n_h_1365
عضو جدید
یا رب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم وخریداری نیست![]()
تو که نامت به معنای ستودن
تو ای معشوق من دلیل بودن
(با عرض شرمندگی دیگه از ت نداشتم از اشعار (اراجیف) خودم استفاده کردم

یا رب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم وخریداری نیست![]()
دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رفت
در این دنیای دون دردی به درمانش نمی ارزد
که یار بی وفا وصلش به هجرانش نمی ارزد..
در ویشم و بکوی تو چادر زدم بشوق
یا از درم بخشم بران یا میروم
مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری
دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
جامه ای در نیکنامی نیز میباید درید
دو يار زيرك و از باده كهن دو منيدامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
جامه ای در نیکنامی نیز میباید درید
ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قنددل ميرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا
ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرس
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |