مشاعرۀ سنّتی

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من مست جام عشقم هشیار نخواهم شد
زین خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرسhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/yahoo/2%20(27).gif​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرسhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/yahoo/2%20(27).gif​
سر بر سر سجاده ، می خوردن پنهانی ؟
ای بت نپرستیده ، بت خانه چه می دانی

تو سنگ سیه بوسی ، من چشم سیاهی را
مقصود یکی باشد ، بیگانه چه می دانی

تا چند فریبی خلق ، با نام مسلمانی
سر بر سر سجاده ، می خوردن پنهانی
 

samira93

عضو جدید
سر بر سر سجاده ، می خوردن پنهانی ؟
ای بت نپرستیده ، بت خانه چه می دانی

تو سنگ سیه بوسی ، من چشم سیاهی را
مقصود یکی باشد ، بیگانه چه می دانی

تا چند فریبی خلق ، با نام مسلمانی
سر بر سر سجاده ، می خوردن پنهانی

یك عمر، سایه روشن احساس او مرا
مهمان لحظه هاى غم انگيز و شاد کرد
با او اگر دکان دلم رونقى گرفت....
بازار ناز را به نگاهى کساد کرد
پيمان شكستن آفت عشق است نازنين!
کوفى است هرکه پشت بر این اعتقاد کرد.
از اشتياِق من به تو یك ذره کم نشد
چشمت اگرچه ظلم به حقّم زیاد کرد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یك عمر، سایه روشن احساس او مرا
مهمان لحظه هاى غم انگيز و شاد کرد
با او اگر دکان دلم رونقى گرفت....
بازار ناز را به نگاهى کساد کرد
پيمان شكستن آفت عشق است نازنين!
کوفى است هرکه پشت بر این اعتقاد کرد.
از اشتياِق من به تو یك ذره کم نشد
چشمت اگرچه ظلم به حقّم زیاد کرد.
سلام خوبی

درون سينه غوغا مي كنم من
تو را در خويش پيدا مي كنم من

از آن مي ترسم آخر تا بترسي
در اين شيوه چه پروا مي كنم من

به دل با تو صفاها، بي تو بنگر
روان اشكي چو دريا مي كنم من

چه كم بودي گذشته تا به حالا
كه من فكر تو فردا مي كنم من

دمي بي تو نخواهم تا سرودن
به شعرم نام تو جا مي كنم من

به شوقت گاه شادي و جفاها
نگاهم رو به بالا مي كنم من

به اميّدم تو دادي اشك خونين
كه هر شب من خدايا مي كنم من

 

samira93

عضو جدید
سلام خوبی
درون سينه غوغا مي كنم من
تو را در خويش پيدا مي كنم من


از آن مي ترسم آخر تا بترسي
در اين شيوه چه پروا مي كنم من


به دل با تو صفاها، بي تو بنگر
روان اشكي چو دريا مي كنم من


چه كم بودي گذشته تا به حالا
كه من فكر تو فردا مي كنم من


دمي بي تو نخواهم تا سرودن
به شعرم نام تو جا مي كنم من


به شوقت گاه شادي و جفاها
نگاهم رو به بالا مي كنم من


به اميّدم تو دادي اشك خونين
كه هر شب من خدايا مي كنم من

سلام
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم میشکند
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خوبی
درون سينه غوغا مي كنم من
تو را در خويش پيدا مي كنم من


از آن مي ترسم آخر تا بترسي
در اين شيوه چه پروا مي كنم من


به دل با تو صفاها، بي تو بنگر
روان اشكي چو دريا مي كنم من


چه كم بودي گذشته تا به حالا
كه من فكر تو فردا مي كنم من


دمي بي تو نخواهم تا سرودن
به شعرم نام تو جا مي كنم من


به شوقت گاه شادي و جفاها
نگاهم رو به بالا مي كنم من


به اميّدم تو دادي اشك خونين
كه هر شب من خدايا مي كنم من

نميدانم؛ بگو عشق تو از جانم چه مي خواهد؟
چه ميخواهد بگو عشق تو از جانم؟ نمي دانم

نمي دانم به غير از اين نميدانم؛ چه ميدانم
نميدانم؛ نميدانم؛ نميدانم؛ نميدانم


قیصر امین پور
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست ان است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی....
یادمان باشد به دل کوزه ی آب که بدان سنگ شکست
بستی از روی محبت بزنیم
تا اگر آب در آن سینه ی پاکش ریزند؛ آبرویش نرود...

یادمان باشد فردا حتما

ناز گل را بکشیم
حق به شب بو بدهیم
و نخندیم دگر به ترک های دل هر گلدان


فروغ فرخزاد
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمان باشد به دل کوزه ی آب که بدان سنگ شکست
بستی از روی محبت بزنیم
تا اگر آب در آن سینه ی پاکش ریزند؛ آبرویش نرود...

یادمان باشد فردا حتما

ناز گل را بکشیم
حق به شب بو بدهیم
و نخندیم دگر به ترک های دل هر گلدان


فروغ فرخزاد


ناز آن چشمان نازت نازنین
ناز داری ناز کن نازت بنازم نازنین ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناخدا خفته و مه گمشده و خاسته موج

دل به دریا زده ،تا کشتیِ بی لنگرِ ما

*عماد خراسانی*
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از من آزرده مشو[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]میروم از خانه تو[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]قبل رفتن تو بدان عاشق بی تقصیرم ....![/FONT]​

تو اگر خسته ای از دست دلم

حرفی نیست !

امر کن تا که بمیرم !!

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به خدا میمیرم......[/FONT]​
 

samira93

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از من آزرده مشو[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]میروم از خانه تو[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]قبل رفتن تو بدان عاشق بی تقصیرم ....![/FONT]​

تو اگر خسته ای از دست دلم

حرفی نیست !

امر کن تا که بمیرم !!

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به خدا میمیرم......[/FONT]​
ماه من پرده برانداخته ای یعنی چه?/مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه?
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
یادته ٬ یادته ٬ روزای آخر یادته
اون روزا یادته ٬ گلای پر پر یادته

چه دل تنگم برای تو ٬ برای چشم غمگینت
برای بیقراری هات ٬ حسادت های شیرینت
بگو یادت نرفته ٬ منو یادت نرفته ٬ یادته
یادته چه حالی داشتم ٬ یادته
لحظه ی دیدنت آروم نداشتم ٬ یادته
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادته ٬ یادته ٬ روزای آخر یادته
اون روزا یادته ٬ گلای پر پر یادته

چه دل تنگم برای تو ٬ برای چشم غمگینت
برای بیقراری هات ٬ حسادت های شیرینت
بگو یادت نرفته ٬ منو یادت نرفته ٬ یادته
یادته چه حالی داشتم ٬ یادته
لحظه ی دیدنت آروم نداشتم ٬ یادته

هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
 
آخرین ویرایش:

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویشبیان کند که چه بودست ناشکیبا را

ای برتر از خیال محالی که داشتم
بالاتر از توهم بالی که داشتم
طوفان رسید و برگ و برم را به باد داد
پیش از رسیدن دل کالی که داشتم
این کوره رودهای گل آلود از کجاست
کو چشمه ی عمیق و زلالی که داشتم ؟
حال غزال بود و مجال غزل مرا
آن حال کو ؟ کجاست مجالی که داشتم ؟
کی میشود به روی تو روشن چراغ چشم ؟
روشن نشد جواب سوالی که داشتم
باری مگر ز شرق نگاه تو بردمد
آن آفتاب رو به زوالی که داشتم

قیصر امین پور
 
آخرین ویرایش:

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای برتر از خیال محالی که داشتم
بالاتر از توهم بالی که داشتم
طوفان رسید و برگ و برم را به باد داد
پیش از رسیدن دل کالی که داشتم
این کوره رودهای گل آلود از کجاست
کو چشمه ی عمیق و زلالی که داشتم ؟
حال غزال بود و مجال غزل مرا
آن حال کو ؟ کجاست مجالی که داشتم ؟
کی میشود به روی تو روشن چراغ چشم ؟
روشن نشد جواب سوالی که داشتم
باری مگر ز شرق نگاه تو بردمد
آن آفتاب رو به زوالی که داشتم

قیصر امین پور
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر انست که این قصه فراموش کنید
عاشقانرا بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا