مشکل در رابطه من و ... !

وضعیت
موضوع بسته شده است.

sana.68

عضو جدید
درسته با شما موافقم . اما اون خانم هم وقتی با من آشنا شد حال خوبی نداشت . یعنی همونقدر که اون روی حال روحی من تأثیر مثبت داشت منم روی حالش تأثیر مثبت داشتم شایدم بیشتر ! چون اون خانم هم شکست عشقی رو تجربه کرده بود .

پس شما معشوقه اون نبودی!در واقع اونم به تو پناه اورده که درد شکست و کمتر احساس کنه؟
 

s.fathi

عضو جدید
پس شما معشوقه اون نبودی!در واقع اونم به تو پناه اورده که درد شکست و کمتر احساس کنه؟

اینو دیگه باید از خودش بپرسین . من نمیتونم جوابی بدم . ولی فکر نمیکنم فقط برای اینکه کمتر شکستش رو احساس کنه به من پناه آورده باشه . حرفاش که اینو نمیرسونه
 

sana.68

عضو جدید
اینو دیگه باید از خودش بپرسین . من نمیتونم جوابی بدم . ولی فکر نمیکنم فقط برای اینکه کمتر شکستش رو احساس کنه به من پناه آورده باشه . حرفاش که اینو نمیرسونه

اما شما تمایل داری که خانوم دوم هم دوستون داشته باشه اما نه مثل خودت و اون جوری که خودت دوسش داری! اگه اولی رو دوست داری مشکلت چیه اعتماد بهش نداری؟
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
پسر خوب برو با جفتشون کات کن...چرا که به هیچکدومشون نمیرسی که هیچ فقط بیش از پیش در این منجلاب فرو میری...
اون دختری که یه روز بی هوا گفت دیگه نمیخوامت بعد دو سال رابطه حالا اصلااز هر نوعش که داشتید
حالا یه دفعه برگشته میگه پشیمونم از کجا معلوم دوباره پشیمون نشه
ازموده را ازمودن خطاست
و اما در مورد خانم دوم من موندم اون دختر چطور با دونستن این موارد البته اگه میدونه حاظره با شما بمونه و ادامه بده و بدون این دوستی اخر نداره حالا میخوای ادامه بده تا تهش برو...
..
.
در مورد این که میگی یه زمان نگاه به نامحرم و...
بدون هیچکس گناه کار به دنیا نمیاد و کم کم ادم شقی میشه و قساوت قلب میگیره توی این شبای عزیز برو توبه کن و از خدا بخواه نجاتت بده و خدا رو شکر کن از این بدتر رابطه نداشتی...
و ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازست....
.
.
 

یک دختره

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض پوزش فقط نظر شخصیم رو میگم.... آقا پسر شما فقط 20سال سن داری... مطمئن باش تا چند ساله دیگه کلا تفکراتت تغییر میکنه.... وخیییییلی از ملاک هات برای ازدواج عوض میشه.... قول ازدواج به هیچ کدومشون نده... سعی کن بهت وابسته نشن....



چون نمیدونی قرارهآینده هم اونارو بخوای....
 

s.fathi

عضو جدید
اما شما تمایل داری که خانوم دوم هم دوستون داشته باشه اما نه مثل خودت و اون جوری که خودت دوسش داری! اگه اولی رو دوست داری مشکلت چیه اعتماد بهش نداری؟
شاید باورتون نشه ولی من حاضرم دومی دوسم نداشته باشه !
من اولی رو دوس دارم و بهش اعتماد هم دارم . چون جوری برگشته و داره ادامه میده که انگار بهتر از من پسری توی دنیا وجود نداره ! همیشه هم میگه من به تو بد کردم . منو ببخش . حلالم کن . میخوام جبران کنم و ...
مشکل من این اخلاق سگ و مضخرفمه که تا یه چیزی میشه از دستش عصبانی میشم
پسر خوب برو با جفتشون کات کن...چرا که به هیچکدومشون نمیرسی که هیچ فقط بیش از پیش در این منجلاب فرو میری...
اون دختری که یه روز بی هوا گفت دیگه نمیخوامت بعد دو سال رابطه حالا اصلااز هر نوعش که داشتید
حالا یه دفعه برگشته میگه پشیمونم از کجا معلوم دوباره پشیمون نشه
ازموده را ازمودن خطاست
و اما در مورد خانم دوم من موندم اون دختر چطور با دونستن این موارد البته اگه میدونه حاظره با شما بمونه و ادامه بده و بدون این دوستی اخر نداره حالا میخوای ادامه بده تا تهش برو...
..
.
در مورد این که میگی یه زمان نگاه به نامحرم و...
بدون هیچکس گناه کار به دنیا نمیاد و کم کم ادم شقی میشه و قساوت قلب میگیره توی این شبای عزیز برو توبه کن و از خدا بخواه نجاتت بده و خدا رو شکر کن از این بدتر رابطه نداشتی...
و ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازست....
.
.
سلام دوست گلم . باور کنین من نمیتونم اولی رو بیخیال شم . همونطور که گفتم همیشه به خودم میگفتم کسی که یه بار خطا کرده ممکنه بازم خطا کنه اما رفتار این خانم اینو نشون نمیده ! همونطور که در جواب دوستمون هم گفتم جوری داره ادامه میده که انگار بهتر از من تو دنیا وجود نداره
 

s.fathi

عضو جدید
با عرض پوزش فقط نظر شخصیم رو میگم.... آقا پسر شما فقط 20سال سن داری... مطمئن باش تا چند ساله دیگه کلا تفکراتت تغییر میکنه.... وخیییییلی از ملاک هات برای ازدواج عوض میشه.... قول ازدواج به هیچ کدومشون نده... سعی کن بهت وابسته نشن....



چون نمیدونی قرارهآینده هم اونارو بخوای....
ممنونم بابت نظرتون ! من راجع به تفکراتم به خودم مطمئنم . واسش هم دلیل دارم ولی نمیتونم بگم چون از موضوع تاپیک خارجه ! اما من سر خیلی چیزا که دیگران میگفتن نظرت تغییر میکنه تغییر نکرد
به عنوان مثال بهم گفتن این قضیه رو جدی نگیر
توی دانشگاه کلی دختر هست و نظرت راجع به اون دختر عوض میشه ولی بعد از اون مدت نشد !
 

sana.68

عضو جدید
شاید باورتون نشه ولی من حاضرم دومی دوسم نداشته باشه !
من اولی رو دوس دارم و بهش اعتماد هم دارم . چون جوری برگشته و داره ادامه میده که انگار بهتر از من پسری توی دنیا وجود نداره ! همیشه هم میگه من به تو بد کردم . منو ببخش . حلالم کن . میخوام جبران کنم و ...
مشکل من این اخلاق سگ و مضخرفمه که تا یه چیزی میشه از دستش عصبانی میشم

عذر میخوام بعد اونوقت رابطه فراتر از صحبت کردن و با کدومشون داشتی؟ خودت هم وقتی اون رفت خیلی خوب عمل نکردی!دلایلش واسه رفتنشو بشنو و عاقلانه تصمیم بگیر
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
ببین از این که میگی من با بقیه فرق دارم بقیه بهت گفتند نظرت تغییر میکنه ولی عوض نشده و.. بگیر تا... تمام حرفاتو درک میکنم چی میگی..
.
ببین این حرفایی رو که بهت میزنم خوب بهشون فکر کن چرا که دیر یا زود شاید حتی دوسال دیگه ولی بهشون میرسی امیدوارم روزی که میرسی زیاد دیر نشده باشه اگه زنده بودم و این جا بودم بیا بگو و اگه نبودم یه فاتحه بخون به روح اموات....
.
.
ببین این که مثلا بگی نظرت به بقیه عوض نشده و ... تو وقتی یکی توی نظرت هست دیگه کسی رو نمیبنی جدایی از این که بقیه چقدر خوب هستند یانه...بزار این دختر از چشمت بیفته اون وقت ببینم چشمت به سمت دخترای خوب دیگه نمیره ..خیلی ها از این حرفا زدند ومیزنند و خواهند زد ولی تا طرفو بعد یه مدت فراموش کردند دیدند نه اون قدر هام که فکر میکردند قضیه اون طوری هام نبود..(یکیش خودت تا اولی رفت رفتی سمت دومی...بدون اگه جفت اینا برند یه روز میری دنبال نفر سومی )

به نظر من تو باید توی سن به فکر این باشی که ایندتو بسازی چرا که بعد ها اون قدر دختر خوب سر راهت قرار میگیره اصلا یکیش هم شاید همین خانم اولی بود ...ولی اگه بخوای الان با این فکرا ذهنتو درگیر کنی فقط باعث میشه به هیچی نرسی از طرفی نه به اون دختر برسی و نه چیزی داشته باشی که بخوای در اینده بری خواستگاری یه دختر دیگه....یکیش ببین الان چرا این جا هستی جز این که ذهنت درگیره اینه که با اولی چیکار کنم چطوری دومی رو رها کنم چطوری و....

تو از رابطه با اون دختر چی میخوای ؟؟میخوای باهاش باشی تا یه وقت از دستش ندی ؟؟و در نهایت باهاش ازدواج کنی غیر از این که نیست..ولی بدون متاسفانه اون قدرها بودند که همو میخواستند دختر و پسر ولی دیدی اخرش خونواده هاشون نذاشتند اونا بهم برسند و اخرش یکیشون کشید کنار...تازه اگه خود طرف نگه یه دفعه من نمیخوامت....

اگه شرایطشو داری برو خواستگاری و اگه تناسب دارین و .. ازدواج کنید و ایشالله خوشبخت شید...

غیر از این بدون داری عمرتو تلف میکنی و متاسفانه روزی به خودت میای که میبینی جوونیت رفته و هیچی نداری...
تو یه قدم گناه بردار به خیال خودت که به اون دختر حتما میرسی ببین خدا چطور صد قدم دورت میکنه تا حدی که شاید هیچ وقت بهش نرسی...
.
دوست من توی این رابطه ی تو من کاری به گناه و.. اینا ندارم ...حرف من اینه خدایی ناکرده اخرش به هر دلایلی به هم نرسید و اخرش یه عمر افسوس بخوری..و ببینی عشقتو پای یکی خرج کردی که حالا توی اغوش یکی دیگه میخوابه و این حرفا...
کلا تا مهر عقد یه دختر توی شناسنامت رسمی نشده و طبق قانون خدا عمل نکردی بدون اگه محبتتو در غیر این صورت خرج کسی بکنی و بهش نرسی تا اخر عمر باید عذاب بکشی ....
.
.
از دلایل این که عصبی شدی و .. همش به خاطره اینه که که ذهنت تشویش داره وموندی راه درست چیه...
 

s.fathi

عضو جدید
شاید باورتون نشه ولی من حاضرم دومی دوسم نداشته باشه !
من اولی رو دوس دارم و بهش اعتماد هم دارم . چون جوری برگشته و داره ادامه میده که انگار بهتر از من پسری توی دنیا وجود نداره ! همیشه هم میگه من به تو بد کردم . منو ببخش . حلالم کن . میخوام جبران کنم و ...
مشکل من این اخلاق سگ و مضخرفمه که تا یه چیزی میشه از دستش عصبانی میشم

عذر میخوام بعد اونوقت رابطه فراتر از صحبت کردن و با کدومشون داشتی؟ خودت هم وقتی اون رفت خیلی خوب عمل نکردی!دلایلش واسه رفتنشو بشنو و عاقلانه تصمیم بگیر
رابطه من با خانم دومی فراتر از صحبت بوده

ببین از این که میگی من با بقیه فرق دارم بقیه بهت گفتند نظرت تغییر میکنه ولی عوض نشده و.. بگیر تا... تمام حرفاتو درک میکنم چی میگی..
.
ببین این حرفایی رو که بهت میزنم خوب بهشون فکر کن چرا که دیر یا زود شاید حتی دوسال دیگه ولی بهشون میرسی امیدوارم روزی که میرسی زیاد دیر نشده باشه اگه زنده بودم و این جا بودم بیا بگو و اگه نبودم یه فاتحه بخون به روح اموات....
.
.
ببین این که مثلا بگی نظرت به بقیه عوض نشده و ... تو وقتی یکی توی نظرت هست دیگه کسی رو نمیبنی جدایی از این که بقیه چقدر خوب هستند یانه...بزار این دختر از چشمت بیفته اون وقت ببینم چشمت به سمت دخترای خوب دیگه نمیره ..خیلی ها از این حرفا زدند ومیزنند و خواهند زد ولی تا طرفو بعد یه مدت فراموش کردند دیدند نه اون قدر هام که فکر میکردند قضیه اون طوری هام نبود..(یکیش خودت تا اولی رفت رفتی سمت دومی...بدون اگه جفت اینا برند یه روز میری دنبال نفر سومی )

