از نحوه سؤال پرسیدنتان اینگونه برداشت می کنم که از نظر شما ما داریم کار بیهوده ای انجام می دهیم (و حتی این کار ما از نظر شما کمی هم جای تمسخر دارد).
با احتساب نکته بالا، دیگه برای شما چه فرقی می کند که ما کجای این بحث باشیم؟
زرناز عزیز:
حداقل روند ثابتی در بحث داشته باشید. یا در بحث شرکت کنید و ادامه بدهید، یا بطور کلی قید بحث رو بزنید، یا مثل خیلی های دیگه فقط بیایید و بخونید و گاه گاهی هم مثلا بگویید با یه چیزی مخالفیید یا موافق. بحث کردن حوصله، تداوم، شجاعت، استدلال، انصاف و واقع بینی می خواهد. تا آنجایی که من شما رو می شناسم، دو مورد اول را ندارید. خیلی دوستانه یک نصیحتی به شما می کنم، داشته باشید. شما انسان تحلیل گری هستید، عجیب است که حوصله و تداوم ندارید.
در یکی از طالع بینی ها به نکته بامزه ای در مورد آدمهای مثل اشاره بود، به این مضمون "این آدمها هیچگاه مرغابی خود را توی یک استخر خالی پرت نمی کنند". البته این یک ضرب المثل انگلیسی است که معنی آن همان حسابگر بودن است، من هم که قبلا گفته بودم آدم حسابگری هستم.
اما پاسخ شما.
من به این پاسخ جواب خواهم داد، ولی قبل از آن شما باید به یک سؤال من پاسخ بدهید (یکی من یکی تو). به من بگویید که آیا قبول دارید بسیاری از صفات را (البته نه همه صفات را) بدون تحقیق و بررسی به آقایان نسبت می دهید (که مصداق همان دلیل تراشی در تنهایی خودتان است)؟
فکر می کنم شما و برخی دیگر از دوستان متوجه این امر شده باشید که بنده قصد دفاع از یک طرف و تخریب طرف دیگر را نداشته و ندارم. این بار هم چنین است. پاسخهای صادقانه ما به این سؤالات، نخستین قدم در حل مشکلمان است. با دادن پاسخهای واقعی و صادقانه، حداقل به خودمان کمک کنیم.
جالبه که از طرز صحبتم به این نکته پی بردید. اشتباه کردید. من مدتیه که خیلی نمیتونم به تالار های غیر از تالار خودم سر بزنم. و کلن خیلی هم تو باشگاه نیستم. اما خب خیلی دوست داشتم همیشهش تو این بحث شرکت داشته باشم. چون یه مدت من هم باقصیه مثل ندا جان درگیر بودم. الان فقط دوست دارم نتیجه رو بدونم. اما متاسفانه در بین این بحث انقدر بحث های متفرقه شد که علاوه بر اون محدودیت زمان حوصله ادمم سر میبرد.
هر روز یک سری افراد جدید میوومدن که یا خاطره بدی داشتن از جنس مخالفشون یا شکست عشقی خورده بودن و همه چیزو میبردن زیر سوال.(من نمیگم همه ی بحث ها بیهودست) اگه میپرسم بحث به کجا رسیده به این دلیله که نمیتونم مرور کنم.
و اگر میگم چرا هنوز به نتیجه ای نرسیدید به این دلیله که میدونم این بحث ها نتیجه ای نداره و همه ی ما همچنان اندر خم همان یک کوچه میمونیم.
در مورد صفاتی هم که گفتید باید عرض کنم که من خوشبختانه حوصله شو داشتم اما خب تداومو نتونستم داشته باشم.
شما هم اگر نیمخواید جواب بدید ندید نیاز نیست با چند جمله ی کوتاه سعی کنید به شخصیت ادم پی ببرید.
امیدوارم این بحث به دوستان کمک کنه.(ضمن اینکه گفتم اول صحبتام که من هم به عنوان یک دختر دوست داشتم و دارم که این بحث به نتیجه برسه و برای من هم مفید باشه)
موفق باشید