مشاعرۀ سنّتی

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[/I][/I]تیر ابروی ماه را به دل صخرا میببرد

ز گل لطیف شکوه کردن حاصل ماه نیست

ز مژگان سیه اش خار را به سینه ها میبرد

گذز شان چه عجب موسمی دارد
[/I]

دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم؟

طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم؟

طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

یاد بگیر سازی را بنوازی

آدم ها را ببین و با آنها در آمیز


هر انسانی آیینه ایست که خدا را به شیوه ی ویژه خود به تو نشان میدهد

از آدم ها یاد بگیر... نترس
 

(Omid(M

عضو جدید

یاد بگیر سازی را بنوازی

آدم ها را ببین و با آنها در آمیز


هر انسانی آیینه ایست که خدا را به شیوه ی ویژه خود به تو نشان میدهد

از آدم ها یاد بگیر... نترس

سرو جمان من چرا میل چمن نمی کند/یاور گل نمی شود یاد سمن نمی کند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نمـی گـویـم سـمـنـدر بـاش یـا پـروانـه باش

چون به فـــکر سوختن افتاده ای مردانـــــه باش
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
تو در كدام سحر، بر كدام اسب سپید؟
تو را كدام خدا؟
تو از كدام جهان؟
تو در كدام كرانه، تو از كدام صدف؟
تو در كدام چمن، همره كدام نسیم؟
تو از كدام سبو؟
من از كجا سر راه تو آمدم ناگاه!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
تو در كدام سحر، بر كدام اسب سپید؟
تو را كدام خدا؟
تو از كدام جهان؟
تو در كدام كرانه، تو از كدام صدف؟
تو در كدام چمن، همره كدام نسیم؟
تو از كدام سبو؟
من از كجا سر راه تو آمدم ناگاه!


هر كجا هستي بگو با من
روي جاده نقش پايي نيست از دشمن
آفتابي شو
رعد ديگر پانمي كوبد به بام ابر
مار برق از لانه اش بيرون نمي آيد
و نمي غلتد دگر زنجير طوفان بر تن صحرا
روز خاموش است آرام است
از چه ديگر مي كني پروا ؟
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر كجا هستي بگو با من
روي جاده نقش پايي نيست از دشمن
آفتابي شو
رعد ديگر پانمي كوبد به بام ابر
مار برق از لانه اش بيرون نمي آيد
و نمي غلتد دگر زنجير طوفان بر تن صحرا
روز خاموش است آرام است
از چه ديگر مي كني پروا ؟

ای شاه درویشت منم درویش دلریشت منم //بیگانه و خویشت منم هذا جنون العاشقین!
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را من چشم در راهم
به سعي ام تا ز دل يك ديده بگشايم
ببينم من فراخي را خبر گيرم من از يارم
تو را من چشم در راهم

مرابه وسعت تشكيل برگ ها ببريد
مرا به كودكي شور آب ها برسانيد
و كفش هاي مرا تا تكامل تن انگور
پر از تحرك زيبايي خضوع كنيد
دقيقه هاي مرا تا كبوتران مكرر
در آسمان سپيد غريزه اوج دهيد
و اتفاق وجود مرا كنار درخت
بدل كنيد به يك ارتباط گمشده پاك
و در تنفس تنهايي
دريچه هاي شعور مرا به هم بزنيد
روان كنيدم دنبال بادبادك آن روز
مرا به خلوت ابعاد زندگي ببريد
حضور هيچ ملايم را
به من نشان بدهيد
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرابه وسعت تشكيل برگ ها ببريد
مرا به كودكي شور آب ها برسانيد
و كفش هاي مرا تا تكامل تن انگور
پر از تحرك زيبايي خضوع كنيد
دقيقه هاي مرا تا كبوتران مكرر
در آسمان سپيد غريزه اوج دهيد
و اتفاق وجود مرا كنار درخت
بدل كنيد به يك ارتباط گمشده پاك
و در تنفس تنهايي
دريچه هاي شعور مرا به هم بزنيد
روان كنيدم دنبال بادبادك آن روز
مرا به خلوت ابعاد زندگي ببريد
حضور هيچ ملايم را
به من نشان بدهيد
دل من دیر زمانی است که می پندارد
دوستی نیز گلی است

مثل نیلوفر و یاس
شاخه ترد و ظریفی دارد
بی گمان سنگدل است
آنکه ندانسته بیازارد
شاخه ترد و ظریفش را
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من دیر زمانی است که می پندارد
دوستی نیز گلی است

مثل نیلوفر و یاس
شاخه ترد و ظریفی دارد
بی گمان سنگدل است
آنکه ندانسته بیازارد
شاخه ترد و ظریفش را

اگرچه دوست میگفت: چندان هم صبور نیستی

اما من مانده ام و تو و این همه کلمات

که دستم را میگیرند تا به در و دیوار نخورم

تا با غرق کردن من در خودشان از غرق شدن نجاتم دهند.


 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

اگرچه دوست میگفت: چندان هم صبور نیستی

اما من مانده ام و تو و این همه کلمات

که دستم را میگیرند تا به در و دیوار نخورم

تا با غرق کردن من در خودشان از غرق شدن نجاتم دهند.




در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست// مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاج سر دادمش و سيم زر، اما از من
عشق جز عمر گرانمايه به تاوان نگرفت

ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
كه صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!
تو آرزوی بلندی و، دست من كوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است

.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

آه ! یک روز همین آه تو را می گیرد

گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل آسمانی خود را به ماهی ها هدیه می دهم

و مهرم را به تو می سپارم ...
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من خرقه فکنده‌ام ز عشقت//باشد که به وصل تو زنم چنگ
 

Dear.Doctor

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا