گرایش به معنویات در آیینهای مختلفی دیده میشود. تمایل به معنویات میتواند نقطهی اشتراکی برای زوجین ایجاد کند. در گرایش به معنویات همیشه نیرویی بازدارنده در فرد وجود دارد که رفتارهای او را در شرایط دشوار کنترل میکند. افرادی که معنویگرا هستند به اخلاقیات معتقدترند. معنویات میتواند افراد را از وسوسهها ایمن بدارد و افراد معتقد به معنویات قابل اعتمادتر هستند. اما افرادی که حتی در یک مکتب قرار دارند و به معنویات معتقد نیستند، در برابر وسوسهها مقاومت کمتری دارند و نیروی بازدارنده معنوی به کمک آنها نمیآید. این افراد به همسران خود نمیتوانند اعتماد کنند و این کاهش اعتماد آغازگر آسیبهای متعدد در روابط آنان است.
معنویگرایی ساختاری بیش از تمایلات مادی در ذهن فرد به وجود میآورد که بنا بر باورهایش، خود را از وسوسهها ایمن میکند. زوجینی که باورهای یکدیگر را شناسایی کردهاند، بنا به میزان معنویگرایی همسرشان میتوانند رفتارهای او را پیشبینی کنند و این پیشبینی به آنها کمک میکند که در روابطشان با تنشهای کمتری مواجه شوند. در صورتی که فردی باورهای همسرش را بشناسد، اما او را از معنویات دور بداند، نمیتواند پیشبینی کند که باورهایش چقدر او را از وسوسهها در امان نگه میدارد. بنابراین به او اعتماد نمیکند و سعی در کنترل او یا محیط اطرافش میکند که به مرور علاوه بر اثرات مخرب بیاعتمادی، نوعی دلزدگی ایجاد میکند.
معنویگرایی و اعتقاد به مسائلی بیش از حواس و مادیات، روحیهی فرد را تقویت میکند و به او قدرت خویشتنداری میدهد، اما از سوی دیگر در صورتی که در حد افراطی به وجود آید، او را مستعد برخی آسیبها مانند خرافهگرایی یا رهبانیت و زهدگرایی میکند. خرافهگرایی همسر به مرور منطق را از بین میبرد و رفتارهای منطقی، قدرت تفکر و تصمیمگیری را کاهش میدهد. همسر خرافی مورد اعتماد همسرش نیست؛ زیرا مبنای تصمیماتش منطق و اندیشه نیست و نمیتوان مسیری که خرافه پیشنهاد میکند را حدس زد. در چنین شرایطی اعتماد از بین میرود و آسیبهای ناشی از بیاعتمادی گریبان خانواده را میگیرد. معنویگرایی افراطی همچنین با افزایش زهدگرایی مانعی برای تلاش و فعالیت محسوب میشود. به ویژه اگر این افکار مورد تأیید سایر اعضای خانواده نباشد، افراد خانواده از او فاصله میگیرند و او باز به زهد خود پناه میبرد و به مرور از زندگی خانوادگی حذف خواهد شد. همچنین این تمایل افراطی به معنویات اثر منفی در تمایلات مثبت فرزندان و اعضای خانواده به معنویات دارد و دوری از معنویات، آنها را در معرض پیروی از خواستههای مادی و فیزیکی میکند و آسیبهای مرتبط را به دنبال میآورد.
در زندگی مشترک و در فضای خانواده، معنویگرایی به عنوان عاملی برای کنترل نفس و ندادن عنان زندگی و رفتارها به تمایلات مادی و فیزیکی میتواند ایفای نقش کند. معنویگرایی میتواند تحمل شرایط دشوار مادی را سهولت بخشد و بالارفتن از سربالاییهای زندگی را میسر کند. این امر با افزایش قدرت تحمل، انعطافپذیری افراد را تقویت میکند و تمام مزایای انعطافپذیری را برای خانواده به ارمغان میآورد. در تغییرات محیطی شرایط متعادلتری برای روحیه و رفتار افراد فراهم کرده و آنها را در برابر مشکلات محکمتر میکند. مجموعه تغییراتی که معنویگرایی در رفتار و روحیات افراد ایجاد میکند، آنها را تواناتر و معتمدتر میکند و شرایط را برای بهبود روابط و امنیت روانی بیشتر فراهم مینماید. برعکس دوری از معنویات منجر به افزایش بیاعتمادی و واکنشهای منفی به تغییرات محیطی میشود و بحرانهای محیطی را به طور تقویت شده به خانواده منتقل میکند.
بانگاهی به:
کتاب زیر یک سایهبان (نگاهی به موانع شکوفایی خانواده)، دکتر محسن ایمان