مشاعرۀ سنّتی

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ نه انگیزه ای، که هیچم، پوچم
هیچ نه اندیشه ای، که سنگم، چوبم
همسفر قصه های تلخ غریبم
رهگذر کوچه های تنگ غروبم

فریدون مشیری
 

pashe_naz2001

عضو جدید
من كه هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم
حال براي چون تويي اگر كه لايقم بگو
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
و اندک جایی برای مردن
و گریز از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکی آسمان را متهم می کند.
 

pashe_naz2001

عضو جدید
دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره اين دل ديوونه واست دل تنگه
شادمهر عقيلي
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر کجا به هر که می رسی
خنجری میان مشت خود نهفته است!
پشت هر شکوفه ی تبسمی
خار جانگزای حیله ای شکفته است!

فریدون مشیری
 

mohammad.eghbali

عضو جدید
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری

شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن

افتخاری(نیلوفرانه)
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه، نه، نه
این هزار مرتبه گفتم: نه
دیگر توان نمانده
توانایی، در بند بند من از تاب رفته است.
شب با تمام وحشت خود خواب رفته است.
و در تمام این شب تاریک،
تاریک، چون تفاهم من با تو!!!
انسان، افسانه ی مکرر اندوه و رنج را
تکرار می کند...

حمید مصدق
 

mohammad.eghbali

عضو جدید
دلیجان سفرت خوش....
برو ...روز و شبت خوش
تپش های دلم پشت و پناهت
برو...عاقبتت خوش.....
شکیلا (دلیجان عشق)
 

مريم

عضو جدید
شبي پر كن از بوسه ها ساغرم
به نرمي بيا همچو جان در برم
تنم را بسوزان در اغوش خويش
كه فردا نيابند خاكسترم

فريدون مشيري
 

mohammad.eghbali

عضو جدید
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی:
هرگز
هرگز
_پاسخی سخت و درشت_
ومرا غصه این
هرگز
کشت

حمید مصدق
 

farhadi1980s

عضو جدید
تو بتقصير خود افتاده‌ اي از اين در محروم
از که مي‌نالي و فرياد چرا مي‌داري؟
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک لحظه، وای تنها یک لحظه
سر روی شانه های هم آوردیم
با هم گریستیم....
تنها نگاه بود و تبسم میان ما
ما پاک زیستیم!

مشیری
 

مريم

عضو جدید
هوا هواي بهار است و باده باده ي ناب
به خنده خنده بنوشم جرعه جرعه شراب
 

Eghlima

عضو جدید
من تو را مي خواهم
- تا در اين تيره شبي كه قناري مرده
صبـر و آرام مـرا بي قـراري بـرده -
همچو مهتاب شوي
 

Chocolatee

عضو جدید
همین امشب فقط....امشب فقط....هم بغض من باش..
همین امشب فقط....امشب فقط مثل خود عاشق شدن باش.....
 

بشارت

عضو جدید
تاکی کشم عتیبت زان چشم دلفریبت
روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده
زنهار تا توانی اهل نظر میازار
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

 

Chocolatee

عضو جدید
هرگز آرزو نكرده ام
يك ستاره در سراب آسمان شوم
يا چو روح برگزيدگان
همچنين خامش فرشتگان شوم
 

mr.mehrdad

عضو جدید
تو را و مرا بنبست خلوتي بس
كه حكايت من وآنان غمنامه ي دردي مكرر است
 

بشارت

عضو جدید
هله نومیدنباشی چو تورایار براند
اگرامروز براند نه که فردات نخواند
تو نبینی که چو قصاب سر میش ببرد
نهلد کشته خود را و سوی خویش کشاند
 

sara_hyperactive

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدم امید من برخاست
خشمناک ، خندید
خندید و خیل خوف
در خلوت شبانه ی من موج می گرفت
با هق هق گریستن من
دیدم طنین خنده ی او اوج می گرفت

حمید مصدق
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا