مشاعرۀ سنّتی

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سفرت به خير اما
تو و دوستي خدارا چون از اين كوير وحشت
به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران برسان سلام مارا

یادش بخیر تشکر :gol::gol:

[FONT=&quot]از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]رفتم از کوي تو، ليکن عقب سر نگران [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو بمان و دگران ، واي به حال دگران [/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]​
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باید ادیت می کردید....حالا گذشت دیگه!

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد!
شرمنده:(:(:gol::gol:

[FONT=&quot]در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا [/FONT][FONT=&quot]
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت[/FONT]
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا بکش یا چاره کن ای دردمندان را طبیب
تا به کی جانسوزی مارا تماشا می کنی؟
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تویی اوج زیبایی و معجزه
تو تندیسی از عطر وبارون و نور
می خوام تا همیشه نگاهت کنم
چقدر خیسی از عطر و بارون ونور!
 

sanaz950

عضو جدید
رفت در ظلمت شب آن شب و شبهاي دگر هم
نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نكني ديگر از آن كوچه گذر هم
بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم...
 

n_h_1365

عضو جدید
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت
دائما يكسان نماند حال دوران غم مخور


روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ! من نه رمیدم ، نه گسستم http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی حسیبت

چو نمی​توان صبوری ستمت کشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان​ها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان​ها
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن را که چنین دردی از پای دراندازد

باید که فروشوید دست از همه درمان​ها
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای مهر تو در دل​ها وی مهر تو بر لب​ها

وی شور تو در سرها وی سر تو در جان​ها
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن را که میسر نشود صبر و قناعت
باید که ببندد کمر خدمت و طاعت

چون دوست گرفتی چه غم از دشمن خون خوار
گو بوق ملامت بزن و کوس شناعت
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو خطایی بچه​ای از تو خطا نیست عجب
کان که از اهل صوابند خطا نیز کنند
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلی که دید که غایب شدست از این درویش
گرفته از سر مستی و عاشقی سر خویش

به دست آن که فتادست اگر مسلمانست
مگر حلال ندارد مظالم درویش
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلیل روی تو هم روی توست سعدی را


چراغ را نتوان دید جز به نور چراغ
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش

خدمتت را هر که فرمایی کمر بندد به طوع
لیکن آن بهتر که فرمایی به خدمتکار خویش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا