من سرطان دارم

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
.
.
.
.
.
. من
...
.
.
.
.
نه متنه جالبه گوسش کنین
من سرطان دارم ، سرطان عشق !!! دواي درد من معشوقم است و تاريخ مرگم برابر با جدايي او از من مي باشد. دواي دردم رسيدن به معشوقم است و تاريخ شفايم گرفتن دستان او و رسيدن به او مي باشد. پس خداوندا ، دواي درد مرا به قلبم برسان تا اين کابوس وحشتناک سرطان و مرگ به خاطر جدايي از عشق ، از وجودم محو شود

مهربانا ، سايباني از جنس اشک و نياز مي خواهم تا سجاده ي دلم را در آن بگسترانم و با دستان خسته قنوتم از تو بخواهم که بر وجود سردم نور نگاهت را بتاباني و گل هاي زيباي عشق و ايمان را بار دگر در من تازه گرداني.

زيبايي چشمان تو غمگين ماندم وبه اندازه هر برق نگاهت به نگاهي نگران، تو به اندازه تنهايي من شاد بمان

خوشا دردي که درمانش تو باشي خوشا راهي که پايانش تو باشي خوشا چشمي که رخسار تو بيند خوشا ملکي که سلطانش تو باشي خوشا آن دل که دلدارش تو گردي خوشا جاني که جانانش تو باشي مشو پنهان از آن عاشق که پيوست همه پيدا و پنهانش تو باشي براي آن به ترک جان بگويد دل بيچاره تا جانش تو باشي.

به دنبال واژه اي ميگردم! تا قلمم راسيراب کنم واين آخرين شايد هم آغازي براي فرداييست که هنوز در راه نيست و کاغذهاي مچاله شده ي زباله دان گواه به اين راز دارند و اين آيينه خسته تر از هميشه زير غباري از دور تنها تصوير مرا بدونه هيچ واژه اي به سکوت فرياد مي زند امروز غبارت را به باد مي دهند .

آسمان را قسمت كردند:.....تكه اي براي بركه.....تكه اي براي رود....تكه اي براي دريا دلم را قسمت كردند:..........تكه اي براي تو....تكه اي براي تو......تكه اي براي تو

وقتي يه مشکل بزرگي داشتي نري پيش خدا بگي خدا جون من يه مشکل بزرگ دارم.... برو پيش مشکله...بگو مشکل جون من يه خداي بزرگ دارم... حل ميشه

انسان همچون رودخانه است ، هرچه عميقتر باشد آرام تر و متواضع تر است

زندگي گرمي دلهاي به هم پيوسته ست ، گر در آن دوست نباشد همه درها بسته است

من از نازت خريدارم نهايت قيمتش جانم ، تو هم اي نازنين يارم به لبخندي بکن شادم
اس ام اس و آف عاشقانه

آنقدر تو زندان دلت شلوغ ميکنم تا منو انفرادي تو قلبت راه بدي

به تو سپرده بودمش، به هزار و يک اميد و امروز براي هزار و يکمين بار دلمو ميبرم تا شکستگيشو گچ بگيرم.

ديابت لباتم، خراب اون چشاتم، عاشق اون صداتم، بادبون کشتياتم، ديونه ي نگاتم، روانيه اداتم، ديگه جي ميخواي ، بخواي نخواي فداتم ...

من تو شدم تو من شدي ، من تن شدم تو جان شدي ، تا كس نگويد بعد از اين من ديگرم تو ديگري ،
آفاق ها گرديده ام ، بر مهرشان ورزيده ام ، بسيار خوبان ديده ام ، اما تو چيز ديگري

پيري آن نيست كه بر سر بزند موي سفيد ، هر جواني كه به دل عشق ندارد پير است .

ما كه گفتيم مال ياريم ، غير دل چيزي نداريم ، بي شما خزون سرديم ، با شما عند بهاريم

من اشك را به خاطر گرميش ، ناله را به خاطر نوايش ، دنيا را به خاطر خدايش و تو را به خاطر قلب
مهربانت ، عاشقانه دوست دارم .

گر چه از دوريه اين فاصله ها مأيوسم
از همين فاصله ي دور تو را ميبوسم

بين گل ها تو گل سرسبدي ،* چه كسي گفته عزيزم تو بديي ، تو به خوبي همه جا شهره شدي ، ليلي نيست پيشت عددي

کاشکي دنيا واسه يک شب مال من بود...
اون وقت با خوشحالي از دنيام پرتت مي کردم بيرون!

يه روز مادرم منو نفرين كردو گفت الهي درد بي درمون بگيري
نفرينش گرفتو من عاشق شدم !

طعنه بر خاريي من اي گل بي خار مزن
من به پاي تو نشستم كه چنين خار شدم...

آدما از جنس برگند . گاهي سبزند ، گاهي پائيزن و زردند . زمستون ديده نميشن . تابستون سايبون سبزند. آدما خيلي قشنگن . حيف كه هر لحظه يه رنگند ...

يادته بهت گفتم كه خشت ديوار دلتم، تو هم منو شكستي
ولي اشكالي نداره، حالا خاك زير پاتم !

آدم*هاي خوب از ياد نميرن . از دل نميرن. از ذهن نميرن. ولي خيلي زودتر از اوني*که فکرشو بکني از پيشت ميرن مثل تو ....

وفاي بي وفايان كرده پيرم برم يار وفا داري بگيرم، اگر يار وفاداري نديدم، سر قبر وفاداري بميرم
با وفا دوستت دارم

خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت . . .
روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت
هر كسي غصه ي اينكه چه ميكرد نداشت
چشمه ي سادگي از لطف زمين مي جوشيد
خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت...

آدما نمي تونن تغيير كنن
رابطه ها نمي تونن عوض بشن
دنيا نمي تونه ثابت بمونه
ولي يه دوست ميتونه تا ابد يه دوست بمونه
دوستت دارم تا ابد

روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت
هر كسي غصه ي اينكه چه ميكرد نداشت
چشمه ي سادگي از زمين مي جوشيد
خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت

تو همون شعر غريبي ، عاشقونه بي فريبي
تو براي دل خوشي هام ، يه سبد ستاره چيدي
تو همون ناجي عشقي ، تو همون نسيم دريا
كاش برام خبر بياري از طلوع صبح فردا

ميدوني بزرگ ترين درد دنيا چيه؟
اينه كه بفهمي پناه لحظه هات يه پناه گاه ديگه داره . . .

آرزو مي کنم غم هاي دلت برن زير اولين برف زمستوني و دلت سفيد و هميشه بدون غم بمونه . . .

ميدوني فرق من با برف چيه؟
برف ميادو به زمين ميشينه ولي من همين جوري هم به دل ميشينم ! مگه نه !!!
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتي که دنيا را پر از غم دوست داري پس مطمئن هستم مرا هم دوست داري گفتي نميخواهي ببارم عشق اما شعر غريبي را که گفتم دوست داري

باز در كلبه ي عشق عكس تو مرا ابري كرد.عكس تو خنده به لب داشت ولي اشك چشم مرا جاري كرد

دبير فارسي بودم نامت را اولين غزل از صفحه کتابها مي نهادم اگر دبير جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش ميکردم تا معادله محبت پديد آيد اگر دبير هندسه بودم ثابت مي کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت

روز اول شوخي شوخي جدي شد شوخي ترين جدي عمرم دوست داشتن تو بود و جدي ترين شوخي عمرم از دست دادن تو

دوستي شايد عشقست که ميسازدو ميسوزد و شايد ترانه ايست که هر دم آوايش در دل جاريست ليکن هر جه هست زيباست

هيچ وقت با خودت فکر کرده اي که انتهاي اين عشق ها چيست خرد شدن معشوقه هاي بي پروا و کم سو شدن اميدهاي پوشالي و چيزي که آغاز شد بايد پايانش را هم باور داشت.

من بي تو يک بوسه ي فراموش شده ام؛ يک شعر پر از غلط؛ يک پرنده ي بي آسمان؛ يک نسيم سرگردان؛ يک روياي نا تمام

صداي يک بوسه به بلنداي صداي گلوله ي توپ نيست اما انعکاس آن مدت زيادي باقي خواهد ماند؛پس عزيزم مي بوسمت تا صداي عشق من تا مدت ها در قلبت انعکاس داشته باشد

عشق را بشناس تا شادي را بشناسي . بدون عشق ، شادي وجود ندارد، نمي توانم به تو نشان بدهم که دوستت دارم . زمان اين را نشان خواهد داد

آتشي که عشق روشن مي کند بسيار بيشتر از سردي و خاموشي اي است که تنفر به بار مي آورد
و من هرگز نمي توانم کسي را که به او لبخند نزده ام از ته دل دوست داشته باشم

همانطور که به زيبايي تو خيره شده ام ، با خود مي انديشم ، هرگز فرشته اي را ديده ام که در ارتفاعي چنين پايين پرواز کند

لذت عشق زماني است که آن را نثار مي کني بيشتر از زماني است که دريافتش مي کني پس بذار من عشقم را نثارت کنم

هر کدام از ما چون فرشته اي با يک بال است . و تنها زماني قادر به پرواز خواهيم بود که در آغوش هم باشيم

قسمتي از وجود تو در من رشد کرده و ، تو خواهي ديد ، تو و من براي هميشه ، هرگز از هم جدا نخواهيم شد
اس ام اس و آف عاشقانه

در تو خود را گم مي کنم ، بي تو خود را باز مي يابم و دوباره به دنبال گم شدن

زندگي را بي عشق سپري کن غم بزرگي است . اما اين تقريبا برابر است با غمي که زندگي را ترک کني بدون اينکه به کسي که عاشقش هستي بگويي که دوستش داريد
 

Am$

عضو جدید
.
.
.
.
.
. من
...
.
.
.
.
نه متنه جالبه گوسش کنین
من سرطان دارم ، سرطان عشق !!! دواي درد من معشوقم است و تاريخ مرگم برابر با جدايي او از من مي باشد. دواي دردم رسيدن به معشوقم است و تاريخ شفايم گرفتن دستان او و رسيدن به او مي باشد. پس خداوندا ، دواي درد مرا به قلبم برسان تا اين کابوس وحشتناک سرطان و مرگ به خاطر جدايي از عشق ، از وجودم محو شود

مهربانا ، سايباني از جنس اشک و نياز مي خواهم تا سجاده ي دلم را در آن بگسترانم و با دستان خسته قنوتم از تو بخواهم که بر وجود سردم نور نگاهت را بتاباني و گل هاي زيباي عشق و ايمان را بار دگر در من تازه گرداني.

زيبايي چشمان تو غمگين ماندم وبه اندازه هر برق نگاهت به نگاهي نگران، تو به اندازه تنهايي من شاد بمان

خوشا دردي که درمانش تو باشي خوشا راهي که پايانش تو باشي خوشا چشمي که رخسار تو بيند خوشا ملکي که سلطانش تو باشي خوشا آن دل که دلدارش تو گردي خوشا جاني که جانانش تو باشي مشو پنهان از آن عاشق که پيوست همه پيدا و پنهانش تو باشي براي آن به ترک جان بگويد دل بيچاره تا جانش تو باشي.

به دنبال واژه اي ميگردم! تا قلمم راسيراب کنم واين آخرين شايد هم آغازي براي فرداييست که هنوز در راه نيست و کاغذهاي مچاله شده ي زباله دان گواه به اين راز دارند و اين آيينه خسته تر از هميشه زير غباري از دور تنها تصوير مرا بدونه هيچ واژه اي به سکوت فرياد مي زند امروز غبارت را به باد مي دهند .

آسمان را قسمت كردند:.....تكه اي براي بركه.....تكه اي براي رود....تكه اي براي دريا دلم را قسمت كردند:..........تكه اي براي تو....تكه اي براي تو......تكه اي براي تو

وقتي يه مشکل بزرگي داشتي نري پيش خدا بگي خدا جون من يه مشکل بزرگ دارم.... برو پيش مشکله...بگو مشکل جون من يه خداي بزرگ دارم... حل ميشه

انسان همچون رودخانه است ، هرچه عميقتر باشد آرام تر و متواضع تر است

زندگي گرمي دلهاي به هم پيوسته ست ، گر در آن دوست نباشد همه درها بسته است

من از نازت خريدارم نهايت قيمتش جانم ، تو هم اي نازنين يارم به لبخندي بکن شادم
اس ام اس و آف عاشقانه

آنقدر تو زندان دلت شلوغ ميکنم تا منو انفرادي تو قلبت راه بدي

به تو سپرده بودمش، به هزار و يک اميد و امروز براي هزار و يکمين بار دلمو ميبرم تا شکستگيشو گچ بگيرم.

ديابت لباتم، خراب اون چشاتم، عاشق اون صداتم، بادبون کشتياتم، ديونه ي نگاتم، روانيه اداتم، ديگه جي ميخواي ، بخواي نخواي فداتم ...

من تو شدم تو من شدي ، من تن شدم تو جان شدي ، تا كس نگويد بعد از اين من ديگرم تو ديگري ،
آفاق ها گرديده ام ، بر مهرشان ورزيده ام ، بسيار خوبان ديده ام ، اما تو چيز ديگري

پيري آن نيست كه بر سر بزند موي سفيد ، هر جواني كه به دل عشق ندارد پير است .

ما كه گفتيم مال ياريم ، غير دل چيزي نداريم ، بي شما خزون سرديم ، با شما عند بهاريم

من اشك را به خاطر گرميش ، ناله را به خاطر نوايش ، دنيا را به خاطر خدايش و تو را به خاطر قلب
مهربانت ، عاشقانه دوست دارم .

گر چه از دوريه اين فاصله ها مأيوسم
از همين فاصله ي دور تو را ميبوسم

بين گل ها تو گل سرسبدي ،* چه كسي گفته عزيزم تو بديي ، تو به خوبي همه جا شهره شدي ، ليلي نيست پيشت عددي

کاشکي دنيا واسه يک شب مال من بود...
اون وقت با خوشحالي از دنيام پرتت مي کردم بيرون!

يه روز مادرم منو نفرين كردو گفت الهي درد بي درمون بگيري
نفرينش گرفتو من عاشق شدم !

طعنه بر خاريي من اي گل بي خار مزن
من به پاي تو نشستم كه چنين خار شدم...

آدما از جنس برگند . گاهي سبزند ، گاهي پائيزن و زردند . زمستون ديده نميشن . تابستون سايبون سبزند. آدما خيلي قشنگن . حيف كه هر لحظه يه رنگند ...

يادته بهت گفتم كه خشت ديوار دلتم، تو هم منو شكستي
ولي اشكالي نداره، حالا خاك زير پاتم !

آدم*هاي خوب از ياد نميرن . از دل نميرن. از ذهن نميرن. ولي خيلي زودتر از اوني*که فکرشو بکني از پيشت ميرن مثل تو ....

وفاي بي وفايان كرده پيرم برم يار وفا داري بگيرم، اگر يار وفاداري نديدم، سر قبر وفاداري بميرم
با وفا دوستت دارم

خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت . . .
روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت
هر كسي غصه ي اينكه چه ميكرد نداشت
چشمه ي سادگي از لطف زمين مي جوشيد
خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت...

آدما نمي تونن تغيير كنن
رابطه ها نمي تونن عوض بشن
دنيا نمي تونه ثابت بمونه
ولي يه دوست ميتونه تا ابد يه دوست بمونه
دوستت دارم تا ابد

روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت
هر كسي غصه ي اينكه چه ميكرد نداشت
چشمه ي سادگي از زمين مي جوشيد
خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت

تو همون شعر غريبي ، عاشقونه بي فريبي
تو براي دل خوشي هام ، يه سبد ستاره چيدي
تو همون ناجي عشقي ، تو همون نسيم دريا
كاش برام خبر بياري از طلوع صبح فردا

ميدوني بزرگ ترين درد دنيا چيه؟
اينه كه بفهمي پناه لحظه هات يه پناه گاه ديگه داره . . .

آرزو مي کنم غم هاي دلت برن زير اولين برف زمستوني و دلت سفيد و هميشه بدون غم بمونه . . .

ميدوني فرق من با برف چيه؟
برف ميادو به زمين ميشينه ولي من همين جوري هم به دل ميشينم ! مگه نه !!!


چه حوصله اي داري تو
ولي قشنگ بود
من برات دعا ميكنم كه به عشقت برسي. .
 

Similar threads

بالا