مشاعرۀ سنّتی

[altinay]

توئی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه ی دلبران دهندت باج

 

[melika62]

جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هيچ کامي جان از بدن برآيد

 

[hami_life]

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به شت پر مال ما پرنده پر نمی زند

 

[nilofarane]

در دیر مغان امد
یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران
از نرگس مستش مست

 

[مرد تنهای شب]

تو ای پرنده رمیده عشق که روزی از هوای من پریدی

تموم عالمو گشتی و گشتی مثال عشق من هیچ جا ندیدی

 

[melika62]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم سمر شود
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
آري شود وليک به خون جگر شود

 

[مرد تنهای شب]

دلم میخواس که راز دل بگویم

چه فایده من ندارم اختیارت

 

[hami_life]

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
وندر این کار دل خویش به دریا بزنم

 

[melika62]

ميل من سوي وصال و قصد او سوي فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآيد کام دوست

 

[hami_life]

بو را من چشم در راهم
در ان نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد اوری یا نه من از یادت نمی کاهم
البته با اجازه نیلوفر خانم

 

[melika62]

مباش بي مي و مطرب که زير طاق سپهر
بدين ترانه غم از دل به در تواني کرد

 

[hami_life]

دوش می امد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود

 

[melika62]

در تنگناي حيرتم از نخوت رقيب
يا رب مباد آن که گدا معتبر شود

 

[hami_life]

دلا بسوز که سوز که سوز تو کار ها بکند
نیاز نمی شبی دفع صد بلا بکند
تورو خدا دیگه با (د )نده

 

[melika62]

دلا بسوز که سوز که سوز تو کار ها بکند
نیاز نمی شبی دفع صد بلا بکند
تورو خدا دیگه با (د )نده

درد ما را نيست درمان الغياث هجر ما را نيست پايان الغياث
دين و دل بردند و قصد جان کنند الغياث از جور خوبان الغياث
نترس بابا
در حريم عشق نتوان زد دم از گفت و شنيد
زان که آن جا جمله اعضا چشم بايد بود و گوش

 

[sshhiimmaa]

ثناي گوي تو با شد هر گياهي
اگر سر چشمه زاينده باشي

 

[nilofarane]

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریببنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

 

[hami_life]

بازم (د)
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر

 

[melika62]

دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت

دايما يک سان نباشد حال دوران غم مخور

 

[melika62]

حامد پستت و نديدم اينم ر
رموز مستي و رندي ز من بشنو نه از واعظ
که با جام و قدح هر دم نديم ماه و پروينم

 

[مرد تنهای شب]

رفیقون قدر یکدیگر بدونین

خدا کی می دهد عمر دوباره

 

[hami_life]

مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد
اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخان سوزد
شب خوش

 

[nilofarane]

همین که زد نگهم پر به قصد دیدارت
سلام اخر خود را سرودی و رفتی

 

[مرد تنهای شب]

مثل اينكه ر نداريد
خودم كارتون و را مي اندازم
رموز مستي و رندي ز من بشنو نه از واعظ
که با جام و قدح هر دم نديم ماه و پروينم

مرو دنبال آهوی رمیده

مرو دنبال کوک دوم دیده

«تا من هستم نمی زارم حرفی از دستم در بره،مگر چشم مرا دیر ببینید»

 

[مرد تنهای شب]

بچه ها فکر می کنم خط روی خط شد

 

[hami_life]

سعی کنید شعراتون با معنی بیشر باشد
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

 

[sshhiimmaa]

نذر كردم گر از اين غم به در آيم روزي
تا در ميكده شادان وغزل خوان بروم

 

[مرد تنهای شب]

نمی دونم پدر بید یا برادر

خوشش باشه هرونکه یاد من کرد

 

[sshhiimmaa]

در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است كه چون مه تابان به در آيي

 

[مرد تنهای شب]

يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم

پاي در دامن اندوه كشيدم