دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را
درین حالت که من روی تو دیدم
عنایتهاست با حالم خدا را
تشنهام، گر خوردم اندر منزلی آبی چه بود؟
کافرم، گر بستم اندر عشق زناری چه شد؟
سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شد
گر زیانست درین آمدن از سود، بیا
یارب، مساز منزل او جز کنار من
کان منزلت نه لایق بند قبای اوست
یاد نقش روی آن گل چهره چون همراه ماست
سهل باشد گر به روی خاربر باید شدن
تا کی خلی درین دل پیوسته خار هجران؟
مردم ز جورت، آخر مردم، نه سنگ خارا
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیز است و الوقت و سیف
توان نان خورد اگر دندان نباشد
مصیبت آن بود که نان نباشد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |