جین جانسون یک زن انگلیسی است که در سفری که به افریقا و کشور مراکش داشته است با یک مرد صحرا نشین مراکشی آشنا شده و بعد از 6 ماه با او ازدواج کرده است.
او اکنون به سبک بادیه نشینان عرب زندگی میکند و برای اینکه بتواند با دوستانش در تماس باشد چند ماه از سال را به کشورش سفر میکند.
جین در این رابطه میگوید: همیشه فکر میکردم زنانی که با یک نگاه عاشق میشوند و با مردان بیگانه از ملیت دیگری ازدواج میکنند دیوانه اند اما وقتی خودم " عبدالطیف " را دیدم همه این افکار به نظرم پوچ و بی معنی بود.
او جریان آَشنایی اش را به دوستانش گفت و هدفش را برای سفر به مراکش و ازدواج با یک عرب را برای دوستانش بازگو کرد اما همه آنها او را از این کار منع کردند اگرچه او نهایتا تصمیمش را عملی کرد و با عبدالطیف ازدواج کرد و اکنون به عنوان همسر رسمی وی در قبیله او زندگی میکند.
او یک زن فعال اجتماعی است که نویسنده هم هست و همه ترسش از این بود که همسرش مخالف فعالیتهای او باشد اما شوهر او همه جا کنارش است و حمایتش میکند و بزرگترین مشوق اوست. آنها خیلی زود زبان همدیگر را یادگرفتند و با هم همراه شدند.
همسر او که چند سالی از او کوچکتر است در ماههای سرد سال یک رستوران سنتی را اداره میکند و در فصلهای گرم هم به انگلستان سفر کرده و به نقاشی تابلوهای رنگ روغن میپردازند.
جین اخیرا داستان ازدواجش را به همراه بخشی از زندگینامه اش در یک کتاب منتشر کرد.
او اکنون به سبک بادیه نشینان عرب زندگی میکند و برای اینکه بتواند با دوستانش در تماس باشد چند ماه از سال را به کشورش سفر میکند.
جین اخیرا داستان ازدواجش را به همراه بخشی از زندگینامه اش در یک کتاب منتشر کرد.
