شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستندیارب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست
شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستندیارب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
ای آبشار نوحه گر از بهر چیستیتقدیر میفریبد تدبیر را که برجه
مکرش گلیم برده از صد هزار چون ما
ای دل عبث مخور غم دنیا رایار در این کوی ما آب در این جوی ما
زینت نیلوفری تشنه و زردی چرا
ای دل عبث مخور غم دنیا را
فکرت نکن نیامده فردا را
این دشت خوابگاه شهیدانست
فرصت شمار وقت توانا را
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکنداز این سو میکشانندت و زان سو میکشانندت
مرو ای ناب با دردی بپر زین درد رو بالا
آشنایان ره عشق گرم خون بخورنداز مه ستاره میبری تو پاره پاره میبری
گه شیرخواره میبری گه میکشانی دایه را
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
در جام فلک بادۀ بی دردسری نیستمن اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
در جام فلک بادۀ بی دردسری نیست
تا ما به تمنا لب خاموش گشاییم
در دامن این بحر فروزان گهری نیست
چون موج به امید که آغوش گشاییم
شب خوش
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
شب خوش
آن چه سرپنجه سیمین تو با سعدی کرد
با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است
شب خوش....
ای امید دل من کجاییتا ز نیکی وز بدی من واقفم من واقفم
از جمالت غافلم باری بیا رویی نما
تا نسوزد عقل من در عشق تو در عشق تو
غافلم نی عاقلم باری بیا رویی نما
یاد باد آن كه سر كوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاك درت حاصل بود
دردا که عبث حیات امروزه گذشت
بی طاعت و بی نماز و بی روزه گذشت
تا کی غم ان خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یانه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
این دم که فروبرم برارم یانه
هر گل که بیشتر به چمن میدهد صفا
گلچین روزگار امانش نمی دهد
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به کس نمی کند
دران نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی توباشم
ما عشق و وفارا زتو اموخته ایم
ای زندگی و مرگ تو اموختنی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |