توانگرا دل درويش خود به دست آور ..... كه مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
توبه اندازه تنهایی من زیباییشبی ز قد تو افتاد سایه بر دیوار
هنوزعاشق بیچاره رو به دیواراست
[FONT="]مي روم خسته و افسرده وزار[/FONT][FONT="]توبه اندازه تنهایی من زیبایی
من به اندازه زیبایی تو تنهایم
قربونت برم سلامت باشی n_h_1365عزیز
ما چون دو دریچه رو به رویهم
آگاه ز هر بگو مگویهم
هر روز سلام و پرسش وخنده
هر روز قرار روزآینده
عمر آیینه ی بهشت، اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دیکوتاه
اکنون دل من شکسته وخستست
زیرا یکی از دریچه ها بستهاست
نه مهر فسون، نه ماه جادوکرد،
نفرین به سفر
که هر چه کرد او کرد......
آري تو اي مملو از بودن و توانستن و حس كردن و تپيدن،
و اي پر از زندگي،
اي سرشار از بودن !
تو نمي داني كه براي اين دوست تو
ـ كه اكنون جز يك قفس استخواني ايكه پر از هواست ، نيست ،
و بر روي سينه ي پوك و خالي اش ،
سنگ سنگين و بي رحم لحد را نهاده اند ... ـ
درد كشيدن چه سخت است !
من تشکرم راه افتاده
نباشد خود پسندی را سر انجام
کسی دیبا نبافد با نخ خام
نباشد خود پسندی را سر انجام
کسی دیبا نبافد با نخ خام
تورا در دل درخت مهربانیدل به پیغام وفا هرکس که می آردزیار
می دهم تسکین و می دانم که حرف یار نیست
تا چه کند با رخ تو دود دل من
آینه دانی که تاب آه ندارد
[FONT="]آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت[/FONT][FONT="]تازه شد آوازهی خوبی ، گلستان ترا نعمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا
در حسرت دیدارتو آواره ترینم
هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست
دوست عزیز از د باید میگفتی!!!
[FONT="]رگ و ریشه هام سیاه شد تو تنم جوونه خشکید[/FONT][FONT="]تا دهن بسته ام از نوش لبان می برم آزار
من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار
تا دهن بسته ام از نوش لبان می برم آزار
من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار
[FONT="]تا نیست نگردی ره هستت ندهند [/FONT][FONT="]روزگارم عشق خوبان شهد فايق می نمود
باز دانستم که آن شهد آلوده زهر ناب داشت
[FONT="]رگ و ریشه هام سیاه شد تو تنم جوونه خشکید[/FONT]
[FONT="]اما این دل صبورم به غم زمونه خندید[/FONT]
خوش اومدی
این حرفا چیه داداشی یک تشکر طلبتشرمنده قصد بی حرمتی نبود
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شدو جان نیز هم
این حرفا چیه داداشی یک تشکر طلبت
[FONT="]می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان[/FONT]
[FONT="]دفتردوران ما هم بایگانی میکند[/FONT]
این حرفا چیه داداشی یک تشکر طلبت
[FONT="]می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان[/FONT]
[FONT="]دفتردوران ما هم بایگانی میکند[/FONT]
دراین شب سیاهم گم گشت راه مقصود
ازگوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
ما مخلصیم
من نوکرتم عزیز
بابا دیگه ت ندارم بابا چقدر ت
بعدی ت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |