محفل ادبی....موضوع بحث((ترانه))

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاملا موافقم اسمان جان........
به نظرم اینکه اینجا ترانه بذاریم با توجه به اسم تاپیک ممکنه باعث بشه کسی ندونه که اینجا جایی برایگذاشتن ترانست
منم میگم یه تاپیک ترانه بذاریم..و پستهای مربوط به اون تاپیک به اونجا منتقل بشه
بله
همین طوره که می گی....
می گم ارغوان خدایی کاربر فعال تالار تویی نه من......... :redface:
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی قربونت بشم........
این حرفا چیه بابا
من اگه هرچی اطلاعات ادبیاتی دارمم (که ندارم)رو کنم بازم سرسوزنی از اونچه تو میدونیو نگفتم
تو گل خوشگل خودمی:D
تو زمینه شعر و شاعری هم که نیازی به گفتن نیست رو دست نداری;)
همیشه منتظر شعرهای پر احساست تو تاپیک قطره های چکیده از قلم هستم
تو رو خدا بازم بذار...........:redface:..وگرنه من از دست میرما..................(تنکسامم تمومیده مهربونم...ببخشید):w30:
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی قربونت بشم........
این حرفا چیه بابا
من اگه هرچی اطلاعات ادبیاتی دارمم (که ندارم)رو کنم بازم سرسوزنی از اونچه تو میدونیو نگفتم
تو گل خوشگل خودمی:D
تو زمینه شعر و شاعری هم که نیازی به گفتن نیست رو دست نداری;)
همیشه منتظر شعرهای پر احساست تو تاپیک قطره های چکیده از قلم هستم
تو رو خدا بازم بذار...........:redface:..وگرنه من از دست میرما..................(تنکسامم تمومیده مهربونم...ببخشید):w30:
فدات شم...
به خدا دیگه دستم به نوشتن نمی ره.... مریض شدم شاید..... :cry:
تشکر هم فدای سرت!!


الان آقا مدیر میاد جفتمونو به جرم اسپم اخراج می کنه.......
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخی..خدا نکنه مریض بشی........این حرفو نزن....اگه بخوای میتونی.....اگه بدونی اینجا چند نفر انتظار شعرهای قشنگتو میکشن حتما دست ودلت به کار میره........
برات بهترینهارو ارزو میکنم:redface:
مدیر هم ایشالا چیزی نمیگه....اگه گفت هم میریم بیرون باشگاه..زیر پلی..جایی:D
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
شادمهر خان تا چشم حسود بترکه...........:w12:.....
حتما ما باید بگیم تا تو شعراشو بذاری....خب نمیشه در یک اقدام خداپسندانه بدون اینکه ما بگیم متن این ترانه هارو بذاری....:w26:

شي مي گي ي ي ي ي:surprised::surprised::surprised:


بالاخره من بذارم يا اينكه ميخوايين يه تاپيك مجزا درست كنيد؟؟؟:redface:


زود باش یه ده بیستا از شعراشو بذار....وگرنه به خشانت متوسل میشم:w43:دلت که نمیخواد این شکلی بشی:w47:
________________________________________

ميگم اين طبع لطيف شاعرانه ت تو پستات كاملا آشكاره ها !! :w15:
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه نذار فعلا..به کافر گفتم که یه تاپیک جدا درست کنیم
ولی اگه هم اینجا بذاری فکر کنم بشه که بعدا منتقل بشه
حالا نذاری بهتره...بذار ببینیم که این تاپیکه چی میشه
__________--
تو باز گیر دادی به احساسات لطیف من؟
میدونم که خیلی شگفت انگیز شدین از اینکه این احساسات و مهربانیهای منو میبینید..چون تا حالا اینهمه محبتو یه جا تو یه نفر ندیده بودید...مگه نه؟:child:
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه نذار فعلا..به کافر گفتم که یه تاپیک جدا درست کنیم
ولی اگه هم اینجا بذاری فکر کنم بشه که بعدا منتقل بشه
حالا نذاری بهتره...بذار ببینیم که این تاپیکه چی میشه
__________--
تو باز گیر دادی به احساسات لطیف من؟
میدونم که خیلی شگفت انگیز شدین از اینکه این احساسات و مهربانیهای منو میبینید..چون تا حالا اینهمه محبتو یه جا تو یه نفر ندیده بودید...مگه نه؟:child:


بلی ی ی ی ی کاملا صحیح می فرمایید :confused: فقط اگه جرات داری ازین محبتها به بقیه هم بکن :w15:

حالا که تا اینجا اومدم بذار این ترانه رم بنویسم...در راستای همین مهرو محبت شما شاعر میفرماید :child:

دوستان دوستان، در جشن خوب شاخه های سبز و شاد

همچو گلهای بهاری رویتان پر خنده باد :w12:

(میدونم خز تر از این آهنگ نشنیدین ولی ببخشید دیگه از شدت محبت ارغوان احساساتی شدم :w15:)
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
خوشحالم این بحث ادامه داره
ولی به نظرم ارزششو داشت یه تا پیک به اسم ترانه داشته باشیم نه؟ :redface:
نيکي و پرسش؟
و چه کسي بهتر از تو که طراح و مبتکر اين بحثي؟!
درنگ نکن... محملي برپا کن!
:gol:
 

goshtasb

عضو جدید
درود بربزرگان قوم
خواستم ابتدا بخوانم و سپس بگویم اما درمسیر خواندم متوجه شدم که بحث شاخه به شاخه گردیده
به همین خاطر با پوزش خواهی از دوستان یک به یک نقل قول می گیرم و نظر خود را می گویم
 

goshtasb

عضو جدید
ترانه به تعبیری کلامی است گاه موزون و گاه بی وزن گاه شاعرانه و گاه غیر شاعرانه که در بسیاری جنبه ها مثل قالب و... می تواند با شعر مشترکات داشته باشد!

اما سوال اینجاست:

ترانه چیست؟
اصلا چه فرقی بین شعر و ترانه وجود دارد؟
آیا می توان ترانه را زیر مجموعه ی شعر دانست؟
معیارهای تفکیک ایندو کدامند؟


من فکر می کنم بحث از اینجا آغاز بشه می تونه یه روند عادی رو طی کنه!
درود بانو:)
در زمانی نه چندان دور و تا حدود 50 سال پیش دو قشر خوانده در ایران وجو شت که در تاریخ ذکر شده این دو گروه از نظر کاری در هم ادغام شدند
گروه نخست آواز خوان و گروه دوم ترانه خوان بودند
آوازه خوان به کسی گفته می شد که اشعار را در غالب موسیقی دستگاهی ایرانی به صورت آواز اجرا می کردند
ترانه خوان به کسی گفته می شد که اشعار را همراه با ساز و به صورت ریتمیک(کلمه ی مناسب تری پیدا نکردم در مقابل آواز) اجرا می کرده
در آهنگ هایی که هم شامل بخش آوازی و هم ترانه خوانی بوده از دو نفر استفاده می کردند و اساتید آواز دون شان خویش می دانسته اند اجرای ترانه را(مراجعه شود به خاطرات استاد گلپا
با توجه به مطالب گفته شده ترانه شعریست که با ساز اجرا شود
این شعر می تواند کلاسیک باشد و نیز می تواند شعر نو باشد
روان باشد و یا پر از تشبیهات و صناعات ادبی
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقیقا همینطوره!
این دسته بندی کاملا درسته!
شما بحث رو دوباره زنده کردید من منتظر ادامه صحبتتون می مونم!
 

goshtasb

عضو جدید
دقیقا درسته....
ترانه از طرفی یک نوع شعر تجاری هستش....از طرف دیگه رمز ماندگاری ترانه نزدیکی به زبان مردم هست...یعنی همون چیزی که گفته شد آداب و سنن و موضوعات عاطفی و اجتماعی!
وشعر همانطور که می دونیم دسته بندی های مختلفی داره: بر اساس قالب; سبک و دارا بودن یا نداشتن قافیه شعر را می توان دسته بندی کرد.اما ترانه را نمی توان در هیچ کدام از این دسته بندی ها قرار داد و از طرفی نمی توان از آنها جدا دانست!
در ترانه به دلیل شکسته شدن ساختار عروضی و استفاده از کلمات محاوره ;در اکثر موارد وزن معنایی نداره .بیشتر ریتم و آهنگ درباره ی ترانه باعث می شه ترانه به یکی از اوزان عروضی نزدیک بشه!
این می تونه یه راه تشخیص ترانه از شعر باشه...که البته در موسیقی کلاسیک برقرار هستش!

در چندین پست به تجاری بودن ترانه اشاره رفته است که کمی دور از واقع است
در پست قبلی به تعریف ترانه اشاره شد
با توجه به این که ترانه می تواند شهری کلاسیک باشد(همانند الا یا ایها الساقی از حافظ که بار ها و بار ها اجرا شده و یا اشعار دلکش مولانا) و کسی برای استفاده از انها پولی پرداخت نمی کند نمی توان بر چسب تجاری بودن را بر این اشعار چسباند.
اما این تصور و تعبیر از کجا پدید امد؟
همزمان با ورود رادیو به ایران و احساس ضرورت اشاعه ی فرهنگ صحیح ایرانی دراین اداره گروه های موسیقی در این مجموعه ایجاد شد که کلیه عوامل آنها از موزیسین و نوازنده و ترانه سرا در استخدام رادیو ملی یا رادیو نیروی ارتش (اگر اشتباه نکنم) در امدند و به واسطه ی حضور خویش از انجا مزد دریافت می کردند.
به مرور این رسم جا افتاد اما همه گیر نشده.اما امروزه حقی تحت عنوان حق تالیف و حق اثر در قانون تعریف می شود که مختص شاعران نیست و طبق این قانون هر کسی به نوعی از اثر ثبت شده ی فرد دیگری بهره بگیرد نیاز به کسب اجازه است.که معمولا این کسب اجازه همراه با پرداخت وجه می باشد.
اما روز ماندگاری یک ترانه
رمز ماندگاری یک ترانه نه زبان آن ترانه که مفهموم و نزدیکی آن ترانه به شرایط روز جامعه است.
مردمان ایران از دیر باز مردمی هنر پرور و هنر دوست بوده اند و غالبا طبع شاعری و آواز دارند(اکثر ما در تنهایی خویش با خود زمزمه می کنیم) که حاصل این خوش ذوقی ضرب المثل ها وترانه های فولکلور.رقص های محلی و ... است.
شما نمی توانید ماندگاری ترانه ی بوی جوی مولیان را کتمان کنید و صد ها ترانه ی دیگر از این دست را که همگی از اشعار ماندگار کلاسیک بهره جسته اند.اما آنچه موجب ماندگاری است تناسب این اشعار با روزگاری است که در آن اجرا شده.
اما امروزه چون سطح ادبی جامعه افت پیدا کرده ترانه سرا های ما نیز روی به کلمات سخیف و اشعار سبک نهاده اند(البته این حاصل کم سوادی ایشان نیز هست)
 

goshtasb

عضو جدید
Aseman Etemaad عزیز به مطالب خوبی اشاره کردی

من یه سوال دارم ;
آیا یکی از وظیفه های ترانه این نیست که بسته به شرایط اجتماع، یه مفهوم که عامه مردم باهاش سروکار دارند رو انتقال بده؟

اینو من به این خاطر میگم که ترانه به زبان مردمی نزدیک و چون خودش آهنگینه و همراه با
موسیقیه تاثیرگذاریش زیاده.
نمی دونم منظورم رو خب گفتم یا نه ؟ برا همین بدون توضیح مرغ سحر رو مثال میزنم.
یکی از وظایف ترانه چنین است که اشاره کردید
این دسته ترانه ها را با نام ترانه های تجنماعی می شناسند که معروف ترین ترانه خوان از این دست فاخته ای است که بیش از 300 ترانه با اشارات اجتماعی و سیاسی را در کمپانی هند شرقی اجرا و ضبط کرده است
ترانه هایی همچون یه پول خروس
آبجی مظفر
آفتابه لگن
و....
اما گاها ترانه تنها وظیفه دارد تا موجبات شادی را فراهم اورد
از این دست نیز می توان به نام های بسیاری اشاره کرد
 

goshtasb

عضو جدید
خب الان سوال اینه که علتش چیه ؟

به نظر خودم که دید تجاری یه علتشه.
چیز دیگه که به نظرم میاد. کم بود احساس مسئولیت در قبال جامعه و دیگری که
اینجا جاش نیست بگم
اگر سوال شما را درست متوجه شده باشم شما می خواهید دلیل افت ترانه ها را نسبت به قبل بدانید
ببینید در گذشته افرادی ترانه می سرودند که از شاعران قدر این اب و خاک بودند
که جا دارد به عزیز تازه از دست رفته تورج نگهبان اشاره کنم
این ها ادیبانی بودند که ذوغ خود را در اختیار هنر موسیقی قرار دادند
اما امروزه بیبینید ترانه سرا های ما چه کسانی هستند؟
شاید موفق ترین ترانه سرای حال حاضر ایران خانم مریم حیدر زاده باشد که ایشان ادیب نیست بلکه تنها احساسی زیبا دارد
این یک دلیل
دلیل دوم فاصله افتادن میان موسیقی دانان و ترانه سرایان می باشد
اگر به خاطرات هر یک از بزرگان موسیقی و ترانه سرایان گذشته نگاه کنید همواره نام دیگری را ورد زبان داشته اند و به اصطلاح خانه یکی بوده اند
اما امروزه این هم دلی وجود ندارد
موسیقی دان خود را رکن می داند و بالاتر
ادیب خود را
و این جدایی به وضوح خود را در بازار موسیقی نشان می دهد
از طرفی عدم حمایت صحیح از این قشر(موسیقی دان و سراینده)باعث شده تا وقت کافی برای خلق یک اثر ماندگار صرف نشود.زیرا اگر وقت بگذارند شالوده ی زندگی شخصی آنها از لحاظ مالی دچار بحران می شود
 

goshtasb

عضو جدید
دوست عزيزم
من در مورد ترانه نظر خاصي ندارم .
چون براي من همچنان در مورد تعريف مشکل وجود داره . اگر تونستم يه موقعي مي يام تعريفش مي کنم .
اما در مورد ترانه سرا هايي که شما فرمودين؛

ترانه اولين بار در ايران با تلاش هاي بي وقفه شهيار قنبري و بزرگاني چون فريدون فروغي، و آهنگ ساز بزرگ ايران مرحوم واروژان، پا گرفت.
و ترانه سراهاي بزرگي در ايران داشتيم مثل: خود شهيار قنبري، اردلان سرفراز، ايرج جنتي عطايي، که در واقع اگر شعرهاي اين دوستان رو خونده باشيد که اکثرا کارهاي ماندگار ترانه ايران هستند: هيچ وقت ترانه رو سطحي، يا فاقد استعاره و صناعات ادبي و يا فقط در موضوع عشق نمي گيد.
به عنوان مثال از اردلان سرفراز عزيز:
شعرهاي: پنجره (توي يک ديوار سنگي) که در دوران اعتراضات دانشجويي سروده شده و تلميحات و استعارات بسيار زيبايي در اون هست.
يا شعر من و گنجشک هاي خونه که با صداي گوگوش اون رو شايد شنيده باشيد: خود جناب سرفراز در مورد اين شعر مفهوم بسيار زيبايي از عشق مي دن و سوالي که در اين شعر مي پرسن (که خيلي جالبه) اينه که در واقع من و گنجشکهاي خونه عاشقيم يا فقط عادت به عشق داريم و آيا شايد عشق اصلا يک عادته. (اي چراغ هر بهانه از تو روشن، از تو روشن/ اي که حرفهاي قشنگت، منو آشتي داده با من/ من و گنجشک هاي خونه، ديدنت عادتمونه/ به هواي ديدن تو پر مي گيريم از تو لونه .....)
يا در شعرهاي ايرج جنتي عطايي عزيز: شعر شقايق که اون رو با صداي جناب داريوش شايد شنيده باشيد؛ در واقع شقايق استعاره از آقاي خسرو گلسرخي هست. که به دليل مسائل سياسي آن زمان، سرشار از استعارات و تلميحات زيبا سروده شده.
و يا شعر بن بست که باز هم با صداي آقاي داريوش هست و به خاطر اين شعر، هم شاعر و هم خواننده به زندان افتادند.
و يا شعر اي ابر مرد مشرقي اي کوه: که در واقع اين شعر در اصل براي شاه سروده شد و به قول خود آقاي ايرج جنتي عطايي اين شعر وثيقه آزادي آقايان داريوش، خود ايرج و بقيه از زندان بود. که پس از مدتي دوباره همين ترانه به جرم اينکه بر ضد حکومت و شاه هست تحت پيگرد قرار گرفت.
به هر حال نمونه ترانه هاي بسيار قدرتمند و سرشار از صناعات ادبي، همچنين مملو از مضامين اجتماعي و سياسي و حتي فرهنگي، بسيار فراوان هست.
و اساسا ترانه از کشورهاي غربي وارد ايران شده، و اين طور نبوده که تاثير کشور هاي غربي باعث ضعيف شدن اون بشه .
با احترام فراوان :gol:
درود دوست من
از پست شما بسیار لذت بردم
اما چند نکته
در مورد آغاز ترانه سرایی در ایران مطلبی نگاشتید که کمی جای بحث دارد.
اگر چنین برداشت کنیم که منظور شما نخستین کسی است که به قصد ترانه شعرب سروده است باز هم بر مطلب شما ایراد وارد است
قصه ای نقل می کنم که البته به دلیل یاری نکردن حافظه کمی بد بیان می شود اما اگر مایل باشید می توانید با همین اشاره نیز آن را پیگیری کنید
استاد بهار در زمان تبعید خود به اصفهان با عارف قزوینی برخوردی دارد و از ایشان می پرسد ایا آهنگی داری که من بر روی آن شعری بگویم؟و ایشان جواب می دهند بلی
اما در یاد ندارم حاصل کدام ترانه ی عارف قزوینی است
و یا می توان به ترانه های علی اکبر خان شیدا اشاره کرد
بی شک پیش از ایشان هم ترانه سرایانی بوده اند که نامشان در تاریخ ثبت نشده اما آثارشان همچنان محفوظ است

در انتهای کلام فرموده اید که اساسا ترانه از غرب به ایران راه یافته که این نیز با حقیقت مغایرت دارد
بجز چند کشور خاص در سایر ملل در گذشته چیزی تحت عنوان شعر وجود نداشته که حال بخواهیم بگوییم ترانه داشته اند
اما در تاریخ ادبیات ایران زمین اشعاری از دوره ی ساسانی وجود دارد و حتی پیش تر
اما در مورد ترانه
در تاریخ موسیقی اگر مطالعه کنید در قبل از اسلام و بعد از آن به نام های بزرگان ایرانی برخورد می کنید که در تاریخ به صراحت ذکر شده که ایشان متناسب آهنگ های خویش اشعاری می سروده اند و اجرا می کردند
(متاسفانه نام موسیقی دان معروف ایرانی که در دربار خلفای فاطمی مصر دارای جایگاه رفیعی بوده را به یاد نمی آورم)
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در چندین پست به تجاری بودن ترانه اشاره رفته است که کمی دور از واقع است
در پست قبلی به تعریف ترانه اشاره شد
با توجه به این که ترانه می تواند شهری کلاسیک باشد(همانند الا یا ایها الساقی از حافظ که بار ها و بار ها اجرا شده و یا اشعار دلکش مولانا) و کسی برای استفاده از انها پولی پرداخت نمی کند نمی توان بر چسب تجاری بودن را بر این اشعار چسباند.
اما این تصور و تعبیر از کجا پدید امد؟
همزمان با ورود رادیو به ایران و احساس ضرورت اشاعه ی فرهنگ صحیح ایرانی دراین اداره گروه های موسیقی در این مجموعه ایجاد شد که کلیه عوامل آنها از موزیسین و نوازنده و ترانه سرا در استخدام رادیو ملی یا رادیو نیروی ارتش (اگر اشتباه نکنم) در امدند و به واسطه ی حضور خویش از انجا مزد دریافت می کردند.
به مرور این رسم جا افتاد اما همه گیر نشده.اما امروزه حقی تحت عنوان حق تالیف و حق اثر در قانون تعریف می شود که مختص شاعران نیست و طبق این قانون هر کسی به نوعی از اثر ثبت شده ی فرد دیگری بهره بگیرد نیاز به کسب اجازه است.که معمولا این کسب اجازه همراه با پرداخت وجه می باشد.
اما روز ماندگاری یک ترانه
رمز ماندگاری یک ترانه نه زبان آن ترانه که مفهموم و نزدیکی آن ترانه به شرایط روز جامعه است.
مردمان ایران از دیر باز مردمی هنر پرور و هنر دوست بوده اند و غالبا طبع شاعری و آواز دارند(اکثر ما در تنهایی خویش با خود زمزمه می کنیم) که حاصل این خوش ذوقی ضرب المثل ها وترانه های فولکلور.رقص های محلی و ... است.
شما نمی توانید ماندگاری ترانه ی بوی جوی مولیان را کتمان کنید و صد ها ترانه ی دیگر از این دست را که همگی از اشعار ماندگار کلاسیک بهره جسته اند.اما آنچه موجب ماندگاری است تناسب این اشعار با روزگاری است که در آن اجرا شده.
اما امروزه چون سطح ادبی جامعه افت پیدا کرده ترانه سرا های ما نیز روی به کلمات سخیف و اشعار سبک نهاده اند(البته این حاصل کم سوادی ایشان نیز هست)
ببینید
حرف شما قبول ولی منظور از تجاری بودن ترانه مطابقت باسلیقه ی مردم هستش...
دقیقا همین که شما گفتین....

اما
این روزها به واسطه خیلی مسائل- که حتی می تونه ریشه استکباری داشته باشه- می تونیم ببیتیم که کلمات فرنگی و واژه های انگلیسی وارد ترانه های فارسی شده و جوان ها هم استقبال می کنن....
برای همین می شه گفت ترانه سرایی یک تجارت که متاسفانه داره به ادبیات ما هم لطمه می زنه......
 

goshtasb

عضو جدید
ببینید
حرف شما قبول ولی منظور از تجاری بودن ترانه مطابقت باسلیقه ی مردم هستش...
دقیقا همین که شما گفتین....
اما
این روزها به واسطه خیلی مسائل- که حتی می تونه ریشه استکباری داشته باشه- می تونیم ببیتیم که کلمات فرنگی و واژه های انگلیسی وارد ترانه های فارسی شده و جوان ها هم استقبال می کنن....
برای همین می شه گفت ترانه سرایی یک تجارت که متاسفانه داره به ادبیات ما هم لطمه می زنه......
درود
ورود واژگان بیگانه و تمایل به اشعاری از این دست ریشه در از خود بیگانگی ما ایرانیان دارد
ما از خویش بی خودیم
گمان می کنیم هر آنچه نشان از غرب دارد یعنی تمدن
ترانه سراهایی که چنین اشعاری می سرایند نیز کسانی هستند که شیفته ی غرب شده و از هویت و فرهنگ خود بیگانه اند
این بحث خون مرا به جوشش وا می دارد
برای همین از ادامه ی بحث بیش از این خودداری می کنم
 

Similar threads

بالا