سرانجام روزی نزد من نیز خواهی آمد،
از یادم نخواهی بُرد،
و رنج پایان می گیرد،
و زنجیرها می گسلند.
هنوز اما دور و بیگانه می نمایی،
برادر عزیزم، مرگ!
تو چون ستاره ای خاموش
بر فراز ِتنگنایم ایستاده ای.
سرانجام اما روزی پیش خواهی آمد
و پرفروغ خواهی بود.
بیا، محبوبم، من اینجایم،
مرا در بر گیر، من از آن توام !
پرسه زدن در مه/گزیده ی اشعار هرمان هسه/ترجمه ی رضا نجفی/انتشارات هرمس
از یادم نخواهی بُرد،
و رنج پایان می گیرد،
و زنجیرها می گسلند.
هنوز اما دور و بیگانه می نمایی،
برادر عزیزم، مرگ!
تو چون ستاره ای خاموش
بر فراز ِتنگنایم ایستاده ای.
سرانجام اما روزی پیش خواهی آمد
و پرفروغ خواهی بود.
بیا، محبوبم، من اینجایم،
مرا در بر گیر، من از آن توام !
پرسه زدن در مه/گزیده ی اشعار هرمان هسه/ترجمه ی رضا نجفی/انتشارات هرمس