مشاعرۀ سنّتی

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم پر شعله گردان سينه پر دود / زبانم كن به گفتن آتش آلود
كرامت كن دروني درد پرورد / دلي دروي درون درد و برون درد
به سوزي ده كلامم را روايي / كز آن گرمي كند آتش گدايي
دلم را داغ عشقي بر جبين نه / زبانم را بيان آتشين ده
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد
یا مگس را پر ببندد یا عسل را سر بپوشد
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدتي در ره عشق تو دويديم بسي است / راه صد باديه ي درد بريديم بس است
 

Alone_Queen

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوم ![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود[/FONT][/FONT]
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
از دوست بپرسید چرا می شکند
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش بی روی تو آتش به سرم بر می​شد
و آبی از دیده می​آمد که زمین تر می​شد
 

Alone_Queen

عضو جدید
دارم ميان آتشتان آب مي شوم
پس کو؟ کجاست روح مسلماني شما؟!
من خواب ديده ام که شبي مي رسد ز راه
فصل غريب و سرد غزلخواني شما...

 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر لطف تو نبود پرتو انداز / كجا فكر و كجا گنجينه راز
ز گنج راز در هر كنج سينه / نهاده خازن تو صد دفينه
ولي لطف تو گر نبود به صد رنج / پشيزي كس نيابد زان همه گنج
چو در هر كنج صد گنجينه داري / نمي خواهم كه نوميدم گذاري
به راه اين اميد پيچ در پيچ / مرا لطف تو مي بايد دگر هيچ
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
در كمين تو بسي عيب شماران هستند / سينه پردرد ز تو كينه گزاران هستند
داغ بر سينه ز تو سينه فگاران هستند / غرض اين ست كه در قصد تو ياران هستند
باش مردانه كه ناگاه قفايي نخوري / واقف كشي خود باش كه پايي نخوري
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند
هزار فتنه به هر گوشه​ای برانگیزند
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
در این خانه
جای سخن نیست
زبا بستم
عمری گذشت
مرا از این خانه
به باغ ببر
سرنوشت من
به بدگمانی
به خوناب دل
خاموشی لب
اشک های من بسته
بر صورت من است
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو قدر خویش ندانی ز دردمندان پرس
کز اشتیاق جمالت چه اشک می​ریزند
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دارم به خواب نارس خود فکر مي کنم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به روزگار بي کس خود فکر مي کنم[/FONT]
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عیش خلوت به تماشای گلستان ماند
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دگر گوشی به آغوش درم نیست صدای آشنای باورم نیست

بغیر از لاشه ی پوشیده دل درین خانه کسی هم بسترم نیست
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل اگر پاك بود خانه ناپاك چه باك
سر كه بی مغز بود نغزی دستار چه سود
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مدرسه از نشاطمان کم کردند
از وسعت ارتباطمان کم کردند
هر وقت به هم عشق تعارف کردیم
از نمره ی انضباطمان کم کردند
 

Alone_Queen

عضو جدید
دست ساقی ز دست حاتم خوشتر

جامی که دهد ز ساغر جم خوشتر

آن دم که دمد ز گوشه‌ی لب نایی

در نی، ز دم عیسی مریم خوشتر
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
رنج مارا که توان برد به یک گوشه چشم ...... شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
يار اين طايفه ي خانه برانداز مباش / از تو حيف است به اين طايفه دمساز مباش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا