معرفی یاران امام حسین در کربلا تا محرم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته

سالم غلام جناب «عامر بن مسلم»(1)


که پس از دعوت «یزید بن ثبیط» در بصره همراه مولای خود به امام حسین علیه السلام پیوست و تا کربلا آن حضرت را همراهی کرد.(2)
شهادت سالم
به ادعای ابن شهر آشوب، «سالم» در حمله نخستین به شهادت رسید. (3)

پی‌نوشت‌ها:
1- تسمیة من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 47.
2- ابصار العین، ص 191.
3- مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج 4، ص 113.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
سالم بن عمرو

«سالم بن عمرو بن عبدالله» غلامي از طايفه «بني مدينه» از شيعيان كوفه، شجاع، سواركار و از ياران حضرت مسلم بوده است. او پس از شهادت مسلم علیه اسلام توسط مأموران ابن زياد دستگير شد اما مدتي نگذشته بود كه از دست مأموران فرار كرد و در ميان قبيله‌اش مخفي گشت تا اينكه خبر ورود امام علیه السلام را به كربلا شنيد. آنگاه همراه با مجاهدين بني كلب به خدمت امام حسين علیه السلام رسيد. سرانجام ياور روزهاي سخت اباعبدالله علیه السلام توفيق شهادت در ركاب امام علیه السلام در روز عاشوراي سال 61 هجري قمري را به دست آورد.
نام اين شهيد بزرگوار در زيارت ناحيه مقدسه ذکر شده است.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
شبیب بن عبدالله

او دلاورى شجاع بود كه با سیف و مالك فرزندان سریع به اردوى امام علیه‏السلام پیوسته است و قبل از ظهر روز عاشورا از جمله كسانى بودكه در حمله اول شهید شدند.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
سوار بن ابى حمیر


او نیز قبل از شروع جنگ به امام و یارانش ملحق شد، و در حمله اول مجروح گردید. او را سپاه كوفه اسیر كرده و نزد عمربن سعد بردند، عمربن سعد خواست او را به قتل برساند، خویشان او كه در سپاه كوفه بودند از ابن سعد خواستند كه او را آزاد نماید، و چون او مجروح شده بود پس از شش ماه به شهادت رسید و در عبارت زیارت ناحیه آمده است: «السلام على الجریح المأسور سوار بن ابى حمیر الفهمى
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عائذ بن مجمع


«عائذ بن مجمّع بن عبدالله مذحجی» به همراه پدرش، «مجمع بن عبدالله»، در بین راه به کاروان امام حسین علیه السلام ملحق شد. حرّ بن یزید خواست به آنها اجازه ندهد، اما امام به او فرمود:« اینها از یاران من هستند و تو حق نداری آنها را از این کار باز داری.»
عائذ، بنا بر روایتی، جزو شهدای حمله اول سپاه دشمن است، اما بنا بر روایات دیگر او با پدرش پیش از حمله اول سپاه عمر بن سعد، در آغاز جنگ به شهادت رسیده است.


منابع:

ابصار العین، ص 86.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عامر بن مسلم عبدی

از شیعیان بصره بود که با غلامش، « سالم » و یزید ثبیط در مکه به محضر امام حسین علیه السلام رسیدند و به اصحابش پیوستند. آنها پیوسته با امام علیه السلام بود تا وارد کربلا شدند و در حمله اول سپاه عمر بن سعد به شهادت رسیدند.


منابع:

ابصار العین، ص 111.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عبدالله بشیر خثعمی

از دلاوران مشهور و از حامیان حق و شجاعت خودش و پدرش در جنگ‌ها زبانزد عام و خاص بود. عبدالله با لشگر عمر بن سعد به کربلا آمد اما قبل از شروع جنگ به کاروان امام حسین علیه السلام پیوست و در اولین حمله قبل از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

منابع:

ابصار العین، ص 101.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عَبُدالله بن یَزید بن ثُبَیط (1)


«عبدالله» برادر «عبیدالله» است. آنها از فرزندان «یزید بن ثُبیط» و از شیعیان اهل بصره بوده‌اند.
شهادت عبدالله بن یزید
بنابر نقل سروی، عبدالله در حمله نخستین به فوز شهادت نائل آمده است. (2)


پی‌نوشت‌ها:
1- الامام الحسین فی کربلا، ج 4، ص 258، ش 30.
2- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 113.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عُبَیدُالله بن یَزید ثُبیط (1)


«عبیدالله» فرزند «یزید بن ثیبط» اهل بصره و از شیعیان است. عبیدالله با برادرانش مجموعاً ده برادر بوده‌اند که از این تعداد فقط عبدالله و عبیدالله همراه پدرشان از بصره به ابطح و سپس از ابطح تا کربلا آمده‌اند. (3)
شهادت عبیدالله
بر مبنای گزارش صاحب مناقب و طبری عبیدالله در حمله نخستین شهید شده است.(3)



پی‌نوشت‌ها:
1- تسمیه من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 45 .
2- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 353.
3- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 353/ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 113.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عبدالرحمن بن عبد الرب


او از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از مخلصین اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام است، هنگامى كه على علیه‏السلام در رحبه كوفه از مردم خواست كسى كه در غدیر خم حاضر بوده و حدیث غدیر را شنیده بپاخیزد و شهادت دهد، او به همراه گروهى دیگر برخاسته و گفتند: از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم كه مى‏فرمود: «خداى عزوجل ولى من است و من ولى مؤمنین، پس هر كس من مولاى او هستم على مولاى اوست، خدایا دوست بدار كسى را كه او را دوست مى‏دارد و دشمن بدار كسى كه او را دشمن مى‏دارد»؛ على علیه‏السلام او را تربیت كرده و قرآن تعلیم او نموده؛ او از مكه همراه امام حسین علیه‏السلام بوده و به كربلا آمده است
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
«عبدالرحمن بن مسعود بن حجاج تیمی»



و پدرش «مسعود»از شیعیان و دلاوران معروف بودند. آن دو با لشگر عمر بن سعد به کربلا رفتند اما قبل از آغاز جنگ به سپاه امام حسین علیه السلام پیوستند و در حمله اول سپاه دشمن به شهادت رسیدند.


منابع:

ابصار العین، ص 112.
 
آخرین ویرایش:

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عمر بن ضبیعه


سوارکاری دلاور و بنام بود که به محضر رسول خدا نیز رسیده بود. او به همراه لشگر عمر بن سعد از کوفه به کربلا رفت ولی بعد به زمره یاران امام حسین علیه السلام در آمد و در حمله اول سپاه دشمن به شهادت رسید.

منابع:

ابصار العین، ص 113.
قصه کربلا، ص 286.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عمّار بن حسّان بن شریح


از شیعیان مخلص اهل بیت علیهم السلام و از شجاعان معروف زمان خود بود. پدرش، حسان، نیز از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بود که در جنگ‌های جمل و صفین در رکاب امام شمشیر زد و سرانجام در راه دفاع از امامت به شهادت رسید.
عمّار از مکه با کاروان امام حسین علیه السلام همراه شد، به کربلا رفت و در روز عاشورا در حمله اول سپاه ابن سعد به درجه شهادت نایل آمد.

منابع:
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عمار بن (ابی) سلامة دالانی (1)


عمار پسر «ابی سلامة بن عبدالله بن عمران راس بن دالان» است. فرزندان دالان همگی از تیره «هَمدان» بوده‌اند. (2)
سماوی از «کلبی» و «ابن حجر» نقل کرده که ابو سلامه و عمار هر دو از صحابه بوده‌اند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را رویت کرده بودند.(3) «ابو جعفر طبری» گزارش کرده است: عمار بن ابی سلامه از اصحاب امام علی علیه السلام و مجاهدین امام در جنگ‌های سه‌گانه (صفین، جمل و نهروان) بوده است. گفت و گوی او با امام، هنگامی که حضرت از ذی قار به سوی بصره حرکت می‌فرمود، چنین است:
ای امیرمومنان، وقتی که (به اهل بصره) فرود آمدید چه می‌کنید؟ آن حضرت فرمود: آنها را به سوی خداوند و اطاعت او دعوت می‌کنم. پس اگر سر پیچیدند با آنها می‌جنگیم. ابو سلامه گفت: در این هنگام است که آنها به دعوت کننده به سوی خداوند غلبه نخواهند کرد.(4)
شهادت عمار بن ابی سلامه
«ابن حجر» گفته است، که عمار در کربلا در خدمت امام حسین علیه السلام بود و همراه با آن حضرت با دشمن جنگید تا به شهادت رسید.(5) صاحب مناقب شهادت او را در حمله نخستین دانسته است. او همراه عده‌ای از یاران به شهادت رسید.(51)



پی‌نوشت‌ها:
1- تسمیه من قتل مع الحسین علیه السلام، ش 97.
2- ابصار العین، ص 133.
3- همان .
4- همان، ص 134 .
5- الاصابة فی تمییز العابة، ج 5، ص107.
6- مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 113.
منبع:
یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
قاسط بن زهیر بن حارث تغلبی


و دو برادرش، کردوس بن زهیر و مقسط بن زهیر، از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام بودند، در جنگ‌های صفین، جمل و نهروان در رکاب امام شمشیر می زدند و دلاوری‌های آنان در جنگ‌ها به ویژه در جنگ صفین زبانزد همه بود.
آنها پس از شهادت امام علی در زمره اصحاب امام حسن علیه السلام در آمدند و سپس در کوفه باقی ماندند تا هنگامی که امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا وارد شد. آنها با شنیدن این خبر، شبانه خود را به او رساندند و در حمله اول سپاه کوفه به شهادت رسیدند.
نام قاسط و برادرش، کردوس، در زیارت ناحیه ذکر شده است.

منابع:
ابصار العین، ص 114.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
کردوس بن زهیر بن حارث تغلبی

و دو برادرش، قاسط بن زهیر و شهادت در کربلا و مقسط بن زهیر و شهادت در کربلا، از اصحاب امیر المؤمنین علی علیه السلام بودند، در جنگ‌های صفین، جمل و نهروان در رکاب امام شمشیر می زدند و دلاوری‌های آنان در جنگ‌ها به ویژه در جنگ صفین زبانزد همه بود.
آنها پس از شهادت امام علی در زمره اصحاب امام حسن علیه السلام در آمدند و سپس در کوفه باقی ماندند تا هنگامی که امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا وارد شد. آنها با شنیدن این خبر، شبانه خود را به او رساندند و در حمله اول سپاه کوفه به شهادت رسیدند.
نام کردوس و برادرش، قاسط، در زیارت ناحیه ذکر شده است.


منابع:

ابصار العین، ص 114.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
مقسط بن زهیر بن حارث تغلبی

و دو برادرش، کردوس بن زهیر و قاسط بن زهیر، از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام بودند و در جنگ‌های صفین و جمل و نهروان در رکاب امام شمشیر می‌زدند. دلاوری‌های آنان در جنگ ها به ویژه در جنگ صفین زبانزد بوده است.
آنها که پس از امام علی علیه السلام، در زمره اصحاب امام حسن در آمدنده بودند، پس از شهادت امام در کوفه باقی ماندند و هنگامی که امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا وارد شد، شبانه خود را به او رساندند و در حمله ی اول سپاه کوفه به شهادت رسیدند.

منابع:

ابصار العین.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
مسلم بن کثیر اعرج ازدی

از تابعین کوفه و از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. پای او در یکی از جنگ‌ها در رکاب علی علیه السلام آسیب دیده و معلول شده بود. وی هنگامی که امام حسین علیه السلام وارد سرزمین کربلا شد از کوفه به سوی او حرکت کرد، به یاران امام علیه السلام پیوست و در اولین حمله سپاه یزید به شهادت رسید.

منابع:

ابصار العین، ص 108.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
مسعود بن حجاج تیمی

و فرزندش، «عبدالرحمن بن مسعود»، از شیعیان و دلاورمردان معروف بودند. آنها همراه با سپاه ابن سعد از کوفه خارج شدند و هنگامی که هنوز جنگ آغاز نشده بود به سوی کاروان امام حسین علیه السلام شتافتند و به امام ملحق شدند. در روز عاشورا نیز در اولین حمله سپاه عمر سعد به شهادت رسیدند.

منابع:

ابصار العین، ص 112.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
نصر بن ابى نیزر


پدر او از فرزندان ملوك عجم یا از اولاد نجاشى است و فرزند او - نصر - بعد از امام على و امام حسن علیه‏السلام در خدمت امام حسین علیه‏السلام بود، و از مدینه همراه حضرت به مكه آمد و از آنجا به كربلا، و در آنجا به شهادت رسید. ابتدا سواره بود ولى اسب او را پى كردند، و در حمله اول به شهادت رسید.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
نعیم بن عجلان انصاری حزرجی


و دو برادرش، «نضر بن عجلان» و « نعمان بن عجلان»، از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام به‌شمار می رفتند و در جنگ صفین از یاوران امام بودند.
این سه برادر در شجاعت، شهرت فراوانی داشتند و در شاعری نیز صاحب ذوق بودند. نعیم بعد از فوت نضر و نعمان، در کوفه باقی ماند و هنگامی که امام حسین علیه السلام وارد سرزمین کربلا شد، به سوی او شتافت و در روز عاشورا در حمله اول سپاه دشمن به شهادت رسید.