به نظر من تو باید توی سن به فکر این باشی که ایندتو بسازی چرا که بعد ها اون قدر دختر خوب سر راهت قرار میگیره اصلا یکیش هم شاید همین خانم اولی بود ...ولی اگه بخوای الان با این فکرا ذهنتو درگیر کنی فقط باعث میشه به هیچی نرسی از طرفی نه به اون دختر برسی و نه چیزی داشته باشی که بخوای در اینده بری خواستگاری یه دختر دیگه....یکیش ببین الان چرا این جا هستی جز این که ذهنت درگیره اینه که با اولی چیکار کنم چطوری دومی رو رها کنم چطوری و....

تو از رابطه با اون دختر چی میخوای ؟؟میخوای باهاش باشی تا یه وقت از دستش ندی ؟؟و در نهایت باهاش ازدواج کنی غیر از این که نیست..ولی بدون متاسفانه اون قدرها بودند که همو میخواستند دختر و پسر ولی دیدی اخرش خونواده هاشون نذاشتند اونا بهم برسند و اخرش یکیشون کشید کنار...تازه اگه خود طرف نگه یه دفعه من نمیخوامت....

اگه شرایطشو داری برو خواستگاری و اگه تناسب دارین و .. ازدواج کنید و ایشالله خوشبخت شید...

غیر از این بدون داری عمرتو تلف میکنی و متاسفانه روزی به خودت میای که میبینی جوونیت رفته و هیچی نداری...
تو یه قدم گناه بردار به خیال خودت که به اون دختر حتما میرسی ببین خدا چطور صد قدم دورت میکنه تا حدی که شاید هیچ وقت بهش نرسی...
.
دوست من توی این رابطه ی تو من کاری به گناه و.. اینا ندارم ...حرف من اینه خدایی ناکرده اخرش به هر دلایلی به هم نرسید و اخرش یه عمر افسوس بخوری..و ببینی عشقتو پای یکی خرج کردی که حالا توی اغوش یکی دیگه میخوابه و این حرفا...
کلا تا مهر عقد یه دختر توی شناسنامت رسمی نشده و طبق قانون خدا عمل نکردی بدون اگه محبتتو در غیر این صورت خرج کسی بکنی و بهش نرسی تا اخر عمر باید عذاب بکشی ....
.
.
از دلایل این که عصبی شدی و .. همش به خاطره اینه که که ذهنت تشویش داره وموندی راه درست چیه...
مرسی دوست گلم واقعا صحبتهاتون تاثیر گذار بود ....
 

فقط

عضو جدید
سلام

خب راستش من نظر اکثر دوستان رو خوندم

یه سئوال دختر اول از رابطه شما با دختر دوم باخبر شدن؟ ( اینکه در نبودشون حالا به هر دلیلی و لتی یکی دیگه جای ایشون امدن ؟ حتی در حد رابطه خودشون با شما ؟؟ چه بسا فرارتر هم بوده)

اگه خبر دارن هستن بازم شمارو می خوان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جای سئوال هست

اگه هم ندارن به نظرم بهشون که فکر نکنن خیلی خوب بودی( قصد سرزنش نداشتم)

اما از این دید که گفتین مذهبی هستین می خوام جوابتونو بدم

ببینید شما در اولن مرحله باید با دختر دوم کاملا قطع بکنین حتی اگه کارتونم از دست بدنین خدا بزرگ هست. ( به خاطر اینکه این طبق گفته خودتون ایشون شروع کننده بودن ..) حتی اگه قرار بود که باهم هم ازدواج بکنین با توجه به مذهبی بودن شما این خانم رد صلاحیت دارن وطبق گفته خودشون فقط می خوام با شما رابطه دوستی داشته باشن

شما هم با ید تو اون دوران میرفتین سمت خدا برای ارامشتون نه اون خانم

اما دختر اول

که شکر خدا پای شخص دیگه ای درمیون نبوده ولی بازم کاملا مسئله برسی بکنین ببینین واقعا علت اصلی چی وبده شاید الان اون عامل برطرف شده که دوباره برگشتن واگه نشده عامل قطعا نتونستن با دلشون کنار بیان

ولی مشکل اصلی الان شما هستین شما ضمن اینکه تحت هر شرایطی با خانم دوم قطع رابطه بکنین از خانم اول هم خیلی صادقانه فرصت بخواهین برای اینکه خودتونو پیدا بکنین یعنی به یه تعادل روحی برسین
بعد برای زندگیتون تصمیم بگیرین

ولی مثل اینکه مشکل شما خیلی هم حاد نیست اینکه مثل قبل نیسیتن یه چیز طبیعی هست زود اعصبانی می شین وغیره اگه غیر این بود جای سئوال بود

ولی من برخلاف نظر بعضی دوستان که میگن به گناه کار ندارم من کار دارم

ببینید عزیز جان مطئن باشین که اون روابط ناسالم بدون تاثیر توی رفتار شما نبوده نه توی رباطه با این خانم بلکه توی روابط اینده با هر دختر دیگه
کافی ادم عذاب وجدان داشته باشه قطعا اون ارامشی که باید داشت باشه رو نداره

پس

1: توبه ( اونم واقعی یعنی تحت هیچ شرایطی ون خطلا رو انجام نمیدین درنتیجه گناهی که کردین نه تنها بخشیده حتی حسنه هم محسوب میشه)

2: قطع رابطه با خانم دوم تحت هر شرایطی ( حتی اگه کارتونم از دست بدین ) توکل تون به خدا باشه

3: دوری از خانم اول ( یعنی بهشون بگین که می خواهی یه مدتی تنها باشین بگین که به خاطر برخوردهای بدی که باهوتن دارم وغیره)

4: پیدا کردن خودتن ( از راه معنویات و مشاوره)
مطمئن باشین تازمانی که خاونم دوم وحتی اول توی روابط روزانه شما باشه کار خیلی سختی درپیش دارن

اگه تا خانم اول این فرصت رو به شما دادن که تنها باشین وبرای شما صبر کردین دیگه رابطه دوستی ادامه ندین

یعنی به نظر من از الانم دیگه رابطه دوستی ادمه ندین وقتی برای ازدواج می خواهین با ایشون باشین فقط یه فرصتی از بخواهی تا خودتو پیدا بکنی

اگه ایشون هم شما رو بخواهن براتون صبر میکنن واین صبر میتونه جبران ترک اول هم باشه

بعد هم برای ازدواج اقدام بکنین

نهایتا هم مشاوره ازدواج حتما حتما برین
انشالله خوشبخت بشین

یاحق
 
آخرین ویرایش:

*ABER*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
متاسفانه دوستان فقط و فقط از روی سن نتیجه گیری میکنن
من ادعایی ندارم در اینکه زیاد میفهمم یا چیز دیگه !
اما وقتی توی اون شرکت رفتم واسه کار همه فکر کردن من 25 سالمه تا اینکه شناسناممو دیدن ! نحوه رفتار و صحبت کردن و حتی قیافم به یه جوون 20 ساله نمیخوره

منم تا حدی موافقم اما این تجربه برای این سن یکم زوده!!!!!!
خداییش زوده دیگه
 

eng_majid

عضو جدید
درسته با شما موافقم . اما اون خانم هم وقتی با من آشنا شد حال خوبی نداشت . یعنی همونقدر که اون روی حال روحی من تأثیر مثبت داشت منم روی حالش تأثیر مثبت داشتم شایدم بیشتر ! چون اون خانم هم شکست عشقی رو تجربه کرده بود .
شکست عشقی:biggrin::D:D:biggrin:

توی دانشگاه کلی دختر هست و نظرت راجع به اون دختر عوض میشه ولی بعد از اون مدت نشد !
اخه برادر من کلی دختر توی دانشگاه هست خب که چی؟؟؟
مگه قرار هر کی دخترشو بفرسته دانشگاه درس بخونه تو بری عاشقش بشی!!!!
جل الخالق:surprised:
 
  • Like
واکنش ها: etnn

Miss World

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من میخوام رابطم با خانم اول ادامه پیدا کنه و مثل قبل بشیم ولی هرکاری میکنم نمیشه . تا یه چیزی میشه ناخواسته از دستش ناراحت میشم . .

آبی که به جوب رفته...دیگه بر نمیگرده!
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ب نظر من این تغییری ک تو رفتار شما ایجاد شده بی جهتم نیس.....

