نوشته های ماندگار

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... آدم سر به هوایی نیستم. به نظر خودم جدی هم نیستم. به اعتقاد من آدم باید این روزها ترکیبی از این دو باشد. به ارزش کار هم اعتقاد دارم. هرچه سخت تر بهتر.
آدمی که کار نمی کند زیادی وقت دارد، آنقدر که نمی تواند به خودش و مشکلاتش برسد...!




راه های میانبر / (مجموعه بیست و یک داستان کوتاه) ریموند کارور / مترجم: اسدالله امرایی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی.
اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی
وقتی هم که آخر سر میفهمی اش،
دیگر خیلی دیر شده.
و هیچ چیز بدتر از
خیلی دیر نیست...!


سوختن در آب، غرق شدن در آتش/ چارلز بوکفسکی / مترجم: پیمان خاکسار / ویراستار: احمد پوری
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... دری كه به سوی زندگی باز می شود به طرف انسان نمی آيد بلكه انسان بايد به سوی آن برود...!


آرزوهای بزرگ / چارلز ديكنز / مترجم: ابراهيم يونسی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حالا که رفته ای
پرنده ای آمده است
در حوالی همین باغ روبرو
هیچ نمی خواهد،
فقط می گوید: کو کو ….




حالا که رفته‌ای / محمدرضا عبدالملکیان / مجموعه ی بیش از ۱۲۰ شعر کوتاه


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
از عشق سخن باید گفت، همیشه از عشق سخن باید گفت.
عشق در لحظه پدید می آید، دوست داشتن در امتداد زمان. این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است. عشق معیارها را درهم می ریزد، دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می شود. عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد. عشق قانون نمی شناسد، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست. عشق فوران می کند – چون آتشفشان و شره می کند – چون آبشاری عظیم، دوست داشتن، جاری می شود – چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم. عشق ویران کردن خویش است، دوست داشتن، ساختنی عظیم...!




آتش بدون دود/ گالان و سولماز/ نادر ابراهیمی



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
پُک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت. عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم. هرآدمی دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد ، و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمینسبت به خودش نیست.

سلوک ـ محمود دولت آبادی
 
آخرین ویرایش:

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
جوان که بودم از مردم چیزی می‌خواستم که نمی‌توانستند بدهند: دوستی پیوسته، عاطفه مدام.
حال یاد گرفته‌ام از آنان چیزی بخواهم کمتر از آنچه می‌توانند بدهند: همنشینی بی‌کلام.


آدم اول / آلبر کامو / مترجم: منوچهر بدیعی


 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تعداد آدمهای سردرگم ودرگیر هر روز بیشتر می شود، قبل‌تر ها فکر می‌کردم این رابطه‌های مبهم و بی‌نام٬ مختص سالهای نوجوانی‌ست٬ حالا می‌بینم اتفاقاً برعکس! درد٬ درد ۲۵ سال به بالاست!۱۷، ۱۸ ساله‌ها دقیق‌تر می‌دانند چه می‌خواهند! حداقل دو طرف قضیه خبر دارند که ماجرا صرفاً دختر و پسر بازی‌ست٬ قصد ازدواج دارند٬ دوستند یا چی؟ بزرگ‌تر که می شوی٬ ساعتها٬ روزها٬ ماه‌ها با یک نفر حرف می‌زنی٬ راه‌ می‌روی٬ می‌خندی٬ گریه می‌کنی…آخر سر هم دستگیرت نمی‌شود دوستید؟ همکارید؟ دوستت دارد؟ دوستت خواهد داشت؟ می توانی دوستش بداری؟ هی چرتکه می‌اندازی! حرفهای مهربانش را از حرفهای پراز زخمش کم می‌کنی٬ نگاههای از سر ذوقش را در لبخندهای موذیانه‌اش ضرب می‌کنی٬ نیش و کنایه‌هایش را تقسیم می‌کنی٬ هزار بار استخاره می‌کنی که جوابش را بدهم؟ تا سرکوچه کنارش قدم بزنم؟ این جمله که گفت یعنی دوست دارد حضور مرا؟ این جمله که نگفت یعنی از من متنفر است؟ این نیم ساعتی که با هم بودیم زیاد بود؟ کم بود؟…اصلاً الان خوشحالم؟ یا دلم شکسته؟ آدم بزرگ که می‌شوی٬گند می‌زنی به هر چه عشق اساطیری‌ست٬ به همه آنچه در منظومه‌های عاشقانه خوانده‌ای٬ هیچ گیاه عشقی در قلبت جوانه نزده٬ هیچ رویای جدیدی به شبهایت اضافه نشده٬ زندگی‌ات شیرینتر نشده٬ دوستی پیدا نکرده‌ای …فقط هر روز یک دفتر پر از معادلات دیفرانسیل حل می‌کنی و هرشب از خودت می‌پرسی این آدمها به چه کار من می‌آیند؟؟


از وبلاگ خیاط باشی
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
در مورد خودت، آخرین حرف من این است: از گذشته نترس.
چنانچه مردم بگویند جبران ناپذیر است باور نکن ... باید خودم را وادارم تا به چشم دیگری به آن نگاه کنم، کاری کنم مردم با نگاهی دیگر به آن بنگرند، کاری کنم که خداوند با نگاهی دیگر در آن نظر کند. این کار را نمیتوانم با انکار آن، تحقیر یا ستایش آن یا بی اعتنایی نسبت به آن انجام دهم. این کار فقط با پذیرش کامل گذشته ام به عنوان بخشی ناگزیر از تکامل زندگی و شخصیتم امکان پذیر است. با سر فرود آوردن در برابر تک تک رنج هایی که کشیده ام ... شاید من انتخاب شده ام تا چیزی بس شگفت انگیزتر به تو بیاموزم. معنای اندوه و زیبایی آنرا...!


دوستِ مهربانت اسکار وایلد


از اعماق( نامه‌ای از زندان به لُرد آلفرد داگلاس) / اسکار وایلد / مترجم: مریم امینی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... او همانطور كه مردم اتاق هتلی را ترك می كنند مرا ترك كرد. اتاق هتل جايی است كه هرگاه مشغول كار ديگری هستی آنجا خواهی ماند و خودش به تنهايی اهميتی در شكل زندگی كسی ندارد. اتاق هتل راحت و مناسب است اما راحتی آن محدود به زمانی است كه نياز داری به خاطر آن كار مشخص در آن شهر به خصوص حضور داشته باشی...!




آبی ترين چشم/ تونی موريسون / مترجم: نيلوفر شيدمهر . علی آذرنگ



 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... در واقع اغلب، زمانی که عشقی را آغاز می‌کنیم، تجربه و عقلمان به ما می‌گویند که روزی به دلداری که امروز فقط به اندیشه او زنده‌ایم‌‌ همان اندازه بی‌اعتنا می‌شویم که امروزه به هر زنی جز او هستیم. روزی نامش را می‌شنویم و دیگر دچار هیچ لذت دردآلودی نمی‌شویم، خطش را می‌خوانیم و دیگر نمی‌لرزیم، در خیابان راه‌مان را کج نمی‌کنیم تا او را ببینیم، به او بر می‌خوریم و دست و پا گم نمی‌کنیم، به او دست می‌یابیم و از خود بی‌خود نمی‌شویم. آنگاه این آگاهی بی‌تردیدِ آینده، برغم این حس بی‌اساس اما نیرومند که شاید او را همواره دوست داشته باشیم، ما را به گریه می‌اندازد...!




خوشی‌ها و روز‌ها/ مارسل پروست / مترجم: مهدی سحابی


 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تمام سوء تفاهمات ناشی از زبان است ، تو می بایست در مورد افراد از روی اعمالشان قضاوت کنی ،نه از روی گفته هایشان ،همیشه محاکمهء خود ، از محاکمهء دیگران سخت تر است. تو اگر توانستی در مورد خودت خوب قضاوت کنی، قاضی واقعی هستی...

" شازده کوچولو __ آنتوان دو سنت اگزوپری "
 

HADI42

عضو جدید

بهترین شما كسى است كه براى خانواده اش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده ام بهترم، زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى كند مگر شخص پَست و بى مقدار. نهج الفصاحه ص472 ح 1520
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آدمی که یکبار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئنتر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده ... این حرف سنگین است ... خودم هم میدانم. خطا نکرده، تازه وقتی خطا کرد و از کارتنِ آکبند در آمد، فلزش معلوم میشود، اما فلزِ خطاکرده رو است، روشن است... مثلِ کفِ دست، کج و معوجِ خطش پیداست.
از آدمِ بی خطا میترسم، از آدمِ دو خطا دوری میکنم، اما پای آدمِ تک خطا میایستم...!




قِیدار/ رضا امیرخانی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
موجودی که من او را انتظار می کشم واقعی نیست. من آن را بارهای بار می آفرینم و باز آفرینی می کنم. آفرینشی ناشی از توان من برای عشق ورزیدن به آن، ناشی از نیاز من به آن. دیگری به این جا می آید، این جا که من او را انتظار می کشم، این جا که از پیش او را آفریده ام و اگر نیاید، من او را در توهم می آورم. انتظار، یک حالت هذیانی است...!


سخن عاشق (گزيده گويه ها)/ رولان بارت / مترجم: پیام یزدانجو


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
هیچ وسیله ای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد، زیرا هیچ مقایسه ای امکان پذیر نیست. در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می کنیم. مانند هنرپیشه ای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قائل شد؟ اینست که زندگی همیشه به یک «طرح» شباهت دارد. اما حتی طرح هم کلمه ی درستی نیست، زیرا طرح همیشه زمینه سازی برای آماده کردن یک تصویر است، اما طرحی که زندگی ماست طرح هیچ چیز نیست، طرحی بدون تصویر است...!


بار هستی/ میلان کوندرا / مترجم: پرویز همایون پور



 

nafis...

مدیر بازنشسته
تمام آن هایی که من و حمید را میشناسند میگویند: احساس میکنیم حمید خیلی سخت شهید شده
نه اینکه دوست نداشته باشد شهید بشود، نه! بلکه منظورشان این بود که او در اوج علاقه اش به من و بچه ها شهید شده و خودش هم این را خیلی خوب میدانسته!
نه او که حاج همت هم .... و حمید، حمید و حمید من

.
.
.
کتاب: "به مجنون گفتم زنده بمان"
راوی همسر شهید حمید باکری


پ.ن: کتابی سراسر عاشقانه! پیشنهاد میکنم حتما بخونید.
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
طعنه زدن چه آسان، ایمان داشتن چه دشوار! اگر [به ایمان دیگران] طعنه بزنیم کسی مسخره‌مان نمی‌کند، اما همین که به چیزی واقعن ایمان داشته باشیم همه به سرمان می‌ریزند.

- اوریانا خانمِ فالاچی / اگر خورشید بمیرد
.
 
آخرین ویرایش:

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
...اشک راه خیال را نمی بندد ، بلکه به آن میدان می دهد...!


- معلوم است تو دیگر مرا دوست نداری.
- چطور می‌توانی این حرف را بزنی؟ چرا؟
- چون که غصه می‌خوری. وقتی کسی را دوست داشته باشی، هرگز غمگین نمی‌شوی...!


تربیت اروپایی / رومن گاری / مترجم: مهدی غبرائی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دوستم‌ داشته‌ باش‌!
از رفتن‌ بمان‌!
دستت‌ را به‌ من‌ بده‌،
که‌ در امتدادِ دستانت‌
بندری‌ست‌ برای‌ آرامش‌...!




باران یعنی تو برکی گردی / نزار قبانی / مترجم: یغما گلرویی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... من او را نمی فهمیدم؛ اما او را به دلیل اینکه نمی فهمیدم، نکشتم.
شما او را نمی فهمیدید، و او را به دلیل آنکه نمی فهمیدید، به شنیع ترین شکل ممکن کشتید. و این اوج مصیبت انسان عصر ماست:
له کردن آنهایی که نمی فهمیم شان، فهم خود را اوج فهم جهان دانستن...!


...من درون دهلیز تنگ و تاریکی از این تصمیم ها -از باید نباید ها- زندگی کردم، و همین مرا حقیرکرد. همه جا سد ساختم، همه جا سد شکستم. با خود جنگیدم، بی خبر از آنکه مرا جهان من می سازد، و هیچ جنگی، در تنهایی، و در اتاق های دربسته، و در پستوهای خانه ها، به راستی جنگ نیست...!


... من به جای آنکه از خیابان های وسیع، از دشت های پهناور، و از دنیا -تمام دنیا- بگذرم، از کوچه های باریک با دیوار های بلند کاغذی عبور کردم؛ دیوار هایی که روی تک تک خشت های کاغذی آن نوشته شده بود:من تصمیم گرفته ام و پیمودن سرتاسر حتی یکی از این کوچه ها هم ممکن نبود...!


... برای زنده ماندن دو خورشید لازم است: یکی در قلب، دیگری در آسمان...!


فردا شكل امروز نيست / نادر ابراهیمی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... کلمات همیشه این قدرت را ندارند که آدمهای خیلی خوشحال یا خیلی غمناک را ارضا کنند، زیرا آخرین بیان خوشحالی زیاد و غم زیاد سکوت است...!


دشمنان / آنتوان چخوف / مترجم: سیمین دانشور


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... فکر می کنم هنر اصلی هنر فاصلـــــه هاست.
زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور یخ می زنیم. باید یادبگیریم جای درست و دقیق را پیدا و همان جا بمانیم...!


دیوانه وار / کریستین بوبن / مترجم: مهوش قویمی


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... عشق درون ديگران نيست، بلكه درون خود ماست. ما آن احساس را بيدار مي‌كنيم، ولي براي اين‌كه بيدار شود، به ديگران نياز داريم. دنيا تنها زماني براي ما معنا دارد كه بتوانيم كسي را براي شركت دادن در هيجاناتمان بيابيم...!


یازده دقیقه / پائولو کوئیلو / مترجم: کیومرث پارسای


 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
... بی خیال سرنوشت شدن یه جورش شجاعته! گفتن اینکه ما سرنوشت ِخودمونو می سازیم یه جور دیوونه گیه! ولی اگه سرنوشت و قبول نداشته باشی زندگی تبدیل می شه به یک عالمه فرصت که از دست دادیشون! اون وقت تو حسرت چیز هایی که نداشتی و می تونستی داشته باشی زمان ِحال و ضایع می کنی...!


یک مرد / اوریانا فالاچی / یغما گلرویی


 

Similar threads

بالا