منابع:

ابصار العین، ص 94.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
پس از این كه گروهى از یاران امام علیه‏السلام كه نامشان را قبلا یادآور شدیم در اولین حمله جان باختند و شربت شهادت نوشیدند، نوبت فداكارى به دیگر اصحاب و همچنین اهل‌بیت آن حضرت از بنى‌هاشم رسید كه هر كدام به میدان رزم شتافته و به استقبال شمشیرها و نیزه‏ها رفتند و لباس سرخ شهادت را به قامت خود پوشاندند و به لقاء الهى و رضوان خدا پیوستند و در جوار رحمت و الطاف حق آرمیدند كه به ترتیب در آغاز نام اصحاب و سپس اهل‌بیت آن حضرت را ذكر خواهیم كرد:
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عبدالله بن عمیر

او پدر وهب و مردى شجاع و شریف بوده و در كوفه سرائى نزدیك «بثر الجعد» همدان داشت، همسرش ام وهب است. او روزى به لشكرگاه كوفه در نخیله آمد و سپاه كوفه را مشاهده كرد كه عازم حركت به سوى كربلا هستند، سؤال كرد، به او گفته شد كه این سپاه براى جنگ با حسین فرزند دختر رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم مى‏روند!
عبدالله بن عمیر گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با اهل شرك هستم و امیدوارم جنگ با این جماعت كه با پسر دختر پیامبرشان مى‏جنگید، كمتر از جهاد با مشركین از نظر ثواب، نباشد. پس نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگاه و تصمیم خودش را گوشزد كرد، همسرش گفت: درست اندیشیده‏اى، خداوند تو را به بهترین راه‌ها و درست‏ترین اندیشه‏ها راهنمایى كند، همین كار را بكن و مرا نیز با خود ببر.
پس شب هنگام همسرش را برداشت و حركت كرد تا در كربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام رسید.
و چون عمر بن سعد به سوى امام علیه‏السلام تیر انداخت و سپاه كوفه به طرف اردوى امام تیر پرتاب كردند، غلام زیاد بن ابیه به نام «یسار» و غلام عبیدالله بن زیاد به نام «سالم» به میدان آمدند، و از سپاهیان امام مبارز طلب كردند، حبیب بن مظاهر و بریر بن خضیر از جاى برخاسته كه به میدان بروند، امام حسین علیه‏السلام مانع شد، عبدالله بن عمیر بپاخاست و از حضرت اجازه خواست، امام به او نظر كرد و او را مردى گندم گون و بلند بالا و داراى بازوانى قوى و سینه‏اى گشاده یافت، فرمود: گمان دارم كه حریفان خود را از پاى درآورى، اگر مى‏خواهى به جانب آنان رو.
پس عبدالله بن عمیر به میدان شتافت، سالم و یسار كه در میدان ایستاده بودند از نسب او سؤال كردند، او خود را معرفى نمود، آن دو گفتند: ما تو را نمى‌شناسیم! پس زهیر یا حبیب و یا بریر را به میدان طلب كردند، و یسار جلوتر از سالم ایستاده بود، عبدالله بن عمیر گفت: از جنگ با مردم ننگ دارى؟! هر كس به جنگ تو آید بهتر از تو خواهد بود. پس بر او حمله برد و او را با شمشیر زد تا او را به قتل رساند، و در آن هنگام كه سرگرم مبارزه با او بود، سالم به او حمله كرد. یاران امام فریاد بر آوردند كه: سالم آهنگ تو كرده است! او اهمیت نداد، و سالم با شمشیر بر او حمله كرد. عبدالله بن عمیر دست خود را جلو آورد و انگشتان دست چپ او قطع شد، ولى به سالم امان نداد و او را شمشیر زد و كشت، و روى به سوى امام كرد و در برابر آن حضرت رجز مى‏خواند در حالى كه هر دو حریف خود را كشته بود:
ان تنكرونى فانا ابن كلبحسبى ببیتى فى علیم حسبى انى امر ذو مرة و عصبو لست بالخوّار عند الحرب انى زعیم لك ام و هببالطعن فیهم مقدما و الضرب
پس ام وهب همسر عبدالله بن عمیر عمود خیمه را برگرفته و روى به سوى همسر خود آورد و گفت: پدر و ماردم به فدایت باد! در برابر این ذریه رسول خدا مبارزه كن.
عبدالله بن عمیر او را به سوى زنان باز گرداند، ام وهب لباس همسر خود را گرفته و مى‏گفت: هرگز تو را رها نمى‌كنم تا در كنارت كشته شوم.
عبدالله بن عمیر در حالى كه دست راستش در اثر خون كشته شدگان به دسته شمشیر چسبیده بود و انگشتان دست چپ او قطع شده بودند، نتوانست همسرش را باز گرداند.
امام حسین علیه السلام آمد و فرمود: خدا شما خاندان را جزاى خیر دهد، به سوى زنان بازگرد و با آنان باش، خدا تو را رحمت كند، بر زنان جنگ نیست، پس او بازگشت.
عمرو بن حجاج زبیدى بر میمنه لشكر امام حمله كرد و یاران امام ایستادگى كردند، و شمر بر میسره حمله كرد ولى یاران امام استقامت مى‏كردند و با نیزه به آنها حمله مى‏بردند.
عبدالله بن عمیر - این مبارز شیر دل - كه در میسره لشكر امام علیه السلام مى‏رزمید، گروهى از آنان را كشت. در این هنگام، هانى بن ثبیت حضرمى و بكیر بن حى تیمى بر او حمله برده و او را شهید كردند، پس سپاه عمر بن سعد به یكباره از سواره و پیاده به یاران امام حمله ور شدند و جنگ سختى در گرفت و اكثر اصحاب امام بر روى زمین افتادند، چون غبار میدان رزم فرو نشست، همسر عبدالله بن عمیر به سوى كشته او به راه افتاد و بر بالین او نشست و خاك از رخسار او پاك كرد و گفت: بهشت خدا تو را گوارا باد! از خدایى كه بهشت را روزى تو كرد مى‏خواهم كه مرا مصاحب تو در بهشت قرار دهد.
در این اثنأ شمر به غلامش دستور داد تا عمود خود را بر سر او فرود آورد، و در اثر این ضربه‏ ام وهب به آرزوى خود رسید و در كنار همسر شهیدش جان داد.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
سیف بن الحارث، مالك بن عبدالله

این دو برادر مادرى به همراه غلامشان شبیب روز عاشورا هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام را در آن حال مشاهده كردند، گریه كنان به خدمت امام آمده و به اردوى او ملحق شدند.
امام علیه‏السلام به آنها فرمود: اى فرزندان برادرم! چرا مى‏گریید؟! به خدا سوگند بعد از گذشت ساعتى چشمانتان روشن خواهد شد.
گفتند: خدا ما را فداى تو گرداند، بر خود نمى‏گرییم بلكه گریه مى‏كنیم براى این كه شما را در محاصره این گروه مى‏بینیم و قدرت نداریم تا به چیزى بیش از جانمان از تو حمایت كنیم!
امام علیه‏السلام فرمود: خدا شما را به خاطر این همراهى و یارى، بهترین پاداشى كه به متقین مى‏دهد، عطا نماید.
این دو برادر ایستاده بودند و حنظلة بن اسعد مردم كوفه را موعظه مى‏نمود و مبارزه كرد تا به شهادت رسید، آنگاه این دو برادر به سوى سپاه كوفه حركت كرده و روى به امام حسین علیه‏السلام نموده گفتند: السلام علیك یابن رسول الله! امام علیه‏السلام فرمود: رحمت و سلام و بركات خدا بر شما باد.
پس در حالى كه هماهنگ مبارزه مى‏كردند و یكى از دنبال دیگرى بود، هر دو به فیض شهادت نائل آمدند.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عمرو بن خالد الصیداوی


در كوفه مردى شریف و از مخلصین اهل‌بیت علیهم‏السلام بود، او با مسلم بن عقیل قیام كرد و چون اهل كوفه او را تنها گذاشتند، عمرو بن خالد چاره‏اى جز مخفى شدن نداشت و در اختفأ بود تا آن كه شنید كه فرستاه حسین از بطن الرمه (قیس بن مسهر) به شهادت رسید، خود و مولایش سعد حركت كردند و به امام علیه‏السلام ملحق شدند. (وسیلة الدارین 176).
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا