arc_saba
عضو جدید
دستی به جام باده و دستی به زلف یاردر انجماد سکون پیش از آن که سنگ شوم/ مرا به هرم نفس های عشق آب کنید
پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟!
دستی به جام باده و دستی به زلف یاردر انجماد سکون پیش از آن که سنگ شوم/ مرا به هرم نفس های عشق آب کنید
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟!
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید/ خطوط منحنی خنده را خراب کنید
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوستمحیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید/ خطوط منحنی خنده را خراب کنید
دیدی دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل شد عزیز
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید/ خطوط منحنی خنده را خراب کنید
دوستی با هرکه کردم خصم مادرزاد شددیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت اشک غم و کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز آید
ولی یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد .
دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت اشک غم و کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز آید
ولی یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد .
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
دوستی با هرکه کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هرجاگزیدم لانه صیاد شد
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرامی ترسم و اصلا برای تو مهم نیست
لعنت به این دلشوره های دخترانه!
حالا کجایی با تعصب پس بگیری
بغض مرا از دیگران شانه به شانه؟!
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
یارب این آتش ک برجان من است /سردکن زان سان ک کردی برخلیل
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازان چنین مستحق هجرانند
یارب این آتش ک برجان من است /سردکن زان سان ک کردی برخلیل
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس/ ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملکدل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست/امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
---------------
شبتون خوش![]()
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس/ ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
دیگر شرر میان دل ما به پا نکن!دوستی با هرکه کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هرجاگزیدم لانه صیاد شد
دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم ................. با آن همه آزادگی بر روی او عاشق شدمدر انجماد سکون پیش از آن که سنگ شوم/ مرا به هرم نفس های عشق آب کنید
ممنون از شما دوست بزرگوارماین یکی واقعا عالیه.واقعا هم هم وزنه هم معانیشون خیلی به هم میان![]()
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری ........................ نه یاد می کنی از من نه می روی از یاد
دیگر شرر میان دل ما به پا نکن!
حالا که حاجت دل مارا نمیدهی
دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم ................. با آن همه آزادگی بر روی او عاشق شدم
دردی است غیرمردن،آن را دوا نباشد>>><<<پس من چگونه گویم که این درد را دواکنممنون از شما دوست بزرگوارم
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری ........................ نه یاد می کنی از من نه می روی از یاد
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد ....................... جانب حرمت فرو نگذاشتیمدردی است غیرمردن،آن را دوا نباشد>>><<<پس من چگونه گویم که این درد را دواکن
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد ....................... جانب حرمت فرو نگذاشتیم
ما را نه غم دوزخ و نی حرص بهشت است/ بردار ز رخ پرده که محتاج لقاییم
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است .................. چو یار ناز نماید شما نیاز کنیدما را نه غم دوزخ و نی حرص بهشت است/ بردار ز رخ پرده که محتاج لقاییم
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است .................. چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
لبت را بر لبم بگذار بمیرم ..................... که بوس از آن لب لعلت بگیرمدل پیشواز ناله رود ارغنون نواز/نازم غمی که ساز و نوا می دهد به دل
دوست عزیزم vinca
مگه من دل ندارم؟؟!!!!!!!!!
لبت را بر لبم بگذار بمیرم ..................... که بوس از آن لب لعلت بگیرم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |