نقش واحدهاي تحقيق و توسعه در تداوم ارزشها
بنگاه هاي كوچك و متوسط يكي از اجزاي حياتي رشد در اقتصاد جهاني بوده و اهميت آنها در رشد اقتصادي كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه به خوبي شناخته شده است. اين بنگاه ها زمينه را براي بسيج منابع كشور فراهم مي سازند كه نتيجه آن افزايش درآمد و ايجاد اشتغال در سطوح ملي و منطقه اي است. همچنين بنگاه هاي كوچك و متوسط منعطف و نوآور بوده و اين امر آنها را قادر
مي سازد سريع تر و كارآتر نسبت به تغييرات و تحولات محيط خارجي خود عكس العمل نشان دهند و مزيت هاي نسبي قابل ملاحظه اي نسبت به بنگاه هاي بزرگ كسب كنند، به نحوي كه امروزه بخش قابل ملاحظه اي از فعاليت هاي اقتصادي در اكثر كشورهاي دنيا با پيوستن اقتصاد آنها به جرگه تجارت آزاد و بازار جهاني، توسط بنگاه هاي كوچك و متوسط انجام مي شود.
ويژگي هاي بنگاه هاي كوچك و متوسط يعني سرمايه بري كمتر، درجه اشتغال زايي بالا، استفاده از منابع داخلي، قدرت سازگاري با شرايط متغير محيطي، رقابت پذيري آنها، همچنين قابليت مشاركت مؤثر و كارآمد اين بنگاه ها در قراردادهاي فرعي و بخصوص انعطاف پذيري بالا و نوآورانه بودن آنها باعث شده است ايجاد اين نوع بنگاه ها، رشد آنها و پيوند آنها با شركت هاي بزرگ صنعتي مورد توجه بسياري از كشورها قرار گيرد.
با اوج گيري فناوري و ظهور شيوه هاي نوين توليد و حصول و ارايه خدمات در دهه پاياني سده بيستم، درون بنگاه هاي كوچك و متوسط، جريان تحقيقات و نوآوري ها به حركت افتاده است. آنچه را كه ساختار عظيم و پيچيده بنگاه هاي بزرگ نمي توانست در خود ايجاد كند، با امكانات اندك اما تكنولوژي پيشرفته و دانش بالاي كارآفرينان و متخصصان بنگاه هاي كوچك و متوسط بوجود آمده است. به اين ترتيب امروزه بنگاه هاي كوچك و متوسط علاوه بر كاركردهاي پيشين خود، كانون اصلي توسعه فناوري و تأمين نيازهاي پيچيده و پيشرفته كشورها به حساب مي آيند. در نتيجه اين بنگاه ها در ورود به عرصه رقابت جهاني نياز به افزايش انعطاف پذيري و سازگاري با محيط جهاني، ايجاد خلاقيت و حفظ ساختار نوآورانه خود دارند كه در اين راه ايجاد واحدها و مؤسسات تحقيق و توسعه نقش بسزايي ايفا خواهند كرد. در اين مقاله به بررسي نقش واحدهاي تحقيق و توسعه در تداوم ارزش آفريني بنگاه هاي كوچك و متوسط پرداخته مي شود.
با توجه به تغييرات محتوايي و كيفي بسيار زيادي كه طي چند دهه اخير در بازارهاي جهاني رخ داده و حركت به سوي جهاني شدن بازارها شروع و به موازات آن دوره توليد محوري در انتهاي حيات خود و مشتري محوري در حال ظهور است، توليدكنندگان صنعتي با هدف استفاده بهينه از امكانات و جلوگيري از هدر رفتن منابع با ارزش به تمهيداتي متوسل شده اند كه نتيجه آن تغيير ساختار صنعتي است. از مشخصات اصلي اين تغيير ساختار، ترويج بيش از پيش صنايع كوچك است. در سالهاي اخير توجه فزاينده اي به كوچك سازي شده و روند توسعه بنگاههاي كوچك و متوسط به طور چشمگيري افزايش يافته است. اين بنگاه ها داراي مزاياي زيادي نسبت به صنايع بزرگ هستند كه از آن جمله مي توان از ارزش افزوده، نوآوري، اشتغال آفريني و انعطاف پذيري بيشتر نسبت به صنايع بزرگ نام برد. بنابراين لزوم توجه به اين بخش از اقتصاد ضروري است. بخصوص با روند جهاني شدن پرداختن به فعاليت هاي نوآورانه و ابتكاري در بنگاه هاي كوچك و متوسط مورد توجه بيشتري قرار گرفته است.
بنگاه هاي كوچك و متوسط و توسعه پايدار
بنگاه هاي كوچك و متوسط به عنوان نيروي حياتي اكثر اقتصادها شناخته شده است. آنها به طور متوسط نمايندگي نود درصد بنگاه ها را در اختيار دارند. و مسئول پنجاه تا شصت درصد استخدام در يك سطح ملي هستند.
(2004)Luetkenhorst ، استدلال مي كند كه بنگاه هاي كوچك و متوسط در پشتيباني از رشد اقتصادي و وسيله معاش در كشورهاي در حال توسعه نقش مهمي را ايفا مي كنند، زيرا در ميان سايرين:
1- تمايل دارند به، بكارگيري فرآيندهاي توليد با نيروي كار زياد نسبت به بنگاه هاي بزرگ، در نتيجه استخدام بالا رفته و به توزيع منصفانه درآمد منجر مي شود.
2- فرصت هاي معيشتي را از طريق فعاليت هاي فرآيندي ارزش افزوده و ساده در اقتصادهاي مبتني بر كشاورزي فراهم مي كنند.
3- كارآفريني مي كنند.
4- از ايجاد ظرفيت هاي مولد سيستمي و ايجاد سيستم هاي اقتصادي عكس العملي، از طريق ارتباط ميان بنگاه هاي كوچك و بزرگ پشتيباني مي كنند.
يك جريان در حال رشد در بنگاه هاي كوچك و متوسط ايجاد شده است كه آنها را به سمت فعاليت هاي نوآورانه و ابتكاري سوق داده است. شواهدي براي اين مسئله وجود دارد:
اول: روش هاي جديد اندازه گيري نوآوري نشان مي دهد كه اين
بنگاه ها نسبت به گذشته نقش بزرگي را در فرآيندهاي نوآوري بازي
مي كنند. (4)
دوم: اعتقاد كلي بنگاه هاي بزرگ به عنوان ايجاد كنندگان مشاغل و موتورهاي رشد اقتصادي به سبب روش هاي جديد برونسپاري و كوچك سازي تغيير يافته است.(1)
سوم: نوآوري بطورفزاينده اي به عنوان يك شرط ضروري براي هر شركت به منظور ايجاد مزيت رقابتي مطرح شده است. نوآوري مفهومي وسيعتر از معرفي محصولات جديد تكنولوژيكي دارد. مفهوم آن شامل هر نوع تازگي در زنجيره ارزش است كه برپايه سازماني، بازار يا فناوري باشد.(3)
تركيب اين عوامل به يك اعتقاد گسترده ميان شاغلان، مديران و حتي سياستمداران منجر شده مبني بر اين كه، بنگاه هاي كوچك و متوسط نوآور، مركز نيروي محركه در اقتصاد هستند.
نوآوري
نوآوري، معرفي كاربردهاي عملي يك ايده جديد براي بازار است. نوآوري مي تواند يك محصول يا خدمت جديد يا بهبود يافته، يك فرآيند يا بهبود مديريت باشد، نوآوري حتي مي تواند تنها روي يك بخش كوچك از يك محصول از پيش وجود داشته اثر بگذارد. نوآوري رقابت شركت را تحت تأثير قرار مي دهد و باعث افزايش آن مي شود، ظرفيت شركت را براي پاسخگويي سريع به تقاضاهاي جديد بازار و رقبا با بهبود اثربخشي فرآيندهاي توليد و سرعت بخشيدن به سازگاريشان با تغييرات محيط، افزايش مي دهد.
مديريت اطلاعات يك ابزار مؤثر در محيط رقابتي است، كه به يافتن راه حل هاي بهتر براي مشكلات توليد و كسب و كارهاي جديد كمك مي كند. معمولاً اطلاعات در مورد نوآوري توليد و فرآيندها توسط مراكز تحقيق و توسعه ايجاد و مديريت مي شود.
نوآوري و بنگاه هاي كوچك و بزرگ
توسعه بنگاه هاي كوچك و متوسط، به ظرفيت اختصاص داده شده به قراردادن نوآوري در استراتژي كسب و كارشان بستگي دارد. دستيابي به اطلاعات، منابع مالي، شبكه بندي بين شركت ها و توانايي مديريت نوآوري از جمله شرايط ضروري در پرورش رقابت بين بنگاه هاي كوچك و متوسط به شمار مي آيد.
بنگاه هاي كوچك و متوسط به روش هاي مختلفي در نوآوري مشاركت مي كنند، از يك طرف در سال هاي اخير، تمايل براي پرداختن به تحقيق و توسعه در اين بنگاه ها بوجود آمده است.(6)
تحقيق و توسعه، شناسايي نياز يا استعداد پيدايش انديشه ها، آفرينش، طراحي، مهندسي، توليد، معرفي و انتشار يك محصول، فرآيند يا نظام تكنولوژيك تازه است(2) و در روند گسترش فن آوري اطلاعات و ارتباطات نقش بسزايي دارد. زيرا واحدهاي تحقيق و توسعه در راستاي پيشبرد اهداف علمي، با هدف گسترش و انجام فعاليت هاي مبتني بر تحقيق و توسعه در ارتباط با فن آوري هاي مورد استفاده، ابزارها، متدولوژي و محصولات از نقطه نظر اجرا و كاربرد در پروژه هاي گوناگون از جايگاه
ويژه اي برخوردارند(7) و در دنيا، يك فعاليت عمده صنعتي محسوب مي شوند. در اثر فعاليت هاي تحقيق و توسعه، تكنولوژي حاصل مي شود. واحدهاي تحقيق و توسعه، زير بناي تكنولوژي و بزرگ ترين منبع يگانه نوآوري هستند. بنابراين بنگاه هاي كوچك و متوسط براي دستيابي به فناوري روز و تقويت بنيه رقابت خود در بازارهاي جهاني جهت كسب سهم عادلانه در نظام تجارت جهاني نيازمند سرمايه گذاري وسيع تر در بخش هاي تحقيق و توسعه و جذب سرمايه گذاري و فناوري روز هستند.
* اين مقاله در هفتمين همايش مراكز تحقيق و توسعه صنايع و معادن ارايه شده است.
Reference:1-Besanko، D.، D. Dranove and M. Shanley. The Economics of Strategy.، John Wiley & Sons، Ine.، 1996
2- Choi، H.S.Policy and Strategy for Science and Technology in Less Developed Countries، Kist Press Seoul، vol-II 1981
3-Chan Kim، W.an R.Mauborgne. ‘Value Innovation: The Strategic Logic of High Growth’، Harvard Business Review، Jan- Feb، p. 103- 112، 1997.
4- Kleinknecht A. And J. O. N. Reijnen، ‘Towards Literature- based innovation output indicators’، Structural Change and Economic Dynamics، vol. 4، no. L، 1993، 199-207
5- Luetkenhorst، W. (2004) ‘Corporate Social Responsibility and the Development Agenda: Thecase for actively involving small and medium enterprises’، Intereconomics، May/ June.
6- OECD- DATAR (2001)، ‘World Congress on Local Clusters- Local Networks of Enterprises in the World Economy’، (Paris: OECD- DATAR).
7- http://www.dpi.ir/software-services-rd-fa.html
بنگاه هاي كوچك و متوسط يكي از اجزاي حياتي رشد در اقتصاد جهاني بوده و اهميت آنها در رشد اقتصادي كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه به خوبي شناخته شده است. اين بنگاه ها زمينه را براي بسيج منابع كشور فراهم مي سازند كه نتيجه آن افزايش درآمد و ايجاد اشتغال در سطوح ملي و منطقه اي است. همچنين بنگاه هاي كوچك و متوسط منعطف و نوآور بوده و اين امر آنها را قادر
مي سازد سريع تر و كارآتر نسبت به تغييرات و تحولات محيط خارجي خود عكس العمل نشان دهند و مزيت هاي نسبي قابل ملاحظه اي نسبت به بنگاه هاي بزرگ كسب كنند، به نحوي كه امروزه بخش قابل ملاحظه اي از فعاليت هاي اقتصادي در اكثر كشورهاي دنيا با پيوستن اقتصاد آنها به جرگه تجارت آزاد و بازار جهاني، توسط بنگاه هاي كوچك و متوسط انجام مي شود.
ويژگي هاي بنگاه هاي كوچك و متوسط يعني سرمايه بري كمتر، درجه اشتغال زايي بالا، استفاده از منابع داخلي، قدرت سازگاري با شرايط متغير محيطي، رقابت پذيري آنها، همچنين قابليت مشاركت مؤثر و كارآمد اين بنگاه ها در قراردادهاي فرعي و بخصوص انعطاف پذيري بالا و نوآورانه بودن آنها باعث شده است ايجاد اين نوع بنگاه ها، رشد آنها و پيوند آنها با شركت هاي بزرگ صنعتي مورد توجه بسياري از كشورها قرار گيرد.
با اوج گيري فناوري و ظهور شيوه هاي نوين توليد و حصول و ارايه خدمات در دهه پاياني سده بيستم، درون بنگاه هاي كوچك و متوسط، جريان تحقيقات و نوآوري ها به حركت افتاده است. آنچه را كه ساختار عظيم و پيچيده بنگاه هاي بزرگ نمي توانست در خود ايجاد كند، با امكانات اندك اما تكنولوژي پيشرفته و دانش بالاي كارآفرينان و متخصصان بنگاه هاي كوچك و متوسط بوجود آمده است. به اين ترتيب امروزه بنگاه هاي كوچك و متوسط علاوه بر كاركردهاي پيشين خود، كانون اصلي توسعه فناوري و تأمين نيازهاي پيچيده و پيشرفته كشورها به حساب مي آيند. در نتيجه اين بنگاه ها در ورود به عرصه رقابت جهاني نياز به افزايش انعطاف پذيري و سازگاري با محيط جهاني، ايجاد خلاقيت و حفظ ساختار نوآورانه خود دارند كه در اين راه ايجاد واحدها و مؤسسات تحقيق و توسعه نقش بسزايي ايفا خواهند كرد. در اين مقاله به بررسي نقش واحدهاي تحقيق و توسعه در تداوم ارزش آفريني بنگاه هاي كوچك و متوسط پرداخته مي شود.
با توجه به تغييرات محتوايي و كيفي بسيار زيادي كه طي چند دهه اخير در بازارهاي جهاني رخ داده و حركت به سوي جهاني شدن بازارها شروع و به موازات آن دوره توليد محوري در انتهاي حيات خود و مشتري محوري در حال ظهور است، توليدكنندگان صنعتي با هدف استفاده بهينه از امكانات و جلوگيري از هدر رفتن منابع با ارزش به تمهيداتي متوسل شده اند كه نتيجه آن تغيير ساختار صنعتي است. از مشخصات اصلي اين تغيير ساختار، ترويج بيش از پيش صنايع كوچك است. در سالهاي اخير توجه فزاينده اي به كوچك سازي شده و روند توسعه بنگاههاي كوچك و متوسط به طور چشمگيري افزايش يافته است. اين بنگاه ها داراي مزاياي زيادي نسبت به صنايع بزرگ هستند كه از آن جمله مي توان از ارزش افزوده، نوآوري، اشتغال آفريني و انعطاف پذيري بيشتر نسبت به صنايع بزرگ نام برد. بنابراين لزوم توجه به اين بخش از اقتصاد ضروري است. بخصوص با روند جهاني شدن پرداختن به فعاليت هاي نوآورانه و ابتكاري در بنگاه هاي كوچك و متوسط مورد توجه بيشتري قرار گرفته است.
بنگاه هاي كوچك و متوسط و توسعه پايدار
بنگاه هاي كوچك و متوسط به عنوان نيروي حياتي اكثر اقتصادها شناخته شده است. آنها به طور متوسط نمايندگي نود درصد بنگاه ها را در اختيار دارند. و مسئول پنجاه تا شصت درصد استخدام در يك سطح ملي هستند.
(2004)Luetkenhorst ، استدلال مي كند كه بنگاه هاي كوچك و متوسط در پشتيباني از رشد اقتصادي و وسيله معاش در كشورهاي در حال توسعه نقش مهمي را ايفا مي كنند، زيرا در ميان سايرين:
1- تمايل دارند به، بكارگيري فرآيندهاي توليد با نيروي كار زياد نسبت به بنگاه هاي بزرگ، در نتيجه استخدام بالا رفته و به توزيع منصفانه درآمد منجر مي شود.
2- فرصت هاي معيشتي را از طريق فعاليت هاي فرآيندي ارزش افزوده و ساده در اقتصادهاي مبتني بر كشاورزي فراهم مي كنند.
3- كارآفريني مي كنند.
4- از ايجاد ظرفيت هاي مولد سيستمي و ايجاد سيستم هاي اقتصادي عكس العملي، از طريق ارتباط ميان بنگاه هاي كوچك و بزرگ پشتيباني مي كنند.
يك جريان در حال رشد در بنگاه هاي كوچك و متوسط ايجاد شده است كه آنها را به سمت فعاليت هاي نوآورانه و ابتكاري سوق داده است. شواهدي براي اين مسئله وجود دارد:
اول: روش هاي جديد اندازه گيري نوآوري نشان مي دهد كه اين
بنگاه ها نسبت به گذشته نقش بزرگي را در فرآيندهاي نوآوري بازي
مي كنند. (4)
دوم: اعتقاد كلي بنگاه هاي بزرگ به عنوان ايجاد كنندگان مشاغل و موتورهاي رشد اقتصادي به سبب روش هاي جديد برونسپاري و كوچك سازي تغيير يافته است.(1)
سوم: نوآوري بطورفزاينده اي به عنوان يك شرط ضروري براي هر شركت به منظور ايجاد مزيت رقابتي مطرح شده است. نوآوري مفهومي وسيعتر از معرفي محصولات جديد تكنولوژيكي دارد. مفهوم آن شامل هر نوع تازگي در زنجيره ارزش است كه برپايه سازماني، بازار يا فناوري باشد.(3)
تركيب اين عوامل به يك اعتقاد گسترده ميان شاغلان، مديران و حتي سياستمداران منجر شده مبني بر اين كه، بنگاه هاي كوچك و متوسط نوآور، مركز نيروي محركه در اقتصاد هستند.
نوآوري
نوآوري، معرفي كاربردهاي عملي يك ايده جديد براي بازار است. نوآوري مي تواند يك محصول يا خدمت جديد يا بهبود يافته، يك فرآيند يا بهبود مديريت باشد، نوآوري حتي مي تواند تنها روي يك بخش كوچك از يك محصول از پيش وجود داشته اثر بگذارد. نوآوري رقابت شركت را تحت تأثير قرار مي دهد و باعث افزايش آن مي شود، ظرفيت شركت را براي پاسخگويي سريع به تقاضاهاي جديد بازار و رقبا با بهبود اثربخشي فرآيندهاي توليد و سرعت بخشيدن به سازگاريشان با تغييرات محيط، افزايش مي دهد.
مديريت اطلاعات يك ابزار مؤثر در محيط رقابتي است، كه به يافتن راه حل هاي بهتر براي مشكلات توليد و كسب و كارهاي جديد كمك مي كند. معمولاً اطلاعات در مورد نوآوري توليد و فرآيندها توسط مراكز تحقيق و توسعه ايجاد و مديريت مي شود.
نوآوري و بنگاه هاي كوچك و بزرگ
توسعه بنگاه هاي كوچك و متوسط، به ظرفيت اختصاص داده شده به قراردادن نوآوري در استراتژي كسب و كارشان بستگي دارد. دستيابي به اطلاعات، منابع مالي، شبكه بندي بين شركت ها و توانايي مديريت نوآوري از جمله شرايط ضروري در پرورش رقابت بين بنگاه هاي كوچك و متوسط به شمار مي آيد.
بنگاه هاي كوچك و متوسط به روش هاي مختلفي در نوآوري مشاركت مي كنند، از يك طرف در سال هاي اخير، تمايل براي پرداختن به تحقيق و توسعه در اين بنگاه ها بوجود آمده است.(6)
تحقيق و توسعه، شناسايي نياز يا استعداد پيدايش انديشه ها، آفرينش، طراحي، مهندسي، توليد، معرفي و انتشار يك محصول، فرآيند يا نظام تكنولوژيك تازه است(2) و در روند گسترش فن آوري اطلاعات و ارتباطات نقش بسزايي دارد. زيرا واحدهاي تحقيق و توسعه در راستاي پيشبرد اهداف علمي، با هدف گسترش و انجام فعاليت هاي مبتني بر تحقيق و توسعه در ارتباط با فن آوري هاي مورد استفاده، ابزارها، متدولوژي و محصولات از نقطه نظر اجرا و كاربرد در پروژه هاي گوناگون از جايگاه
ويژه اي برخوردارند(7) و در دنيا، يك فعاليت عمده صنعتي محسوب مي شوند. در اثر فعاليت هاي تحقيق و توسعه، تكنولوژي حاصل مي شود. واحدهاي تحقيق و توسعه، زير بناي تكنولوژي و بزرگ ترين منبع يگانه نوآوري هستند. بنابراين بنگاه هاي كوچك و متوسط براي دستيابي به فناوري روز و تقويت بنيه رقابت خود در بازارهاي جهاني جهت كسب سهم عادلانه در نظام تجارت جهاني نيازمند سرمايه گذاري وسيع تر در بخش هاي تحقيق و توسعه و جذب سرمايه گذاري و فناوري روز هستند.
* اين مقاله در هفتمين همايش مراكز تحقيق و توسعه صنايع و معادن ارايه شده است.
Reference:1-Besanko، D.، D. Dranove and M. Shanley. The Economics of Strategy.، John Wiley & Sons، Ine.، 1996
2- Choi، H.S.Policy and Strategy for Science and Technology in Less Developed Countries، Kist Press Seoul، vol-II 1981
3-Chan Kim، W.an R.Mauborgne. ‘Value Innovation: The Strategic Logic of High Growth’، Harvard Business Review، Jan- Feb، p. 103- 112، 1997.
4- Kleinknecht A. And J. O. N. Reijnen، ‘Towards Literature- based innovation output indicators’، Structural Change and Economic Dynamics، vol. 4، no. L، 1993، 199-207
5- Luetkenhorst، W. (2004) ‘Corporate Social Responsibility and the Development Agenda: Thecase for actively involving small and medium enterprises’، Intereconomics، May/ June.
6- OECD- DATAR (2001)، ‘World Congress on Local Clusters- Local Networks of Enterprises in the World Economy’، (Paris: OECD- DATAR).
7- http://www.dpi.ir/software-services-rd-fa.html