ما حیوانات را خیلی دوست داریم!!!
انشائ زیر را به روش دانش آموز کلاس دوم دبستان بخوانید!
انشائ زیر را به روش دانش آموز کلاس دوم دبستان بخوانید!
ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور.ما هر روز در مورد حیوانات حرف میزنیم ، بابایمان هم همینطور. بابایمان همیشه وقتی با ما حرف میزند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ تولهسگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟ و هر وقت ما پول میخواهیم میگوید؛ کرهخر مگه من نشستم سر گنج؟
چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان میرفتیم خون عمه زهره اینا یک تاکسی داشت میزد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت: کور باباته یابو، پیاده میشم همچین میزنمت که به خر بگی زن دایی, بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟
فامیلهای ما هم خیلی حیوانات را دوست دارند، پارسال در عروسی منوچهر پسر خاله مان که رفت قاطی مرغها، شوهر خالهمان دو تا گوسفند آورد که ما با آنها خیلی بازی کردیم ولی بعدش شوهر خالهمان همان وسط سرشان را برید! ما اولش خیلی ترسیدیم ولی بابایمان گفت چند تا عروسی برویم عادت میکنیم، البته گوسفندها هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خالهمان سرشان را ببرد، حتما دردشان نیامد.
ما نتیجه میگیریم که خیلی خوب شد که ما در ایران به دنیا آمدیم تا بتونیم هر روز از اسم حیوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنیم و آنها را در تلوزیون ببینیم در موردشان حرف بزنیم و نمیدانیم اگر در ایران به دنیا نیامد بودیم چه غلطی باید میکردیم.
مقداری سانسور شد که اگه خواستید اصلش رو از اینجا بخوانید