مشاعرۀ سنّتی

[رجایی اشکان]

یکدم نشد خیال تو از سر بدر شود
آن عالمی که هست مرا کس خبر شود

گر عمر نوح باشدم ار یا که عمر خضر
زین عمر دل نه بجای دگر شود

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[*zahedan]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

اي عشــق نازمت كه ندا ميكني مــــــــــرا​

قربانيت به رســــــــم وفا ميكني مـــــــــرا​

تا قـــــــصد ميكــــــــنم كه روم اندكي كنار​

با شـــعر عاشــــــقانه صدا ميكني مــــــرا

 

[najme74]

اي عشــق نازمت كه ندا ميكني مــــــــــرا​

قربانيت به رســــــــم وفا ميكني مـــــــــرا​

تا قـــــــصد ميكــــــــنم كه روم اندكي كنار​

با شـــعر عاشــــــقانه صدا ميكني مــــــرا

آن فرو ریخته گل های پریشان در باد>>><<<کز می جام شهادت ،همه مدهوشانند

 

[₪آمیتریس₪]

آن فرو ریخته گل های پریشان در باد>>><<<کز می جام شهادت ،همه مدهوشانند

داني كه چرا خدا تو را داده دو دست / من معتقدم كه اندر آن سري هست


يعني كه به يك دست به كار خويشتن پردازي / با دست دگر ز ديگران گيري دست
​

 

[baran72]

داني كه چرا خدا تو را داده دو دست / من معتقدم كه اندر آن سري هست


يعني كه به يك دست به كار خويشتن پردازي / با دست دگر ز ديگران گيري دست

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

 

[majid.rk]

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب خود را با تو زیبا می کنم هر شب.....

 

[baran72]

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب خود را با تو زیبا می کنم هر شب.....

بیستون بر سر راه است مبادا از شیرین
خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید

 

[majid.rk]

بیستون بر سر راه است مبادا از شیرین
خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید

دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت........!

 

[baran72]

دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت........!

تن ز جان وجان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

 

[majid.rk]

تن ز جان وجان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.....!

 

[baran72]

تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.....!

تا غبار وادی مجنون به یادم می رسد
آسمان بر سر زمین زیر قدم گم می کنم

 

[majid.rk]

تا غبار وادی مجنون به یادم می رسد
آسمان بر سر زمین زیر قدم گم می کنم

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

 

[baran72]

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

یا که به راه آرم اين صيد ز دل رميده را
يا به رهت سپارم اين جان به لب رسيده را

 

[majid.rk]

یا که به راه آرم اين صيد ز دل رميده را
يا به رهت سپارم اين جان به لب رسيده را

آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و در خاک شدند.......!

 

[baran72]

آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و در خاک شدند.......!

دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد روی تو بر آب می زدم

شب خوش.

 

[majid.rk]

دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد روی تو بر آب می زدم

شب خوش.

ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ فلک
هر که از دیده مان رفت زخاطر ببریم........!

 

[gelayor14]

ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ فلک
هر که از دیده مان رفت زخاطر ببریم........!

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیم

 

[najme74]

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیم

مستی به نخست باده سخت است>>><<<افتادن نافتاده سخت است

 

[Silence92]

مستی به نخست باده سخت است>>><<<افتادن نافتاده سخت است

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

 

[baran72]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را اغاز هست انجام نیست

 

[majid.rk]

مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را اغاز هست انجام نیست

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[baran72]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

سلام

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

 

[majid.rk]

سلام

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

سلام
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

 

[baran72]

سلام
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

 

[Silence92]

سلام
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

آنان که ز ما دور ولی در دل و جانند
بسیار گرامی تر از آنند که بدانند

 

[majid.rk]

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

یادی از ایام مستانی کنید
روز و شب معشوقه بازی های عرفانی کنید.....

 

[Silence92]

آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجبکز هر زبان که می شنویم نا مکرر است ​

 

[baran72]

یادی از ایام مستانی کنید
روز و شب معشوقه بازی های عرفانی کنید.....

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجبکز هر زبان که می شنویم نا مکرر است ​

کدومو جواب بدم؟!!

دلم تا عشق باز آمد در او جز غم نمی بینم
دل بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم

تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد
چو یکدم با تو باشم دل از هر غم رها گردد

 

[majid.rk]

آنان که ز ما دور ولی در دل و جانند
بسیار گرامی تر از آنند که بدانند

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

 

[baran72]

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

در دیر مغان امد یارم قدحی در دست
مست از می ومی خواران از نرگس مستش مست