مادرم . . .

...ANTY...

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان گلم..............
اگه دوست داشتین به جای جواب یه عکس مادر بذارید به سلامتی همه مادرامون . . .

اول از همه هم خودم شروع میکنم............


من از مرگ نمی هراسم
. . .
فقط نگرانم
که در شلوغی آن دنیا
نتوانم مادرم را پیدا کنم .............






و چه عطری دارد موهایی که به صلابت خورشید میدرخشند . . .





دستانی را که کار کرد تا نگذارد دستان من سنگین تر از قلم چیزی بردارد . . .



 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]​
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وای بر من ،ای خدا[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] آن دلربا آن مهربان دستان
آن دم گرم و دل بی خار و بی پایان
وز برایم ،وای سرد است، وای سرد است...

مادر ای مادر ، باز مادر باز آن عشق الهی باز آن آغوش گرم جاودانی....
چه میبینم خدایا باورم نیست هنوز
گرمی آغوش مادر دستهای پر چروک و گرم مادر
بوسه های آتشینش حرف های دلنشینش ... نیست دیگر از برایم
هزاران وای بر من
پیکرش سرد است نازنین مادر هم سرد است ... [/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]علی اکبر ثابتیان[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]​
 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت
شب ها بر ِ گاهواری من بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست تا هستم وهست دارمش دوست
[/FONT]
 

...ANTY...

عضو جدید
کاربر ممتاز
مادرها شبیه نخ تسبیح می مانند . . .
به نسبت دانه ها کمتر خود نمایی میکنند اما . . .
اگر نباشند هیچ دانه ای کنار هم نمی ماند!!!!
خدایا نخ هیچ تسبیحی پاره نشود..........
.
.
.
.
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=5]خواسته هاي يك مــــــــــــــــادر پير:

عزیزم:
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم...
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده، همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو؛ روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو.
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم.
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم





[/h]644337_435146346616686_1758749619_n.jpg
 

*تندیس*

عضو جدید
احساس امنیت و آرامش در آغوش مادر یعنی این........

احساس امنیت و آرامش در آغوش مادر یعنی این........


.
.
.

.
.
.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
Nilpar خدایا! نماز مادرم را قبول بفرما..... تالار عکس 8

Similar threads

بالا