هرشب چو مهتاب به بالين من بتاب اي آفتاب دلكش و مه پريوشم
ب بشارت عضو جدید Jul 25, 2007 #874 دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من بخدا قسم خدا را (شهریار)
hamid_61 عضو جدید Jul 26, 2007 #875 از ناوگ مژگان چو دو صد تير پراني بر دل بنشاني چون پرتوي خورشيد اگر رو بكشاني واي از شب تارم
sshhiimmaa عضو جدید Jul 26, 2007 #876 ميخواره و سر گشته و رنديم و نظر باز و آنكس كه چومانيست در اين شهركدام است؟؟؟!!
ب بشارت عضو جدید Jul 26, 2007 #878 دل من نه مرد آن است که با غمش سر آید مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
mAnA عضو جدید Jul 27, 2007 #879 یار ما سرو بلند است بگوییم بلند پست گفتن سخن از بیم رقیبان تا چند دامنش دیر به دستم فتد و حلقه زلف نتوان زود گرفت آهوی مشکین به کمند
یار ما سرو بلند است بگوییم بلند پست گفتن سخن از بیم رقیبان تا چند دامنش دیر به دستم فتد و حلقه زلف نتوان زود گرفت آهوی مشکین به کمند
ب بشارت عضو جدید Jul 27, 2007 #880 دامن کشان همی شد در شرب زر کشیده صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده از تاب آتش می بر گرد عارضش خوی چون قطره های شبنم بر برگ گل چکیده
دامن کشان همی شد در شرب زر کشیده صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده از تاب آتش می بر گرد عارضش خوی چون قطره های شبنم بر برگ گل چکیده
hamid_61 عضو جدید Jul 28, 2007 #881 هر روز به شيوه ايي و لطفي دگري چندان كه نگه مي كنمت خوبتري گفتم كه به قاضي برمت تا دل خويش بستانم و ترسم دل قاضي ببري "سعدي"
هر روز به شيوه ايي و لطفي دگري چندان كه نگه مي كنمت خوبتري گفتم كه به قاضي برمت تا دل خويش بستانم و ترسم دل قاضي ببري "سعدي"
hamid_61 عضو جدید Jul 28, 2007 #883 همه شب نهاده ام سر چو گدا بر آستانت كه رقيب بر نيايد به بهانه گدايي
ب بشارت عضو جدید Jul 28, 2007 #884 یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از دست حسود چمنش گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از دست حسود چمنش گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
tartin عضو جدید Jul 28, 2007 #885 شرط است به تشنه آب دادن **********گنجي به دل خراب دادن گر سلسله ي مرا كني ساز********** ورنه.شده گير شيفته باز گ ر ليلي را به من رساني********** ورنه. نه من و نه زندگاني
شرط است به تشنه آب دادن **********گنجي به دل خراب دادن گر سلسله ي مرا كني ساز********** ورنه.شده گير شيفته باز گ ر ليلي را به من رساني********** ورنه. نه من و نه زندگاني
sshhiimmaa عضو جدید Jul 29, 2007 #886 يا رب اندر دل آن خسرو شيرين انداز كه به رحمت گذري بر سر فرهاد كند
a young Architect عضو جدید Jul 29, 2007 #887 بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته در آید
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته در آید
pashe_naz2001 عضو جدید Jul 29, 2007 #889 تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
ب بشارت عضو جدید Jul 29, 2007 #890 کام دل یافتم از گردش ایامی چند تا که در پرده عشاق زنم گامی چند غافل از عشق بود آنکه بجز طره دوست دل سپارد به سر زلف دل آرامی چند
کام دل یافتم از گردش ایامی چند تا که در پرده عشاق زنم گامی چند غافل از عشق بود آنکه بجز طره دوست دل سپارد به سر زلف دل آرامی چند
hamid_61 عضو جدید Jul 30, 2007 #891 دلداده را ملامت، گفتن چه سود دارد مي بايد اين نصيحت كردن به دلستانان
liliss85 عضو جدید Jul 30, 2007 #892 نشان مرگ در گرد و غبار است حدیث غم نوای آبشار است گلستان خرمی از یاد برده به هر جا برگ گل را باد برده "فریدون مشیری"
نشان مرگ در گرد و غبار است حدیث غم نوای آبشار است گلستان خرمی از یاد برده به هر جا برگ گل را باد برده "فریدون مشیری"
elnaz66 عضو جدید Jul 30, 2007 #893 هزار خویش که بیگانه از خدا باشد فدای یک تن بیگانه , که آشنا باشد سعدی
sshhiimmaa عضو جدید Jul 30, 2007 #894 دست از طلب ندارم تا كام من بر آيد يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد
elnaz66 عضو جدید Jul 30, 2007 #895 دلی دارم خریدار محبت کزو گرم است بازار محبت لباسی بافتم بر قامت دل ز پود محنت و تار محبت باباطاهر
pashe_naz2001 عضو جدید Jul 30, 2007 #897 یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
ب بشارت عضو جدید Jul 30, 2007 #898 ...دامن من به دست او روز قیامت اوفتد عمر به نقد میرود در سر گفتگوی او سعدی اگر برآیدت پای به سنگ دم مزن روز نخست گفتمت سر نبری ز کوی او
...دامن من به دست او روز قیامت اوفتد عمر به نقد میرود در سر گفتگوی او سعدی اگر برآیدت پای به سنگ دم مزن روز نخست گفتمت سر نبری ز کوی او
مجید عضو جدید Jul 31, 2007 #899 وای بر من گر نباشم آن دلی کز درونش عشق او غوغا کند وای بر من گر نباشم بنده ای کز برای عشق او، این عقل را شیدا کند
وای بر من گر نباشم آن دلی کز درونش عشق او غوغا کند وای بر من گر نباشم بنده ای کز برای عشق او، این عقل را شیدا کند
elnaz66 عضو جدید Jul 31, 2007 #900 در مجالی که برایم باقیست باز همراه شما مدرسه ای می سازم که در آن هموار ه اول صبح به زبانی ساده مهر تدریس کنند و بگویند خدا خالق زیبایی و سراینده ی عشق آفریننده ی ماست.
در مجالی که برایم باقیست باز همراه شما مدرسه ای می سازم که در آن هموار ه اول صبح به زبانی ساده مهر تدریس کنند و بگویند خدا خالق زیبایی و سراینده ی عشق آفریننده ی ماست.