مشاعرۀ سنّتی

[najme74]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده ام بی سر وسامان که مپرس

سخت گیری وتعصب خامی است>>><<<تا جنینی کار خون آشامی است

 

[narsis.m]

سخت گیری وتعصب خامی است>>><<<تا جنینی کار خون آشامی است

تا تو به خاطر منی کس نگذشت در دلم
مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم

 

[mehdi.chem]

تا تو به خاطر منی کس نگذشت در دلم
مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

 

[baran256016]

مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

​دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را ............. دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[farzadghazanfari]

​دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را ............. دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادیم
از دل اگر برآید در آسمان نگنجد

 

[IRANIAN VOCAL]

اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادیم
از دل اگر برآید در آسمان نگنجد

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است ................. شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است

 

[mehdi.chem]

دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است ................. شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

 

[gelayor14]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن

نصیحت گوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می بینم
مگر ساغر نمی گیرد؟

 

[mehdi.chem]

نصیحت گوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می بینم
مگر ساغر نمی گیرد؟

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
​

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
​

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
​

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو​

 

[gelayor14]

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
​

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
​

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
​

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو​

وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین
کزین گل ها پس از ما هم فراوان روید از گل ها

 

[mehdi.chem]

وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین
کزین گل ها پس از ما هم فراوان روید از گل ها

الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت (تازه صب شد) آنچه در خواب نشد چشم منه مسکین(!) است....چرا خوابم نمیبرهههههههههههههه

 

[narsis.m]

الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت (تازه صب شد) آنچه در خواب نشد چشم منه مسکین(!) است....چرا خوابم نمیبرهههههههههههههه

اگرم نمی پسندی مدهم به دست دشمن
که من از تو بر نگردم به جفای نا پسندان

 

[mehdi.chem]

اگرم نمی پسندی مدهم به دست دشمن
که من از تو بر نگردم به جفای نا پسندان

نه در مسجد گذارندم که رند است

نه در میخانه کین خمار خام است​

 

[samira jafarivar]

نه در مسجد گذارندم که رند است

نه در میخانه کین خمار خام است​

تورا من چشم در راهم
شباهنگام که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تورا من چشم در راهم.

 

[mehdi.chem]

تورا من چشم در راهم
شباهنگام که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تورا من چشم در راهم.

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

 

[samira jafarivar]

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

میروم ز دیده ها نهان شوم
میروم که گریه در نهان کنم
یا مرا جدایی تو می کشد
یا تورا دوباره مهربان کنم.

 

[mehdi.chem]

میروم ز دیده ها نهان شوم
میروم که گریه در نهان کنم
یا مرا جدایی تو می کشد
یا تورا دوباره مهربان کنم.

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

 

[samira jafarivar]

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

من در این کلبه خوشم

تو درآن اوج که هستی خوش باش

من به عشق تو خوشم

تو به عشق هرکه هستی خوش باش.

 

[IRANIAN VOCAL]

من در این کلبه خوشم

تو درآن اوج که هستی خوش باش

من به عشق تو خوشم

تو به عشق هرکه هستی خوش باش.

شیر شیر است اگر چه پیر بوَد .......................... پیر پیر است اگر چه شیر بوَد

 

[Pure Liveliness]

شیر شیر است اگر چه پیر بوَد .......................... پیر پیر است اگر چه شیر بوَد

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند *** گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

 

[IRANIAN VOCAL]

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند *** گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

ای همه ی هستی ام از آنِ تو .................... جان و دلم بسته ی پیمان تو

 

[gelayor14]

ای همه ی هستی ام از آنِ تو .................... جان و دلم بسته ی پیمان تو

وقت دیدار به فردا مفکن، چون که ز عمر.........تاکه دیدار دگر دست دهد می گذرد

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند *** گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

دو تا غلط املایی=18​

 

[mehdi.chem]

وقت دیدار به فردا مفکن، چون که ز عمر.........تاکه دیدار دگر دست دهد می گذرد


دو تا غلط املایی=18​

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند

 

[mani24]

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست​

 

[mehdi.chem]

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست​

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

 

[gelayor14]

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر
کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد

 

[narsis.m]

تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر
کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد

دانمت که بر سرم گذر کنی به رحمت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غم سر از مزارم

 

[mehdi.chem]

دانمت که بر سرم گذر کنی به رحمت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غم سر از مزارم

همایون این آهنگ رو خیلی خوب خونده: آتشی در سینه دارم جاودانی /عمر من مرگیست نامش زندگانی...

اما مشاعر:

می و میخانه مست و می کشان مست
زمین مست و زمان مست، آسمان مست
نسیم از حلقه زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست ​

 

[IRANIAN VOCAL]

همایون این آهنگ رو خیلی خوب خونده: آتشی در سینه دارم جاودانی /عمر من مرگیست نامش زندگانی...

اما مشاعر:

می و میخانه مست و می کشان مست
زمین مست و زمان مست، آسمان مست
نسیم از حلقه زلف تو بگذشت
چمن شد مست و باغ و باغبان مست ​

تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن ................... که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

 

[mehdi.chem]

تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن ................... که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

نبوده بر می چشمت کسی چو من به خماری
خمار چشم تو بردست هوای رستن از اینجا
(فی البداهه)