مشاعرۀ سنّتی

[میهن مشرقی]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

ساقی چو یار مهرخ و از اهل راز بود

حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم....

 

[...scream...]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

سخن تا نگویی توانیش گفت ولی گفته را باز نتوان نهفت..

 

[میهن مشرقی]

سخن تا نگویی توانیش گفت ولی گفته را باز نتوان نهفت..

تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم

داک دعوای دهاانت و ملک الایام...

 

[asemanes]

تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم

 ذاک دعوای و ها  أنت و تلک الایام...

 مردی نبود فتاده را پای زدن             
                             گر دست فتاده ای بگیری مردی

 

[میهن مشرقی]

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور...

 

[asemanes]

رواق منظر چشم من آستانه ی توست              
                  کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست

 

[میهن مشرقی]

رواق منظر چشم من آستانه ی توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست

تازیان را غم احوال گرانباران نیست

پارسایان مددی تا خوش واسان بروم........

 

[asemanes]

تازیان را غم احوال گرانباران نیست

پارسایان مددی تا خوش واسان بروم........

 منم آن عقاب تنها که به لانه پر ندارد 
                        به فضای آسمان ها هنر سفر ندارد

 

[میهن مشرقی]

منم آن عقاب تنها که به لانه پر ندارد
به فضای آسمان ها هنر سفر ندارد

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند..........

 

[asemanes]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدندگل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند..........

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدارا

 

[میهن مشرقی]

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدارا

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان امد وقت است که بازایی.............

 

[asemanes]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان امد وقت است که بازایی.............

یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد           
                              دوستی کی آخر آمد ، دوستداران را چه شد؟!؟

 

[apadana13]

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست .................. ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

 

[میهن مشرقی]

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست .................. ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

عاشق روی جوانی خوش نو خواسته ام

وز خدا دولت این غم به دعا خواسته ام....

 

[MOΣIN]

عاشق روی جوانی خوش نو خواسته ام

وز خدا دولت این غم به دعا خواسته ام....

من از بيگانگان ديگر ننالم...كه با من هر چه كرد ان اشنا كرد

 

[میهن مشرقی]

من از بيگانگان ديگر ننالم...كه با من هر چه كرد ان اشنا كرد

دلبرم شاهد و طفل است و بازی روزی

بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش...

 

[MOΣIN]

دلبرم شاهد و طفل است و بازی روزی

بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش...

شب تار است و ره وادي ايمن در پيش...آتش طور كجا و موعد ديدار كجاست

 

[miss eli]

من از بيگانگان ديگر ننالم...كه با من هر چه كرد ان اشنا كرد

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

 

[A R M A N]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

اول دفتر به نام ایزد دانا // صانع و پروردگار حی توانا

 

[MOΣIN]

اول دفتر به نام ایزد دانا // صانع و پروردگار حی توانا

امام خواجه كه بودش سر نماز دراز...به خون دختر رز خرقه را قصارت كرد

 

[میهن مشرقی]

اول دفتر به نام ایزد دانا // صانع و پروردگار حی توانا

الا یا ایها الساقی ادر کاساونالها

که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها...

 

[میهن مشرقی]

امام خواجه كه بودش سر نماز دراز...به خون دختر رز خرقه را قصارت كرد

دلم از صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا...

 

[miss eli]

امام خواجه كه بودش سر نماز دراز...به خون دختر رز خرقه را قصارت كرد

در بیبان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

 

[A R M A N]

دلم از صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا...

اگر روزی مقدر شد که با اشکت وضو سازم
خدا داند که با چشمت هزاران قبله میسازم

 

[A R M A N]

در بیبان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست

وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست

 

[Tavahom2012]

مي روم ديگر شما با خاطراتم سر كنيد.بعد مرگم اين غزلها رو شما دفتر كنيد.مي رم تا دل نبندم من به خوبي هايتان بارها دل بستم زخمي شدم باور كنيد.

 

[mani24]

مي روم ديگر شما با خاطراتم سر كنيد.بعد مرگم اين غزلها رو شما دفتر كنيد.مي رم تا دل نبندم من به خوبي هايتان بارها دل بستم زخمي شدم باور كنيد.

در انتظار چه خاليست جاي چشمانت

به انتهاي جنونم رسيده ام اكنون

به انتهاي خود و ابتداي چشمانت

من و غروب و سكوت و شكستن و پاييز

تو و نيامدن و عشوه هاي چشمانت

خدا كند كه بداني چه قدر محتاج ست

نگاه خسته من به دعاي چشمانت...

 

[جواد111]

در انتظار چه خاليست جاي چشمانت

به انتهاي جنونم رسيده ام اكنون

به انتهاي خود و ابتداي چشمانت

من و غروب و سكوت و شكستن و پاييز

تو و نيامدن و عشوه هاي چشمانت

خدا كند كه بداني چه قدر محتاج ست

نگاه خسته من به دعاي چشمانت...

تا باغم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

 

[میهن مشرقی]

تا باغم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

[FONT=&quot]دلتنــــــگ که باشی آدم دیگری می‌شوی ....
خشـن‌تر ، عصبــــی‌تر ، کلافه‌تــر و تلـــخ‌تر ....
و جالب‌تر این‌که با اطــراف هم کاری نداری ....
همـــــه اش را نگـــــــــه می داری ...............
و دقیقاً سر همان کسی خالی می‌کنی که دلتنگ اش هستی ....[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]

[FONT=&quot] [/FONT]

 

[جواد111]

دلتنــــــگ که باشی آدم دیگری می‌شوی ....
خشـن‌تر ، عصبــــی‌تر ، کلافه‌تــر و تلـــخ‌تر ....
و جالب‌تر این‌که با اطــراف هم کاری نداری ....
همـــــه اش را نگـــــــــه می داری ...............
و دقیقاً سر همان کسی خالی می‌کنی که دلتنگ اش هستی ....​

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشنای داشتیم