
با آرزوی سالی پر از عشق و آرامش برای نازنینانم
و با درود وسپاسِ فراوان خدمتِ دوستان عزیزم که در مسابقه شرکت کردند و همراهانِ خوبِ تالارِادبیات!
عزیزان نوبت به نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ 13 رسید.
:: دوستانِ عزیز! قبل از شرکت در نظرسنجی به نکاتِ زیر توجه کنید ::
1-فقط عزیزانِ دعوت شده می تونن در نظر سنجی شرکت کنن، رایِ بقیۀ دوستان حذف خواهد شد.
2-دوستانِ شرکت کننده در مسابقه به متنِ خودشون نمی تونن رای بدن.
3- از شرکت کننده هایِ مسابقه انتظار دارم برایِ متنشون تبلیغ نکنن ، اجازه بدین در شرایطِ مساوی برنده ها انتخاب بشن.
دوستانِ گلم! از بینِ 4 متنِ زیر لطفا به 2 متن (با نوشتن شمارۀ متن ها) رای بدین.
مهلتِ نظر سنجی تا چهارشنبه 27 اسفند ماه 1393
دوستان بعد از رای دادن لطفا پستتونو ویرایش نکنین.
جوایزِ مسابقه:
نفرِ اوّل 150 امتیاز
نفرِ دوّم100 امتیاز
نفرِ سوم50 امتیاز

عنوانِ مسابقه: شعر یا متنِ ادبیِ در موردِ "بهار"

1
سال نو می شود…
و درختان جوان…
اما دل من کهن تر و شکسته تر…
سال نو می شود…
و فاصله ی تو از من بیشتر…
بهار می شود…
اما برای من خزانی است سرد و بس دلگیر بی تو…
من این سال های نو را نمی خواهم…
وقتی زندگی برایم تازگی ندارد…
وقتی مدام روز و شب نبودنت را برایم تکرار کنند…
و تو می روی بی من…
که گره بزنی….
سبزه ی تمام خاطره هامان را….
و دور کنی از خودت ….
تمام مرا….
****

2
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار ...
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز ازشراب
خوش به حال آفتاب ؛
ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمیبینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ ...
"فریدون مشیری"
****

3
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آیینه ام عشقت غم دیرینه ام
باز آ چو گل در این بهار سر را بنه بر سینه ام
"بیژن ترقی"
****

4
محبوبم
روزهای سرد بی تو بدون
شب های بارانی
تمام شد. . !
بهار از راه رسید
کمی زودتر از همیشه
گویا دلتنگی امانش را بریده بود
محبوبم
شب های زمستان
هرچند سخت و دلگیر
اما سپری شد. .
حالا تو بگو
بهار را چگونه تاب بیاورم
وقتی تو نیستی. . .!
"حاتمه ابراهیم زاده"
****
