مشاعرۀ سنّتی

[Dehaty]

شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب
باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد

دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش

 

[ahmadesalehi]

شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب
باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد

در شهر يکي کس را هشيار نمي بينم هر يک بتر از ديگر شوريده و ديوانه

هر گوشه يکي مستي دستي زده بر دستي وان ساقي سرمستي با ساغر شاهانه

 

[Dehaty]

هر کجا یوسوف رخی باشد چو ما
جنت است آنجا گر چه باشد قعر چاه

در شهر يکي کس را هشيار نمي بينم هر يک بتر از ديگر شوريده و ديوانه

هر گوشه يکي مستي دستي زده بر دستي وان ساقي سرمستي با ساغر شاهانه

 

[ahmadesalehi]

هر کجا یوسوف رخی باشد چو ما
جنت است آنجا گر چه باشد قعر چاه

[FONT=&quot]هر چند که از آينه بی رنگتراست[/FONT]

[FONT=&quot]ازخاطر غنچه هادلم تنگتراست[/FONT]

[FONT=&quot]بشکن دل بينوای مارا ای عشق![/FONT]

[FONT=&quot]اين ساز شکسته اش خوشآهنگتراست![/FONT]​

 

[Dehaty]

•تا غم به سوی غم رود خرم سوی خرم رود
تا گل به سوی گل رود تا دل برآید بر سما​

[FONT=&quot]هر چند که از آينه بی رنگتراست[/FONT]

[FONT=&quot]ازخاطر غنچه هادلم تنگتراست[/FONT]

[FONT=&quot]بشکن دل بينوای مارا ای عشق![/FONT]

[FONT=&quot]اين ساز شکسته اش خوشآهنگتراست![/FONT]​

 

[Faeze Ardeshiry]

در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبریست
ور نه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار

 

[Dehaty]

•رخ زعفران رنگ آمدم خم داده چون چنگ آمدم
در گور تن تنگ آمدم ای جان باپهنا بیا​

در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبریست
ور نه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار

 

[آیاتای]

•رخ زعفران رنگ آمدم خم داده چون چنگ آمدم
در گور تن تنگ آمدم ای جان باپهنا بیا​

آب میخواهم سرابم میدهند
عشق می ورزم عذابم میدهند
خود نمیدانم کجا رفتم به خواب
از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟

 

[Dehaty]

•باز از میان صرصرش درتابد آن حسن و فرش
هر ذره ای خندان شود در فر آن شمس الضحی​

آب میخواهم سرابم میدهند
عشق می ورزم عذابم میدهند
خود نمیدانم کجا رفتم به خواب
از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟

 

[آیاتای]

•باز از میان صرصرش درتابد آن حسن و فرش


هر ذره ای خندان شود در فر آن شمس الضحی​

یک شعر تازه دارم ، شعری برای دیوار
شعری برای بختک ، شعری برای آوار
تا این غبار می مرد ، یک بار تا همیشه
باید که می نوشتم ، شعری برای رگبار

 

[naghmeirani]

روزيست خوش و هوانه گرم است و نه سرد
ابر از رخ گلزار همي شويد گرد
بلبل به زبان پهلوي با گل زرد
فرياد همي كند كه: مي بايد خورد

خيام ​

 

[nooshafarin]

روزيست خوش و هوانه گرم است و نه سرد
ابر از رخ گلزار همي شويد گرد
بلبل به زبان پهلوي با گل زرد
فرياد همي كند كه: مي بايد خورد

خيام ​

در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
کاری چه کنی که با اجل باشد جفت
می خور که به زیر خاک میباید خفت
​

 

[hamid_61]

ترک حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم

الحق که جای رشک است بر کامرانی ما

 

[hosseinassar]

از وقتی آرزویم دیدن روی ماهه
ابر ماهم را گرفته چون بخت من سیاهه

(از خودم)

 

[hamid_61]

هرچه خود را می کشم از دست عشقش بر کنار

می کشد باز آن خم گیسو ، دل ما را به سویش​

 

[hosseinassar]

شعر فقط بهانه ست فرصت عاشقانه ست
که من بگم به دنیا خدای من یگانه ست

(از خودم)

 

[Dehaty]

هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی
رسد به یار دلدار بکند خدا خدایی

از وقتی آرزویم دیدن روی ماهه
ابر ماهم را گرفته چون بخت من سیاهه

(از خودم)

 

[hamid_61]

یا مسلمان باش یا کافر دورنگی تا به کی؟

یا مقیم کعبه شو یا ساکن بتخانه باش

 

[Dehaty]

شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم

یا مسلمان باش یا کافر دورنگی تا به کی؟

یا مقیم کعبه شو یا ساکن بتخانه باش

 

[hamid_61]

من و ابروی یارو شیخ و محراب

مسلمان تا مسلمان فرق دارد

مکن تشبیه زلفش را به سنبل

پریشان تا پریشان فرق دارد

 

[hosseinassar]

دلم خوشه همیشه تو هستی در کنارم
تو این شب های تاریک تو را همیشه دارم

(از خودم)

 

[hamid_61]

ماییم و سینه ایی که بود آشیان آه

ماییم و دیده ایی که بود آشنای اشک​

 

[Dehaty]

دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

من و ابروی یارو شیخ و محراب

مسلمان تا مسلمان فرق دارد

مکن تشبیه زلفش را به سنبل

پریشان تا پریشان فرق دارد

 

[Dehaty]

کی شود تا من نهم سر به دامانت
از ازل این لحظه را آرزو دارم

ماییم و سینه ایی که بود آشیان آه

ماییم و دیده ایی که بود آشنای اشک​

 

[hosseinassar]

مدتی هست که دلداده ز دلدار جداست
ببین ای باد صبا ماه پریچهره کجاست

(خودم)

 

[Dehaty]

تا چند فریب خلق با نام مسلمانی
سر بر سجاده می خوردن پنهانی

مدتی هست که دلدار ز دلداده جداست
ببین ای باد صبا ماه پریچهره کجاست

(خودم)

 

[hosseinassar]

یه روز میاد که باید بار سفر ببندیم
بشیم چو یک مسافر چشم از نظر ببندیم

(خودم)

 

[kordeliya]

درد عشقی کشیده ام که مپرس/زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و اخر کار/دلبری برگزیده ام که مپرس

 

[lighthearted]

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند

 

[nooshafarin]

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامُشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا؟