مشاعرۀ سنّتی

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف
ریخت آخر آبروی خویش را برخاک، حیف

روبرو بنشست با هر بی ره و رویی ، دریغ
کرد بی باکانه جا در جمع هر بی باک، حیف
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
شادی مجلسيان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه راهست این که بگذاری مرا بر خاک بگریزی
گذاری ار وبازم پرس تا خاک رهت گردم
حضرت حافظ
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
من از بيگانگان ديگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست چو مني كه جام و ساغر گيرد
حيف است كه آن دفتر و منبر گيرد
تو زاهد خشكي و منم فاسق تر
آتش نشنيده ام كه در تر گيرد
 
آخرین ویرایش:

گلابتون

مدیر بازنشسته
دل من ! چه حيف بودي كه چنين ز كار ماندي
چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاري

نرسيد آن كه ماهي به تو پرتوي رساند
دل آبگينه بشكن كه نماند جزغباري
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که برحمت گذری بر سر فرهاد کند
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دگر شمع مياريد كه اين جمع پراكند
دگر عود مسوزيد كزين بزم صفا رفت
لب جام مبوسيد كه آن ساقي ما خفت
رگ چنگ ببريد كه آن نغمه سرا رفت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یاران ز شراب وصل سر مست
مخمور تو از شراب ساقی
ناگشته دمی ز خویش فانی
خواهی که شوی به دوست باقی؟

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مو که سر در بیابانم شو و روز
سرشک از دیده بارانم شو و روز

نه تب دیرم نه جایم میکند درد
همیدونم که نالونم شو و روز
 

elva

عضو جدید
مو که سر در بیابانم شو و روز
سرشک از دیده بارانم شو و روز

نه تب دیرم نه جایم میکند درد
همیدونم که نالونم شو و روز


زهی عشق زهی عشق که ماراست خدایا
چه نغز است و چه خوبست چه زیباست خدایا

ازین آب روان است که ما چرخ زنانیم
نه از کف و نه از نای نه دفهاست خدایا
 

ARASH AZ

عضو جدید
کاربر ممتاز
زهی عشق زهی عشق که ماراست خدایا
چه نغز است و چه خوبست چه زیباست خدایا

ازین آب روان است که ما چرخ زنانیم
نه از کف و نه از نای نه دفهاست خدایا
ای زلف تو هر خمی کمندی
چشمت به کرشمه چشم بندی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
 

ARASH AZ

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا