.

چالش‌هاي مديريت مخازن:
مخازن نفت و گاز، فرسنگ‌ها زير زمين‌ هستند و اساساً غيرقابل مشاهده؛ اين مهم، ضريب ريسک را در کلية عمليات‌ها و فرآيندهاي مرتبط با مخزن، افزايش مي‌دهد. مهندسي مخزن، حرکت روي طناب باريکي است که داراي مخاطرات و ظرايف بسياري است؛ غفلتي کوچک از برنامه و يا حرکت در خارج از چارچوب برنامه‌ريزي‌شده، منجر به دفن ثروت و سرماية عظيمي مي‌شود که به نوبه خود مي‌تواند عامل جهشي در اقتصاد ملي باشد. بنابراين شايد بتوان گفت اساسي‌ترين چالش يک مدير مخزن، ضريب بالاي ريسک است. ويژگي ديگري که مديريت مخزن را با مشکلاتي جدي مواجه مي‌سازد، منحصر به فرد بودن هر مخزن است که در نتيجة آن، نمي‌توان مدل‌هاي حل مسأله را تعميم داد؛ چرا که مخزن جديد، بسان مسأله‌اي جديد با مفروضات جديد است. بالاخره مي‌توان گفت عدم قطعيت، پيچيدگي و تنوع متغيرها، اساسي‌ترين چالشهايي هستند که در کنار متغيرهاي خارجي و محيطي (اجتماعي، فرهنگي، سياسي و غيره) مديريت مخزن را با مشکلاتي اساسي مواجه مي‌سازند.

رويکرد جامع و نظام‌گرا:
در نگاهي عميق‌تر شايد بتوان مؤلفه‌هاي "عدم قطعيت"، "پيچيدگي" و "تنوع متغيرها" را، فصل مشترک همة پديده‌ها (اعم از طبيعي، اجتماعي و غيره) دانست. توجه به همين معنا بود که روش‌هاي مديريت را به رويکردهاي سيستمي و نظام‌گرا (جامع) معطوف ساخت. روش‌هاي نظام‌گرا و مدرن، بر خلاف روشهاي کلاسيک که پديده‌ها را به صورتي استاتيکي و فاقد پيچيدگي تصوير مي‌کردند، بر سياليت و ديناميک بودن پديده‌ها متمرکز هستند. اين روش‌ها، سبک مطالعه و تحليل اطلاعات را دچار تحولي جدي ساخت و مطالعة پديده‌هاي طبيعي و اجتماعي را از حالتي منفرد و مجرد، به حالتي بين‌رشته‌اي و تيمي (interdisciplinary) متحول ساخت. پروژة توليد و توسعه مخازن نيز همچون ساير پروژه‌ها، خصلتي متغير، متحول و غيرقطعي دارد و مديريت و کنترل چنين شرايطي، ناگزير از مطالعه‌اي جامع و همه‌جانبه‌گر است؛ نگاهي بين‌رشته‌اي که مي‌تواند ما را به پاسخ‌هايي بهينه (optimum) و به عبارتي دقيقتر، پاسخ‌هايي رضايت‌بخش برساند. از اين رو، هرگونه بررسي کارشناسانه در باب "مديريت مخزن"، مستلزم بررسي و کاوش در ابعاد و وجوه مختلف اين پروژه به صورت بين رشته‌اي است.
ابعاد مديريت مخازن:
با نگاهي دقيق به پروسة توليد و توسعة مخزن، آنرا فرايندي برخوردار از زوايا و ابعاد مختلف خواهيم يافت؛ برخي از آن وجوه عبارتند از:

- مديريتي (مديريت پروژه، مديريت توليد، پژوهش عملياتي)
- فني ( اکتشاف، استخراج، مخازن، توليد)
- اقتصادي (محدوديتها و ضرورتها، مديريت ريسک)
- سياسي (محدوديتها و شرايط سياسي)
- انساني (ملزومات و محدوديتهاي انساني)
- حقوقي(محدوديتها و ملزومات قانوني)
نتيجه‌گيري و تحليل:

توجه در بحث مختصري که گذشت، نشان مي‌دهد که رويکرد سيستمي و نظام‌گرا در مطالعات و مديريت مخازن، مستلزم بسط و توسعة برخي زير ساخت‌ها است که به دو مورد از مهمترين آنها اشاره خواهيم کرد:

- زير ساختهاي آموزشي:

ايجاد زيرساخت‌هاي آموزشي مستلزم آن است که تدريس و آموزش گرايش‌هاي مختلف مهندسي نفت، از حالت مجرد و منفرد خارج گشته و صورتي يکپارچه و نظام‌يافته به خود بگيرد تا دانشجو قادر به برقراري ارتباط بين انواع مختلف اطلاعات و داده‌هاي حاصل از مخزن باشد و بتواند تحليلي سيستمي از کل فرايند توليد و توسعة مخزن ارايه دهد. همچنين بايد طي دوره‌هايي کوتاه‌مدت و با اراية بسته‌هايي آموزشي (برنامه‌ريزي مدولار) و يا در خلال دروس، مهارت‌ها و دانش لازم براي تحليل اقتصادي، سياسي، انساني و... پروسة مديريت مخزن را به دانشجويان انتقال داد.
- زير ساخت‌هاي اطلاعاتي:
يکي ديگر از لوازم مهم توسعة تفکر نظام‌گرا، ايجاد و توسعة ساختارها و مکانيسم‌هاي اطلاع‌رساني است. طراحي و توسعة نرم‌افزارهاي مديريت اطلاعات مخازن، اساسي‌ترين گامي است که در اين مرحله بايد برداشته شود. علاوه بر موارد فوق، ايجاد زيرساخت‌هاي فرهنگي، تکنولوژيک، حقوقي، سياسي و اداري، از ديگر ملزومات توسعة رويکرد نظام‌گرا در مديريت مخازن هستند که بايد با نگاهي دقيق و جامع، به طراحي و پي‌ريزي آنها پرداخت.

مآخذ:
1- Integrated reservoir management-abdus- satter- Houston university
2- برنامه‌ريزي و کنترل پروژه، محمود نادري پور، انتشارات سازمان برنامه و بودجه سال
 
بالا