من بهتون حق میدم.....و فک میکنم هرکسی جای شما باشه همین طوری میشه.....

ب نظرم این میتونه دلیلش ترس از ترک دوباره باشه...یا اینک فک میکنید یکی دیگ تو زندگیش باشه...یا اگ نیس امکانش هس ک با اومدنه یکی دیگ شمارو دوباره ترک کنه.....

من فک میکنم شما باید بیشتر روی این رابطه فکر کنید....

اینطور ک معلومه خیلی دارید اذیت میشید....

اینم در نظر بگیرید ک احتمال ترکه دوباره ی اون 90%بیشتر از قبله.....

اگ همینطوری پیش بره کم کم از این رابطه زده میشید.....

امیدوارم ک راه درست رو انتخاب کنید....

موفق باشید...
 

s.fathi

عضو جدید
سلام

خب راستش من نظر اکثر دوستان رو خوندم

یه سئوال دختر اول از رابطه شما با دختر دوم باخبر شدن؟ ( اینکه در نبودشون حالا به هر دلیلی و لتی یکی دیگه جای ایشون امدن ؟ حتی در حد رابطه خودشون با شما ؟؟ چه بسا فرارتر هم بوده)

اگه خبر دارن هستن بازم شمارو می خوان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جای سئوال هست

اگه هم ندارن به نظرم بهشون که فکر نکنن خیلی خوب بودی( قصد سرزنش نداشتم)

اما از این دید که گفتین مذهبی هستین می خوام جوابتونو بدم

ببینید شما در اولن مرحله باید با دختر دوم کاملا قطع بکنین حتی اگه کارتونم از دست بدنین خدا بزرگ هست. ( به خاطر اینکه این طبق گفته خودتون ایشون شروع کننده بودن ..) حتی اگه قرار بود که باهم هم ازدواج بکنین با توجه به مذهبی بودن شما این خانم رد صلاحیت دارن وطبق گفته خودشون فقط می خوام با شما رابطه دوستی داشته باشن

شما هم با ید تو اون دوران میرفتین سمت خدا برای ارامشتون نه اون خانم

اما دختر اول

که شکر خدا پای شخص دیگه ای درمیون نبوده ولی بازم کاملا مسئله برسی بکنین ببینین واقعا علت اصلی چی وبده شاید الان اون عامل برطرف شده که دوباره برگشتن واگه نشده عامل قطعا نتونستن با دلشون کنار بیان

ولی مشکل اصلی الان شما هستین شما ضمن اینکه تحت هر شرایطی با خانم دوم قطع رابطه بکنین از خانم اول هم خیلی صادقانه فرصت بخواهین برای اینکه خودتونو پیدا بکنین یعنی به یه تعادل روحی برسین
بعد برای زندگیتون تصمیم بگیرین

ولی مثل اینکه مشکل شما خیلی هم حاد نیست اینکه مثل قبل نیسیتن یه چیز طبیعی هست زود اعصبانی می شین وغیره اگه غیر این بود جای سئوال بود

ولی من برخلاف نظر بعضی دوستان که میگن به گناه کار ندارم من کار دارم

ببینید عزیز جان مطئن باشین که اون روابط ناسالم بدون تاثیر توی رفتار شما نبوده نه توی رباطه با این خانم بلکه توی روابط اینده با هر دختر دیگه
کافی ادم عذاب وجدان داشته باشه قطعا اون ارامشی که باید داشت باشه رو نداره

پس

1: توبه ( اونم واقعی یعنی تحت هیچ شرایطی ون خطلا رو انجام نمیدین درنتیجه گناهی که کردین نه تنها بخشیده حتی حسنه هم محسوب میشه)

2: قطع رابطه با خانم دوم تحت هر شرایطی ( حتی اگه کارتونم از دست بدین ) توکل تون به خدا باشه

3: دوری از خانم اول ( یعنی بهشون بگین که می خواهی یه مدتی تنها باشین بگین که به خاطر برخوردهای بدی که باهوتن دارم وغیره)

4: پیدا کردن خودتن ( از راه معنویات و مشاوره)
مطمئن باشین تازمانی که خاونم دوم وحتی اول توی روابط روزانه شما باشه کار خیلی سختی درپیش دارن

اگه تا خانم اول این فرصت رو به شما دادن که تنها باشین وبرای شما صبر کردین دیگه رابطه دوستی ادامه ندین

یعنی به نظر من از الانم دیگه رابطه دوستی ادمه ندین وقتی برای ازدواج می خواهین با ایشون باشین فقط یه فرصتی از بخواهی تا خودتو پیدا بکنی

اگه ایشون هم شما رو بخواهن براتون صبر میکنن واین صبر میتونه جبران ترک اول هم باشه

بعد هم برای ازدواج اقدام بکنین

نهایتا هم مشاوره ازدواج حتما حتما برین
انشالله خوشبخت بشین

یاحق
سلام دوست گلم . ممنونم بابت راهنمایی خوبتون !
در مورد اطلاع داشتن که باید بگم خیر ! اطلاع ندارن که من با خانم دوم ارتباط داشتم .
شکست عشقی:biggrin::D:D:biggrin:


اخه برادر من کلی دختر توی دانشگاه هست خب که چی؟؟؟
مگه قرار هر کی دخترشو بفرسته دانشگاه درس بخونه تو بری عاشقش بشی!!!!
جل الخالق:surprised:
الان من جوک گفتم ؟!!؟
شما اول حرف منو بفهم بعد اینجوری صحبت کن
گفتم بهم گفتن توی دانشگاه موارد خیلی بهتری هست که ممکنه با رفتن به دانشگاه نظرت عوض بشه !
آبی که به جوب رفته...دیگه بر نمیگرده!

ب نظر من این تغییری ک تو رفتار شما ایجاد شده بی جهتم نیس.....

من بهتون حق میدم.....و فک میکنم هرکسی جای شما باشه همین طوری میشه.....

ب نظرم این میتونه دلیلش ترس از ترک دوباره باشه...یا اینک فک میکنید یکی دیگ تو زندگیش باشه...یا اگ نیس امکانش هس ک با اومدنه یکی دیگ شمارو دوباره ترک کنه.....

من فک میکنم شما باید بیشتر روی این رابطه فکر کنید....

اینطور ک معلومه خیلی دارید اذیت میشید....

اینم در نظر بگیرید ک احتمال ترکه دوباره ی اون 90%بیشتر از قبله.....

اگ همینطوری پیش بره کم کم از این رابطه زده میشید.....

امیدوارم ک راه درست رو انتخاب کنید....

موفق باشید...
;)
ممنونم دوست گلم !
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله میدونم خیلی زوده ! من تا وقتی که سربازیم و درسم تموم نشه ازدواج نمیکنم . تا موقعی که درس و سربازیم تموم بشه عقد میکنم بعد از اون هم ازدواج . درسته سخته ولی منو اون خانم عادت کردیم .کارمو که تازه شروع کردم و توی ساخت و واردات لوازم پزشکی هستم . سرمایه ندارم ولی پدرم گفته همه جوره پشتم هست .

میشه بیشتر توضیح بدی ؟!

خوبه که فقط عادت کردین و از نظرتون عشقی در کار نیست ... اینطوری راحت تر میتونی ازشون جداشی!
 

محمدرضا گلـزار

اخراجی موقت
سلام . خسته نباشید .
میخواستم مشکلم رو باهاتون در میون بذارم . امیدوارم منو مثل بقیه سرزنش نکنید .
یه مقدار طولانیه .
این فروم رو یکی از دوستان بهم معرفی کرد .
پسر 20 ساله ای هستم که یکی دو سال پیش با یه دختر خانم آشنا شدم . رابطه ما بیشتر و بیشتر شد تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم .
منو این خانم از لحاظ فکری و مالی و خانوادگی و اعتقادی و ... در سطح همدیگه بودیم و هیچ مشکلی هم وجود نداشت .
اما بعد از یه مدت یهو این خانم زیر همه چی زد و گفت که این رابطه باید تموم بشه و ...
من هرکاری کردم که این رابطه ادامه پیدا کنه نشد . من بی نهایت اون خانم رو دوس داشتم و هرکاری که بگین واسش کردم .

یه دختر خانم دیگه بود که منو خیلی دوس داشت . اما من به خاطر اینکه با اون دختر خانم اول بودم بهش جواب رد دادم و کلا از زندگیم حذفش کردم . اما توی اون دوران اینقد فشار روحی روی من زیاد بود که ناچارا به اون دختر خانم ( دومی ) رو آوردم . به حدی وضعیت من اون دوران خراب بود که حتی تا مرز سکته هم رفتم . رابطه منو اون خانم فقط در حد صحبت نبود بلکه با همدیگه تماس بدنی هم داشتیم ( البته نه رابطه جنسی . فقط در حد بوس و بغل و ... ) و تماس بدنی هم از طرف اون خانم شروع شد نه من !
این رابطه ادامه پیدا کرد تا من به این خانم وابسته شدم.

گذشت تا اینکه دوباره اون خانم ( اولی ) برگشت و گفت که پشیمونه و میخواد ادامه بده ! منم قبول کردم . اما دیگه مثل قبل نتونستم دوسش داشته باشم . منی که قبلا خیلی چیزا رو نادیده میگرفتم الان سر کوچیکترین چیز از دستش ناراحت و عصبانی میشم و حتی جواب تماس هاش رو هم نمیدم . نه اینکه دوسش نداشته باشما ! خیلی دوسش دارم . ولی یه مقدار روش حساس شدم و مثل قبل نمیتونم کاراشو نادیده بگیرم .

از طرفی اون خانم دوم رو هم دوس دارم ولی رسیدن من به ایشون غیرممکنه چون هیچ چیزمون در حد هم نیست . نه اعتقادات نه خونواده نه هیچی ...
خودشم میدونه و همیشه میگه منو تو به هم نمیرسیم . فقط میتونیم در حد دوست باشیم .

من میخوام رابطم با خانم اول ادامه پیدا کنه و مثل قبل بشیم ولی هرکاری میکنم نمیشه . تا یه چیزی میشه ناخواسته از دستش ناراحت میشم . مثلا اگه قبلا تماس میگرفتم و جواب نمیداد میگفتم خب شاید کاری چیزی داره ولی اگه الان زنگ بزنم جواب نده دیگه بهش زنگ نمیزنم و ازش ناراحت میشم و دست خودم نیست !

واقعا اعصابم خرد شده . واقعا از کجا به کجا رسیدم . خیلی از دست خودم ناراحتم .

منی که حتی نگاه کردن ( نگاه بد ) به نامحرم رو بد و گناه میدونستم کارم به جایی رسید که یه دختر نامحرم رو توی بغلم گرفتم و بوسیدم

و خیلی چیزای دیگه ...

ممنون میشم کمکم کنین و بگین چطوری از این وضعیت خلاص بشم چون واقعا دارم دیوونه میشم ...

به نظرم هردوتا رو بگیر و در کنار هم ، 3تایی آینده خوبی داشته باشید .
 

khanum gol

عضو جدید
به نظرم تو هنوز خودتو نمیشناسی پس احساستو هنوز نمیشناسی این باعث میشه ندونی از طرف مقابلت چی میخوای. به نظر من این دوست داشتن واقعی نیست. با گذشت زمان نیاز و روحیاتت تغییر میکنه این متغیر بودن احساست نسبت به دختر اولی دلیلش همینه....
به این احساس علاقت زیاد اعتماد نکن چون گذراست....
اینو الان نه اما بعداً میفهمی
 

shadmehrali

عضو جدید
اول از همه بیخیال اولیه شو داداش گل...چون مطمئن باش خودتم نخوای هردفعه ذهنت میره که داره بهت خیانت میکنه....2ومی هم در حد یه دوست خوب و معمولی خوبه ، باید وضعیتت را باهاش معلوم کنی.......فعلا هم فکر ازدواج نباش که تهش ناکجا آباده....
 

s.fathi

عضو جدید
خوبه که فقط عادت کردین و از نظرتون عشقی در کار نیست ... اینطوری راحت تر میتونی ازشون جداشی!
دوست عزیز فکر کنم منظور منو بد برداشت کردین
منظور من اینه که به اون شرایط ( یعنی چند سال عقد باشیم بعد ازدواج کنیم ) عادت کردیم ...
من نگفتم بهش عادت کردم و دوستش ندارم ...
به نظرم هردوتا رو بگیر و در کنار هم ، 3تایی آینده خوبی داشته باشید .
ممنون :)



دوستانی که هی میگن عادته دوست داشتن نیست میشه بگن فرق عادت و دوست داشتن در چیه !؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا