معماری با مصالحی از جنس دل

[Autumn girl]

خدایا...

فقط تو می دانی که در این شبهای پر تکرار چه آرزوها به سر دارم..

آرزو دارم که سر بر زانویت بگذارم ...

دیگر دنیایم بس است ...

دیگر عذابم بس است...

خسته ام ...

خسته از نامهربانی این چرخ فلک ...

دستم را بگیر که دیگر طاقت ماندن ندارم...

 

[Autumn girl]

 

[aynaz.m]

اینجا منم


و جای خالی تو


به مساحت یک عشق!

 

[MisyoMasoud]

با من به گذشته بیا
​

​

​

​

​

​

دارم از حال می روم !

من را دوباره به آن روزهای خوب ببر
​

​

سپس رها کن و برگرد..من نمی آیم​

​

​

 

[MisyoMasoud]

من زیستنم قصه‌ی مردم شده است
​

​

یک تو وسط زندگی‌ام گم شده است
​

 

[رجایی اشکان]

دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره …
ولی محبت خیانت میاره !!!!!!

 

[رجایی اشکان]

چه کار سختی از من طلب میکنند
این دلتنگی های
حل شده در بغض
فراموشی ات به دست من نیست
که این سر سختی ها تو را با من لج میکنند
بگذار فریاد بزنم
!فــــــــــــــراموش نمیــــــــــــــشوی

 

[رجایی اشکان]

نخی سیگار ، پکی عمیق و لبخند تو رووی دیوار …
دود می شویم همه با هم امشب !
یک فنجان قهوه پر
یک صندلی لهستانی نو که جیر جیر نمی کند
یک سیگار سالم روشن نشده
یه کافه روشن روشن
و ذهنی خالی از تو …

 

[رجایی اشکان]

هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
ای کاش آدما می فهمیدن که خوشبخت
یعنی او نخواست که نشد ؟!.

 

[رجایی اشکان]

لطفا یک دقیقه سکوت....
به احترام مرگ احساسات پاک وصادقانه ام....
که چه بی پروا فدایشان کردم....

 

[aynaz.m]

معماری کن هر چه
در قلبت هست
نه فقط ساختمانی زیبا خلق کنی
کافیست
کمی نگاهت را هم معماری کنی
شاید بتوانی
زندگی کنی
a.m

 

[ESPEranza]

به روزگار غریبم

به گیسوان ترت

به شب ادامه بده ...​

 

[bita-archi]

ای دلبر معمار که طاقی به هنر.در حسن خود از راوق دل بنگر
حیف است تورا عمارتی گل کردن..تعمیر کنی خرابه دل بهتر

 

[MisyoMasoud]

پناهم مي دهي امشب ؟
ميان آب و گل رقصان ،
ميان خار و گل خندان
در آن آغوش نوراني ،
پناهم مي دهي امشب ؟
دل و دين در کف يغما
و من تنها در اين هنگام روحاني ،
پناهم مي دهي امشب ؟

 

[MisyoMasoud]

معلم گفت{الف}گفتم او.
معلم گفت{ب}گفتم با او.
معلم گفت{پ}گفتم پیش او.
معلم گفت{ج}خواستم بگویم جدایی گفت نگو

 

[مــــ ـــــآری]

تـنـهـایـیـــــــــ راه رفـتـن سـخـتــــــــــ نـیـستـــــــــــ …
ولیــــــــــــــ…
مــــــــــا کـه ایـن هـمـهــــــــــ راهــــــــو بـا هــــــــــــم رفـتـیـم ...
تــنــهــایــیــــــــــ “بــرگـشـتـنـش” ســـخـــت استـــــــــــ …

 

[مــــ ـــــآری]

گـاهــی نمـی دانــی از دسـت داده ای .. یـــا از دسـت رفـــتـه ای...

 

[مــــ ـــــآری]

بارانــــــــ نشانهـــــــ ی انـــــــــــــــــدوه نیست
نشانهـــــــــــ ی غـــــــــــــم ابرهـــــــــــــا نیست
بارانـــــــــــــــــ بهانهـــــــــــــــ ابرهــــــــــــــا برای دعوتـــــــــــــــ بهـــــــــ
دوستیــــــــــــــــ است
دعوتـــــــــــــــ به پـــــــــــــــرواز
دعوتـــــــــــــــ به آســـــــــــــمان
دعوتــــــــــــــــ به جاییــــــــــــــ که تــــــــــــــو آن جا نیاز به چتـــــــــــــر نخواهی داشت

 

[مــــ ـــــآری]

چند تـــــــکه از تــــــــــو
پریشـــــــان افتاد
تهـــــــ فنجانی که فالـــــــــم را می گرفت
می گفت آرامـــــــــ نیستی
و فــــــــــردا هیـــــــــچ نامه ای نخواهــــــــــــد آمد
منـــــــــ مرده امــــــــــ ...
به نســـــــــــیم خاطـــــــــره ای ، گاهی تکانی می خورم ...
همینـــــــــــــ

 

[hanane1]

من این شهرو ترک میکنم بعد تــــــــــــــــــــــــو!!!​

 

[hanane1]

​

 

[hanane1]

برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم . . .

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی

تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی
​

 

[رجایی اشکان]

یاسها را بوییده ام

تا باور کنم دلم برای لمس لحظه هایش تنگ شده

و در پشت شیشه در شبی مهتابی خواب دیده ام

آفتاب با رنگین کمان می خندد .

می دانم برای قرار ملاقات گذاشتن با ابرها زود است

اما دلم برای بارش ؛ آنها را صدا میزند

برای لمس ستاره ها دستانم را بالا می برم

تا با نور و نگاه قشنگ از دنیای زیبایش به احساسم تلنگر زنم

و از آسمان جرقه ای کوچک را به چشمانم بدوزم

جرقه ای به نام عشق

هنوز هم دنیا را بچه گانه نگاه می کنم

و دوست دارم برای شنیدن لالایی صدایش

هم قدم با ستاره ها گام بردارم

 

[hanane1]

نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا


قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن


سکـــــــــوت میکنـــــد غزل


بــــــــدون تـــــو یعنی همین ...

 

[رجایی اشکان]

آدم اگر آدم بود
هوای حوا برش نمیداشت
و اینگونه زمین گیرمان نمیکرد ...!

 

[hanane1]

خدایا.....


این روزها......


دلتنگم......


باورکن این یکی دیگرشعرنیست.....

 

[hanane1]

واسه روزایی که نیومد دلم تنگ شده !!!

واسه روزایی که نیومد دلم تنگ شده !!!

 

[hanane1]

 

[hanane1]

از وقتی که دوستم مرا ترک کرده است،


کاری ندارم به جز راه رفتن!

راه می روم تا فراموش کنم

راه می روم

می گریزم

دور می شوم

دوستم دیگر برنمی گردد،

اما من حالا

دونده دوی استقامت شده ام

 

[رجایی اشکان]

آدم ها لالت می کنند…
بعد هی می پرسند…
چرا حرف نمی زنی؟؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست…
از آن جمــــــــــــــــله هایی ام
که انتهایش سه نقطه می خواهد …
حال هر طور می خواهی
تفسیـــــرم کــــــــــــــن !