مراسم عروسی زوج ایرانی در ارتفاع 4811 متری سبلان...

sam 600020

عضو جدید
کاربر ممتاز
مراسم عروسی در سبلان
http://www.rozanehonline.com/content/category/8/27/92/



وسایل سفره عقد عروس خانم را از مشهد تا بالای کوه آورده بودند. زوج جوان همه دوستان کوهنوردشان را از همه جای ایران دعوت کرده بودند و قرار بود در یک جمع کوچک دوستانه آغاز زندگی مشترکشان را جشن بگیرند. با همه سختی‌های راه، جشن ازدواج زوج کوهنورد به خوبی برگزار شد و آنها توانستند بهترین خاطره زندگی‌شان را در جایی بسازند که همیشه آرزویش را داشتند. عروس خانم با یک گروه کوهنوردی از مشهد به اردبیل رفته بود؛ «اولین بار همسرم را در برنامه کوهنوردی در ارتفاعات سبلان دیدم بار دوم هم او را در صعود به علم‌کوه دیدم و همانجا بود که دیگر از او خواستگاری کردم.» عروسی در ارتفاع زوج جوان بعد از آشنایی و انجام رسم و رسوم، عروسی‌شان را در ارتفاع 4811متری در کنار دریاچه زیبای سبلان برگزار کردند. البته تصور نکنید عروس خانم همه مسیر را با لباس عروس طی کرده و خودش را به دریاچه رسانده او در پناهگاهی در ارتفاع حدودا سه هزار متری لباس عروس پوشید و با مهارتی که داشت بقیه راه را تا دریاچه با لباس عروس بالا رفت. با همه سختی‌هایی که این کار داشت مهارت عروس کوهنورد باعث شد تا لباس آسیب زیادی نبیند. از آنجا که داماد هم با کت و شلوار، کوهنوردی می‌کرد پیمودن راه کمی برایش سخت شده بود؛ اما همه این سختی‌ها به پایان شیرین و خاطره‌انگیزش می‌ارزید. پایانی که برای آنها، آغاز یک زندگی مشترک بود. آنها در کنار دوستان مشترکشان عروسی خود را جشن گرفتند؛ «مسلم و همسرش در شرایط معمولی چهار ساعت زمان می‌خواستند مسیر کوه را تا قله طی کنند اما آن روز کوهنوردی‌شان پنج ساعت طول کشید. در راه، کوهنوردانی که آنها را می‌دیدند اظهار خوشحالی می‌کردند و می‌خواستند با این عروس و داماد خوش ذوق عکس یادگاری بگیرند. این ماجرا هم زمان رسیدن به قله را طولانی‌تر می‌کرد؛ «در میان کوهنوردانی که آن روز در کوه بودند یک کوهنورد از یکی از کشور‌های همسایه آمده بود. او وقتی من و مریم را در لباس عروس و دامادی دید خوشحال شد و به عنوان هدیه عروسی، آذوقه‌ای را که همراهش آورده بود به ما داد. او با من و همسرم عکس یادگاری گرفت.»




 

3ctor

عضو جدید
کاربر ممتاز
به پای هم پیر بشن از اول زندگی رو هوان
 

***

عضو جدید
وای چقدر جالب! دمشون گرم! ایشالا خوش بخت شن!‌.....فقط ماجرای اون قاب عکس چیه؟! :confused:
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایول !چقدر باحال!!فقط احیانا عروس خانم سردش نیست؟؟!
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبه سبلان بیخ گوشمونه ایشالله ما هم میریم اونجا ولی نه قله اش .شاید تو دامنه برفیش:gol:
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیه!!!:D
شمام یه وقت از سرما خسته شدین تشریف بیارین...قدمتون روی چشم!!!!

مرسی عزیزم دلم من خودم بچه تهرانم ولی بابام اردبیلی هستش مامانم تبریزی ..به خاطر دانشگام و کار بابام اینجاییم :)
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
eee!!!! پس بازم بچه تهرون نمیشی که!‌ :D خب آخه مادر پدر و.... هم شرطه دیگه!‌ :D
موفق باشی عزیزم!

بله عزیزم من دورگه کامل تورکم ولی از تهران خوشم نمیاد چون دائم مریض میشدم و سرفه میکردم ولی اینجا مثل بهشته .......اگه بیایین هواش یه چیز دیگه اس اگه ایتالیا رفته باشی تقریبا مثل اونجاس هواش ...
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
مراسم عروسی در سبلان








وسایل سفره عقد عروس خانم را از مشهد تا بالای کوه آورده بودند. زوج جوان همه دوستان کوهنوردشان را از همه جای ایران دعوت کرده بودند و قرار بود در یک جمع کوچک دوستانه آغاز زندگی مشترکشان را جشن بگیرند. با همه سختی‌های راه، جشن ازدواج زوج کوهنورد به خوبی برگزار شد و آنها توانستند بهترین خاطره زندگی‌شان را در جایی بسازند که همیشه آرزویش را داشتند. عروس خانم با یک گروه کوهنوردی از مشهد به اردبیل رفته بود؛ «اولین بار همسرم را در برنامه کوهنوردی در ارتفاعات سبلان دیدم بار دوم هم او را در صعود به علم‌کوه دیدم و همانجا بود که دیگر از او خواستگاری کردم.» عروسی در ارتفاع زوج جوان بعد از آشنایی و انجام رسم و رسوم، عروسی‌شان را در ارتفاع 4811متری در کنار دریاچه زیبای سبلان برگزار کردند. البته تصور نکنید عروس خانم همه مسیر را با لباس عروس طی کرده و خودش را به دریاچه رسانده او در پناهگاهی در ارتفاع حدودا سه هزار متری لباس عروس پوشید و با مهارتی که داشت بقیه راه را تا دریاچه با لباس عروس بالا رفت. با همه سختی‌هایی که این کار داشت مهارت عروس کوهنورد باعث شد تا لباس آسیب زیادی نبیند. از آنجا که داماد هم با کت و شلوار، کوهنوردی می‌کرد پیمودن راه کمی برایش سخت شده بود؛ اما همه این سختی‌ها به پایان شیرین و خاطره‌انگیزش می‌ارزید. پایانی که برای آنها، آغاز یک زندگی مشترک بود. آنها در کنار دوستان مشترکشان عروسی خود را جشن گرفتند؛ «مسلم و همسرش در شرایط معمولی چهار ساعت زمان می‌خواستند مسیر کوه را تا قله طی کنند اما آن روز کوهنوردی‌شان پنج ساعت طول کشید. در راه، کوهنوردانی که آنها را می‌دیدند اظهار خوشحالی می‌کردند و می‌خواستند با این عروس و داماد خوش ذوق عکس یادگاری بگیرند. این ماجرا هم زمان رسیدن به قله را طولانی‌تر می‌کرد؛ «در میان کوهنوردانی که آن روز در کوه بودند یک کوهنورد از یکی از کشور‌های همسایه آمده بود. او وقتی من و مریم را در لباس عروس و دامادی دید خوشحال شد و به عنوان هدیه عروسی، آذوقه‌ای را که همراهش آورده بود به ما داد. او با من و همسرم عکس یادگاری گرفت.»











خوش به حالشوووووووووووووووون کاش منم می تونستم تا بالای کوه برم
 

parastoo kh

عضو جدید
کاربر ممتاز
وووووووووییییییییی چه ابتکاری منم میخوامممممم
 

Similar threads

بالا