لیاقت

ثمینی

عضو جدید
دلتنگ بودم و خسته
[SIZE=+0]
[/SIZE]

آمدم تا ماه نگاهت را
[SIZE=+0]
[/SIZE]

از پشت پنجره بچینم اما
[SIZE=+0]
[/SIZE]

پائیز حرفهایت به هوای شعرم خورد
[SIZE=+0]
[/SIZE]

و رعد یادت در واژه هایم پیچید
[SIZE=+0]
[/SIZE]

تمام خاطرات کز کرده از تو
[SIZE=+0]
[/SIZE]

خیس شدند!
 

ثمینی

عضو جدید
چه بگویم وقتی دیوانه وار

سمت گلهایی که دارم از تو به آب می دهم

در حرکتم وآخرش نمی دانم
[SIZE=+0]
[/SIZE] به کدام نا کجا آباد می رسم؟

[SIZE=+0]
[/SIZE]تازه لهجه شعرم بهاری شده بود

[SIZE=+0]
[/SIZE]که تو آمدی...........

[SIZE=+0]
[/SIZE]ونگذاشتی لابه لای برگها شکوفه کنم

[SIZE=+0]
[/SIZE]حالا از بهار نشانی نیست

[SIZE=+0]
[/SIZE]تنها یک برگ؛که مرا می برد تا رویائی

[SIZE=+0]
[/SIZE]که تا به حال ندیده ام

[SIZE=+0]
[/SIZE]واینکه به او که هیچوقت فکرش را هم نمی کردم

[SIZE=+0]
[/SIZE]چقدر فکر کردم؟؟!


و هنوز دلتنگم.....

 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها اینجا داره بدجوری بارون میاد
هوا سرده
دل آدم میگیره
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
تازه احساس میکنم
که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها
داره بارون میزنه
........
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجام داره بارون میاد خیلی کیف میده


ولی من شده بودم جلوه ی بارز یه موش آب کشیده
نیم ساعت تو یکی از ساختمونای دانشگاه بیکار وایسادیم تا شدت بارون کمتر شد تونستیم بیایم خونه!
 

ثمینی

عضو جدید
زیر بارون اومدم خونه دیگه
دعا کردم
شعر خوندم
بعدم دیدم دارم یخ میزنم اومدم خونه:biggrin:


اره خدایی خیلی کیف میده من صبح تا دلت بخواد خیس شدم 2تا خانمم دلشون برام سوخت چتر گرفتن برام گفتم نمیخوام بارونو دوست دارم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای باران
باران

شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره خدایی خیلی کیف میده من صبح تا دلت بخواد خیس شدم 2تا خانمم دلشون برام سوخت چتر گرفتن برام گفتم نمیخوام بارونو دوست دارم


ما وایساده بودیم تو ساختمون نزدیک 50-60 نفر! هرکی میومد تو خیس شده بود هر هر بهش میخندیدیم

جاتون خالی یه کار بد هم کردیم!!!!!!!!!

:w15::w15::w15:
 

ثمینی

عضو جدید
ما وایساده بودیم تو ساختمون نزدیک 50-60 نفر! هرکی میومد تو خیس شده بود هر هر بهش میخندیدیم

جاتون خالی یه کار بد هم کردیم!!!!!!!!!

:w15::w15::w15:




بگو مااا هم بخندیم مخصوصا خنده دار تعریف کن که این مهدیم بخنده
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگو مااا هم بخندیم مخصوصا خنده دار تعریف کن که این مهدیم بخنده


جلوی در ورودی ساختمون یه سنگ تخت گذاشته بودیم-شبیه یه آجر ولی ارتفاعش کم بود-
هرکی میومد تو پاش گیر میکرد بهش و نزدیک بود بخوره زمین
بعدم 50-60 نفر با هم میزدن زیر خنده

:w15::w15::w15:
3-4 نفرم با گوشیاشون فیلم میگرفتن

بچه ها واقعا جاتون خالی
خیییییییییییلی باحال بود
 

ثمینی

عضو جدید
بابا مهدی بیاااااااااااااااااااااا بیرون از این حال و هوا:mad: من که عمرن ناراحت شم حالا غمم گرفت:(
 

ثمینی

عضو جدید
جلوی در ورودی ساختمون یه سنگ تخت گذاشته بودیم-شبیه یه آجر ولی ارتفاعش کم بود-
هرکی میومد تو پاش گیر میکرد بهش و نزدیک بود بخوره زمین
بعدم 50-60 نفر با هم میزدن زیر خنده

:w15::w15::w15:
3-4 نفرم با گوشیاشون فیلم میگرفتن

بچه ها واقعا جاتون خالی
خیییییییییییلی باحال بود





ایول خوشم میاد شری زندگی اینجوری قشنگه الان ینفر بود می گفت مسخره کردن دیگران اصلا قشنگ نیست:biggrin::biggrin:
 
Similar threads

Similar threads

بالا