مناجات شيخ ابوالحسن خرقاني

sadena.1989

عضو جدید
شبي شيخ ابوالحسن خرقاني بعد از عبادت و اوراد به خداوند سبحان مناجات كردو گفت:"خداوندا فرداي قيامت به وقت آنكه نامه اعمال هر يكي بدست دهند و كردار هر كسي مدبر ايشان نمايند چون نوبت به من آيد و وصيت نمايم من دانم كه چه جواب معقول گويم."


پس في الحال به او ندا آمد:" يا بوالحسن آنچه روز محشر خواهي گفتن در اين وقت بگو"


بوالحسن گفت:" خداوندا چون مرا در رحم آوردي و بيافريدي در ظلمات عجزم بخوابانيدي، و چون در وجودم آوردي معده گرسنه را بامن همراه كردي تاچون در وجود آمدم از گرسنگي مي گريستم، چون مرا در گهواره نهادي پنداشتم كه فرج آمد پس دست و پايم بستند و خسته ام كردند، چون عاقل و سخنگوي شدم گفتم بعداليوم آسوده نمايم ولي به معلمم دادند و به چوب ادب دمار از روزگارم برآوردند و از وي ترسان ميبودم، چون از آن درگذشتم شهوت بر من مسلط كردي تا از تيزي شهوت به چيز ديگر نمي پرداختم ، و چون از بيم زنا و عقوبت فساد زني را در نكاح آوردم فرزندانم در وجود آوردي و شفقت ايشان در درونم گماشته و در غم خورش و لباس ايشان عمرم ضايع كردي و چون از آن درگذشتم پيري و ضعف برمن گماشته و درد اعضا برمن نهادي و چون از آن درگذشتم گفتم مگر چون وفات من برسد بياسايم ولي به دست ملك الموت گرفتارم كردي تا به تيغ بيدريغ جان من قبض كرد، چون از اين گذشتم در لحد تاريكم نهادي و در آن تاريكي و عاجزي دو شخص فرستادي كه خداي تو كيست؟ و مذهب تو چست؟و چون از جواب برستم از گورم برانگيختي و در قيامت ندامت نامه ام به دست دادي كه" اقراء كتابك "


خداوندا كتاب من اين است كه گفتم ، اين همه مانع بود از طاعت و براي چندين تعب و رنج شرط خدمت تو كه خداوندي بجاي نياوردم، ترا از آمرزيدن و گناه عفو كردن مانع چيست؟؟؟؟


ندا آمد:" اي ابوالحسن ترا بيامرزيدم به فضل و كرم خود."

................................................................................................
با تشكر از دوست عزيزم NYC كه منو راهنمايي كرد پست بذارم......
دوست عزيزم برات آرزوي موفقيت مي كنم.....:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين تاپيك خاطرات خوبي را در ذهن من زنده كرد .

ارامگاه اين عارف بزرگ در قريه خرقان واقع در 28 كيلومتري شمال شاهرود جاده ازادشهر قرار دارد .

بخاطر علاقه وافري كه به اين عارف انديشمند دارم تاكنون سه بار به انجا رفته ام .

ارامگاهي زيبا و عرفاني كه در بالاي تپه اي در حاشيه قريه خرقان قرار گرفته است .

بخصوص در روزهاي تعطيل ارامگاه اين عارف بزرگ مملو از علاقمندان اوست .

در روزهاي خاصي از سال تعدادي دراويش هم به انجا ميايند .

دفعه اولي كه به انجا رفتم سخت تحت تاثير دو بيت شعر بسيار زيبائي قرار گرفتم كه از سروده هاي خود شيخ بوده و امروزه در بالاي سردر ارامگاه او نصب شده است :


آن دوست که دیدنش بیاراید چشم ............... بی دیدنش از گریه نیاساید چشم

ما را ز برای دیدنش باید چشم ................... گر دوست نبیند، به چه کار آید چشم :gol:

:gol: :heart:
 

Similar threads

بالا