حمويني(متوفي 722 هـ.ق)در «فرائد المسطين» ج1 ص 354 و355 حديث 280 به سند خود از «ابي الطفيل» آورده است كه:چون ابوبكر مرد به جنازه او حاضر شدم،چون مردم با عمر بيعت كردند حاضر بودم و علي(عليه السلام) در گوشه اي نشسته بود ناگاه پسري يهودي كه لباس هاي پاكيزه پوشيده بود و از اولاد هارون بود ،آمده و بالاي سر عمر ايستاد و گفت:يا امير المومنين ! همانا تو اعلم اين امت به رسول خدا و اوامر رسول خدا صلي الله عليه و آله ،عمر سر خود را به زير انداخت.
آن جوان گفت:تو را مي گويم
عمر گفت:چه مي گويي؟
جوان گفت:آمده ام تا مرا هدايت كني،زيرا كه در دين خود مرا شكي عارض شده.
عمر گفت:به نزد آن جوان برو،و اشاره به علي كرد.
جوان يهودي گفت: آن جوان كيست كه مرا به او حوالت كردي؟
گفت:او علي ابن ابي طالب ،پسر عم رسول خدا صلي الله عليه و آله و او پدر حسن و حسين دو پسر رسول خداست و همسر دخترش فاطمه زهرا است.
يهودي نزد آن حضرت آمد و گفت:تو چنيني كه عمر مي گويد؟
فرمود :بلي
گفت:از تو سؤال مي كنم سه مسئله و سه مسئله و يك مسئله.
حضرت فرمود:اي يهودي چرا نگفتي هفت مسئله؟
يهودي گفت:از سه مسئله سؤال مي كنيم،اگر از آنها جواب گفتي،از ما بعد آن سؤال مي كنيم و اگر ندانستي مي دانم كه علم رسول خدا با تو نيست.
حضرت فرمود:پس من سؤال مي كنم از تو به حق آن خدايي كه او را پرستش ميكني.اگر مسائل تو را گفتم،دست از دين خود كشيده و در دين من در مي آيي؟
يهودي گفت:به نزد شما نيامدم مگر براي اين.
حضرت فرمود: سؤال كن.
عرض كرد:خبر ده مرا از اول قطره خوني كه بر روي زمين چكيد.و اول چشمه اي كه جاري شد ير روي زمين و اولين چيزي كه به حركت در آمد بر روي زمين.
حضرت اين سه مسئله را جواب گفت.
يهودي عرض كرد حال از سه مسئله ديگر مرا جواب گوي،مرا خبر ده از محمد صلي الله عليه و آله كه امامان بعد عادل بعد از او چندند؟وجايگاه او در كدام بهشت خواهد بود؟و در بهشت همنشينان او كيستند؟
فرمود :اي هاروني!خلفاي محمد صلي الله عليه و آله دوازده امام عادلند،كه زيان نرسانند به آنها هركه آن ها را ذليل و خوار كرد و مضطرب نگردند،به سبب مخالفت كسي كه با ايشان طريق خلاف پويد،ايشان در راه دين خدا محكم ترند از كوههاي بلند و سخت،و جاي محمد صلي الله عليه و آله در بهشت عدن است با اين دوازده امام عدل.
يهودي گفت : راست گفتي قسم به خدايي كه جز او خدايي نيست آنچه گفتي،همه را در كتب پدرم كه موسي به او گفته بود و او به دست خود نوشته بود بدين منوال يافته ام.
حال مرا از آن يك مسأله اخير خبر ده كه وصي پيغمبر بعد از او چند سال زندگاني خواهد كرد و مي ميرد يا كشته مي شود؟
حضرت در جواب فرمود:سي سال عمر مي كند،بي زياد و كم،و او را ضربتي به فرق زنند كه محاسن او از خون سرش رنگين شود.
هاروني چون اين را شنيد فرياد كرد و تسبيح خود را دريد و گفت:«شهادت مي دهم كه هيچ خدايي جز خداي يگانه نيست و شريكي براي او نباشد و شهادت مي دهم كه محمد بنده او و رسول اوست و اين كه تو وصي او هستي.»
سزاوار است تو را برتري بر همه امت و احدي را سزاوار نيست كه بر تو بلندي جويد. و سزاوار است تو را عظيم شمارند و ضعيف ندانند پس حضرت او را به همراه خود به خانه برد و قواعد دين مبين محمدي را بدو تعليم داد.
منبع كتاب منزلت حضرت محمد(ص) و اهل بيت عليهم السلام در قرآن،تاريخ و منابع اهل سنت نوشته محمد تقي حساني
مطالب بعدی ارسال خواهد شد.
.
.
.
.
ممنون
مطالب بعدی ارسال خواهد شد.
.
.
.
.
ممنون
