مصاحبه با خدا

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.

خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟

من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.

- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.

-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.

- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.


دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...

سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟


خدا پاسخ داد:

- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.

- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.

- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.

- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.

- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.

با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟

خدا لبخندی زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"



:gol:
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.
من همیشه این واسم سوال بود
 

roya.b

عضو جدید
- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.



-فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"

:gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

roya.b

عضو جدید
نمیدونم خدا نگفته یا مصاحبه کننده یادش رفته بنویسه شایدم خواسته سانسور کنه
ولی یه چیز خیلی خیلی مهم فراموش شده:razz:
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اره داداشی بعضی ها انقدر تو پول خرج کردن خساست خرج میدن اخرشم 2برابرشو پول دوا و دکتر میدن
این جور آدما فکر میکنن دوبار به دنیا میان یه بار پول به دست بیارن و جمع کنن دفعه دوم که به دنیا اومدن خرجش کنن
 

monrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی قشنگ بود
مخصوصا اون جمله اش که راجع به سلامتی بود و اونی که راجع به عشقه بالاجبار بود
 

jolie

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه کنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.

خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که دوست داری از من بپرسی؟

من سؤال کردم: چه چیزی درآدمها شما را بیشتر متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

- اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.

- اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.

-اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.

- اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیسته اند.

دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت...

سپس من سؤال کردم: به عنوان پرودگار، دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟

خدا پاسخ داد:

- اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.

- اینکه یاد بگیرند که خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

- اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

- اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابند.

- یاد بگیرند که فرد غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که نیازمند کمترین ها است.

- اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.

- اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

- اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند بلکه باید خود را نیز ببخشند.

با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که به من دادید سپاسگزارم، چیز دیگری هم هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟

خدا لبخندی زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم... "همیشه"[/COLOR]


:gol:


همیشه هست....
واقعا زیبا بود.ممنون آقا حامد یادمون انداختی : (اگر تنها ترین تنها شوم بازم خدا هست: دکتر شریعتی)
 

malo0osak

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
این جور آدما فکر میکنن دوبار به دنیا میان یه بار پول به دست بیارن و جمع کنن دفعه دوم که به دنیا اومدن خرجش کنن

اره اخرشم میزارن یا واسه دولت میشه یا 100 سال دیگه پولاشو مردم از زیر زمین پیدا میکنن خرج میکنن
 

monrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
جدی من اینو save کردم هر بار اعصابم خورد بود بخونمش
آخه بیشتره مشکلاته ما تو همین چند خط خلاصه میشه دیگه
 

roya.b

عضو جدید
عشق با پول نمیشه مقایسه کرد رویا جون چون باید تو وجودت باشه


نظرت راجع به کسی که بهت میگه دوستت داره و ازت خواستگاری میکنه
بعد میگه متاسفم خونوادم مخالفن ازش بپرسی چرا بگه یه دلیل قانع کننده داشتن
وقتی میری دنبال دلیل میرسی به اسم کوچه خیابون شهرتون متراژ خونه بابات و..........
 

malo0osak

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چرا اینجوری میکنید
چرا میگید دور شدید ازش
مگه میشه فراموشش کرد

ما ادما عادت کردیم وقتی چیزی رو میخوایم بچسبیم به خدا وقتی به دستش اوردیم دیگه خدا فراموش میشه من خودمو میگم چیزی که میخواستم بهم داد ولی حس بودنشو ازم گرفت
 

monrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظرت راجع به کسی که بهت میگه دوستت داره و ازت خواستگاری میکنه
بعد میگه متاسفم خونوادم مخالفن ازش بپرسی چرا بگه یه دلیل قانع کننده داشتن
وقتی میری دنبال دلیل میرسی به اسم کوچه خیابون شهرتون متراژ خونه بابات و..........

عجب کوته فکر بوووووووووده اینی که اینجوری به هم زده
حالا کی هست؟
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نظرت راجع به کسی که بهت میگه دوستت داره و ازت خواستگاری میکنه
بعد میگه متاسفم خونوادم مخالفن ازش بپرسی چرا بگه یه دلیل قانع کننده داشتن
وقتی میری دنبال دلیل میرسی به اسم کوچه خیابون شهرتون متراژ خونه بابات و..........
برو دعا کن همین اولش بهت گفته
اگه بعد ازدواج میفهمیدی چی؟
 

malo0osak

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نظرت راجع به کسی که بهت میگه دوستت داره و ازت خواستگاری میکنه
بعد میگه متاسفم خونوادم مخالفن ازش بپرسی چرا بگه یه دلیل قانع کننده داشتن
وقتی میری دنبال دلیل میرسی به اسم کوچه خیابون شهرتون متراژ خونه بابات و..........

عزیزم اون دیگه عشق نیست عشق اگه باشه میگه با هم میسازیم نه که تو بساز عشق باشه میگه خودت نه پولت
 

roya.b

عضو جدید
عجب کوته فکر بوووووووووده اینی که اینجوری به هم زده
حالا کی هست؟

اینجوری نگو ناراحت میشم
مهم نیس .چون من خوشی اونو میخوام دیگه چه فرقی میکنه با من باشه یا با کس دیگه.....
من نگران خودشم
 

#parisa#

عضو جدید
کاربر ممتاز
حامد مرسی:gol::gol:
من یکی واقعا نمیدونم خدا بعضی وقتا اخلاق گند منو چجوری تحمل میکنه؟
چجوری خودشو راضی میکنه که نعمتایی که بهم داده رو نگیره!!!
 

roya.b

عضو جدید
برو دعا کن همین اولش بهت گفته
اگه بعد ازدواج میفهمیدی چی؟

نهههههه.خودش اینجوری نیس فقط نتونسته به خونوادش چیزی بگه.....شاید نتونسته..شاید اونا طوری گفتن که این حرفی پیدا نکرده

عزیزم اون دیگه عشق نیست عشق اگه باشه میگه با هم میسازیم نه که تو بساز عشق باشه میگه خودت نه پولت

اونو نمیدونم ولی حس من که عشقه......شاید منم تو شرایط اون بودم همیچین کاری میکردم .... من یاد گرفتم قضاوت نکنم
فقط اتفاقو قبول کنم ......چی بگم والا خودمم قاطی کردم
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجوری نگو ناراحت میشم
مهم نیس .چون من خوشی اونو میخوام دیگه چه فرقی میکنه با من باشه یا با کس دیگه.....
من نگران خودشم
خیلی خوبه یه سخن از شریعتیه که میگه عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی
امیدوارم تو هم به عشق واقعیت برسی
 

Similar threads

بالا