Lady Neo
عضو جدید
این نوشته کوتاه مخلوطی از فلسفه، روانشناسی فردی و اجتماعی، با چاشنی تاریخ و مذهب و عرفان می باشد. اما به گمانم بار فلسفه اش بالاتر باشد. لذا در این تالار پست می نماییم.

خرافات و شایعات و تمایل انسان در باور آن
عادت داریم بشنویم و باور کنیم. خرافات از همین نقطه سرچشمه می گیرد. هرچه مسئله غیرباورتر باشد، بیشتر هم به حقیقتش ایمان پیدا می کنیم. تنبل هستیم، پس دنبال تحقیق درستی و نادرستی نمی رویم. عادت به شک کردن نداریم، پس چشم و گوش بسته می پذیریم.
سخت است این چند خط بالا را به خرافه ای مثل این تعمیم داد که: یک نفر آینه خانه اش شکست و تا هفت سال بدبختی دامنش را گرفت؟ نه ( به موت قسم
) تعمیمش سخت است؟! نفر اولی که این مزخرف را شنید چرا باور کرد؟ جواب ساده است: چون هفت «سال» بدبختی بود و نه هفت «دقیقه». بله خرافه هرچه بزرگتر باورش آسانتر.

ما آدم ها راحت تریم که در محل کار و در خانه و در جمع دوستان و حتی در صف نانوایی و درون اتوبوس یک حرفی را که شنیده ایم صدبار با افتخار بازگو کنیم و خودمان را فرد با اطلاع و سرگرم کننده ای نشان دهیم، تا اینکه به خودمان زحمت تحقیق بدهیم که آیا آنچه شنیده ایم حقیقت دارد یا نه.
این مسئله نه تنها درمورد مسائل ساده روزمره که در مورد باورهای بزرگتر و والاتر هم اتفاق می افتد. نمونه:
* در متن بابلی استوانه کوروش به خدمات او پس از ورود بدون خونریزی! به بابل، و آزاد گذاشتن آنها در پرستش خدایانشان، و کمک به درماندگان و ... اشاره شده. و ما همگی متفق القول آن را اولین سند تدوین شده حقوق بشر تاریخ می دانیم، و شخص او را پدری معنوی. در حالیکه آیا فکر کرده ایم که چنین اتفاقی به صرف حکاکی شدن بر لوحه ای گلی واقعا عینیت تاریخی می تواند پیدا کند؟ ( ضدن برچسب تجذیه تلبی و توحین به مغدصات ممنو!

* درباره باورهای خیلی بزرگتری مثل آیین های پدریمان هم که با مُهر آن بر پیشانیمان متولد شده ایم هم همینطور. هیچوقت از خودمان نمی پرسیم چرا و هیچوقت شک نمی کنیم. البته دکارت هم انگار بر خلاف حرف خودش که به خیلی چیزها شک داشت، به این یکی هیچوقت شک نکرد، که البته به حول و قوه ایلاهی بعدا نیچه عزیز شک کرد.

****
بشر ذاتا نادان است ولی خوشبختانه همین نادانی او را به دانستن بیشتر تشویق می کند. کمی بیشتر فکر کردن، کمی بیشتر شک کردن کار سختی است؟ مگر نه اینکه شک مرحله پیش از یقین است؟!
بشر ذاتا نادان است ولی خوشبختانه همین نادانی او را به دانستن بیشتر تشویق می کند. کمی بیشتر فکر کردن، کمی بیشتر شک کردن کار سختی است؟ مگر نه اینکه شک مرحله پیش از یقین است؟!
********
پ.ن : مطالعه مطالب لینک های زیر درباره جنجال های شکل گرفته حول مسئله میزان سرب موجود در ماتیک و روش شناسایی خنده آور ماتیک های دارای سرب! برای نمونه توصیه میشود:
پ.ن 2 : کلا مطالعه باقی مطالب لینک زیر هم توصیه میشود:
پ.ن 3 : لینک برگردان متن استوانه کوروش از بابلی به پارسی: