مشاعرۀ سنّتی

baran-bahari

کاربر بیش فعال
در پرده اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست
جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست
می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست
 

k.memar

عضو جدید
دوش در حلقه ی ماقصه ی گیسوی تو بود - تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود - دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت - باز مشتاق کمان خانه ی ابروی تو بود​
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردل تاریک این شب های سرد
ای امید نا امیدی های من
برق چشمان تو همچون آفتاب
می درخشد بر رخ فردای من

 

afsaneh_k

عضو جدید
دوش در حلقه ی ماقصه ی گیسوی تو بود - تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود - دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت - باز مشتاق کمان خانه ی ابروی تو بود​


در مکتب عاشقان قراری دگر است
این باده ی ناب را خماری دگر است

هر درس که در مدرسه حاصل گردد
کار دگر است و عشق کاری دگر است
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مکتب ما رسم فراموشی نیست
در مسلک ما عشق هم آغوشی نیست
مهر تو اگر به هستی ما افتد
هرگز به سرش خیال خاموشی نیست


افسانه جان پستای همزمان رو ادیت کنید عزیزم!
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم ......... گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مهری مراد ماست که خود شمع محفل است
ماهی که کسب نور کن ما نخوا ستیم
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم

 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
می گشاید دود شب آغوش خویش
زندگی را تنگ می گیرد به بر
باد وحشی می دود در کوچه ها
تیرگی سر می شکد از بام و در

 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی که چشم حادثه بیدار می شود
هفت آسمان به دوش من آوار می شود
خواب زنانه ایست به تعبیر گل مکوش
گل در زمین تشنه ی ما خار می شود!
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در سلو کت سیر ها عارف کند با هر نگاه
عطر ها دارد بدامن سالک گلچین تو
 

k.memar

عضو جدید
ور روز ازل هر انچه هر انچه بایست بداد- غم خوردن و کوشیدن ما بی فایدست
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
 

k.memar

عضو جدید
من حاصل عمر خود ندارم جز غم - در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم - یک همدم با وفا ندارم جز درد- یک مونس نامزد ندارم جز غم
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماه می ریزد درون جام شب
نیمه شب ابری به پهنای سپهر
می رسد از راه و می تازد به ماه
جغد می خندد به روی کاج پیر

 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
درمانده ای به ظلمت اندیشه های تلخ
خواب از تو در گریزو تو از خواب در گریز
یاد منت نشسته برابر پریده رنگ
با خویشتن به خلوت دل می کنی ستیز!
 

k.memar

عضو جدید
زان پیش که بر سرت شبیخون ارند-فرمای که تا باده ی گلگون آرند -آسمون خواهشن زود نصف شبه
 
آخرین ویرایش:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا