sshhiimmaa
عضو جدید
از چرخ به هر گونه همي دار اميد
وز چرخش روزگار مي لرز چو بيد
گفتي كه پس از سياهي رنگي نبود
پس موي سياه من چرا گشت سپيد؟
وز چرخش روزگار مي لرز چو بيد
گفتي كه پس از سياهي رنگي نبود
پس موي سياه من چرا گشت سپيد؟
من ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپی
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
بیا ای آن که بی تو در جهان بی سرانجامیتو را گم ميكنم هر روزو پيدا ميكنم هر شب
بدين سان خواب هارا با تو زيبا ميكنم هر شب
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |