دوستای عزیز خیلی خیلی عذر میخوام.نمیدونستم جدیه.
از عزیزمون خرس مهربونم خیلی معذرت میخوام
خدمت آقا امیدم عرض کنم که شما لطف کن کمتر دمخور خانما باش.مثه اینکه از این چیزا تو عمرت ندیدی.sunshid اگه چیزی گفت حق داشت چون تاپیکشه.شما رو سننه؟؟؟؟
به طور کلی از همه علی الخصوص خرس مهربون معذرت میخوام.لازم باشه تا یه هفته میام فقط همینو میگم.
ولی دمه خرس مهربون گرم
سوالشو پرسیده
یه هفتس نومده یه سر بزنه ببینه چه خبره
اونوخت ما داریم اینجا همدیگرو میجوییم
به هر حال گفته بودم تا یه هفته عذر خواهی میکنم و الانم میگم
خرس مهربون یه ماهه دیگه که اومدی اینو خوندی بدون شرمندتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من یک مشکلی دارم
برای یه کار دیگه میام نت بعد اینجا گیر می کنم و خستم میشه کامپیوترو خاموش می کنم خاموش که شد یادم میوفته کارم رو نکردم
معتاد شدم راه حل می خوام
البته فکر کنم کچل اگر دعوا داشت سر خود درمان می کرد
راه حل:
من یک مشکلی دارم
برای یه کار دیگه میام نت بعد اینجا گیر می کنم و خستم میشه کامپیوترو خاموش می کنم خاموش که شد یادم میوفته کارم رو نکردم
معتاد شدم راه حل می خوام
البته فکر کنم کچل اگر دعوا داشت سر خود درمان می کرد
راه حل:
راه حلتون اینه که به نظر من همرو رو کاغذ یادداشت کنین.. بعد به ترتیب به همه کاراتون برسینمنم همینجوری بودم
من از اول هر ترم این کارو می کنم
الان یه 20 صحفه اچار کار نوشتم
دو هفته قبل که نگاه کردم دیدم خود به خود 60 درصد حل شده بدون کار
20 درصدشم اینقدر مهم بوده که لازم به نوشتن نبوده
20 درصدشم خیلی زحمت داشته و به انجام دادنش نمی ارزیده
هر روز که از خواب بیدار میشم می دونم 1 امتحان سخت دارم 2 هم سخت ترین امتحانم هست
اما برای چک کردن نمره میام تو نت وسوسه میشم اینجا هم یه سر بزنم یهو شب شده! بی خبر از همه جا!!!!
من یک مشکلی دارم
برای یه کار دیگه میام نت بعد اینجا گیر می کنم و خستم میشه کامپیوترو خاموش می کنم خاموش که شد یادم میوفته کارم رو نکردم
معتاد شدم راه حل می خوام
البته فکر کنم کچل اگر دعوا داشت سر خود درمان می کرد
راه حل:
شما دیگه خیلی سر خودتو شلوغ کردی
ای بابا حرف دلمون زدید !!
اوایل کمه اومده بودم باشگاه بچه ها میگفتن نیا معتاد میشه ولی باور نمی کنم !!!
حالا نت بایم و اینجا نیام واقعا داره برام !!
باعث شد از پروژه ام هم عقب بیوفتم !!
واای.چه شرایط سختی.واسه منم قابل درک نیس یه آدم چقد میتونه پست باشه که 9 ماه نقش بازی کنه و سوئ استفاده کنه
مطمئن باش این کارشو خدا بی جواب نمیزاره و آرزوی یه زندگیه با آرامشو به گور میبره.البته امیدوارم!
ولی یه تجربه شد برای همه اونایی که هنوز ازدواج نکردن اینکه تا زمانی که به طور رسمی زندگی دو نفرشونو شروع نکردن اجازه هرکاریو به نامزدشون ندن
.................
ولی یه نکته:شما گفتین اوایل نامزدی همش بهتون ابراز علاقه میکرد بهتون و شمارو همسر مورد انتظارش میدونست!تو این فاصله زمانی اتفاقی بینتون نیفتاد که شما از چشمش بیوفتین؟منظورم اینه که ممکنه بعد از یه مدت یه خصوصیت اخلاقی در شما دیده که از نظرش بد بوده و نتونسته تحمل کنه و این حرفارو زده که این رابطه تموم شه.
ولی هردلیلی هم دااشته باشه سوئ استفاده جنسیشو نمیتونه توجیح کنه!
دعا میکنم که یه خیری تو این کار باشه و خدا کمکت کنه!![]()
هيچ اتفاقي نيفتاد خدا شاهده هيچي . نه با خانوادش مشكلي داشتم نه با خودش . ازش پرسيدم من كاري كردم كه ناراحتي ؟ گفت نه . گفت خودت خانومي خدا شاهده عين حرفاشو دارم ميزنم گفت كه پاكترين دختري نه خودت مشكل داري نه خانوادت اما دل من خوش نيست بهترين دختر دنيا رو گرفتم خونه هم خريدم ماشينم دارم بهترين شغلم دارم اما دلم خوش نيست. وقتي بهش گفتم چرا زودتر نگفتي گفت نتونستم وقتي ميديدم تو دوستم داري و محبت ميكني وقتي ميديدم خانوادم انقدر دوستت دارن جرات نميكردم بهشون بگم براي همين به خاطر وجدانم ادامه ميدادم اما ديگه ديدم نميتونم براي همين بهت گفتم الانم عذاب وجدان دارم .همه اين هارو گريه ميكرد و بهم ميگفت . الانم ميگه بيا توافقي جدا بشيم . خانواده برام يه وكيل گرفتن تا حق و حقوقم رو ازش بگيرن . خودمم انقدر داغونم كه حوصله حرف زدن با هيچكس رو ندارم . نه ماه فكر كني يك نفر دوستت داره اما همش دروغ و فيلم باشه هنوز باور نميكنم
اخه اگه پسره ایشون رو نمیخواسته یا به زور اومدن خواستگاری این خانوم پس چرا تا چهلم داییشون همشبه این خانوم ز میزدن؟باهم میرفتن بیرون؟؟خانواده این اقا که پیششون نبوده مجبورشون کنن ز بزنن و اینجوری ابراز علاقه کنن!!!واای.چه شرایط سختی.واسه منم قابل درک نیس یه آدم چقد میتونه پست باشه که 9 ماه نقش بازی کنه و سوئ استفاده کنه
مطمئن باش این کارشو خدا بی جواب نمیزاره و آرزوی یه زندگیه با آرامشو به گور میبره.البته امیدوارم!
ولی یه تجربه شد برای همه اونایی که هنوز ازدواج نکردن اینکه تا زمانی که به طور رسمی زندگی دو نفرشونو شروع نکردن اجازه هرکاریو به نامزدشون ندن
.................
ولی یه نکته:شما گفتین اوایل نامزدی همش بهتون ابراز علاقه میکرد بهتون و شمارو همسر مورد انتظارش میدونست!تو این فاصله زمانی اتفاقی بینتون نیفتاد که شما از چشمش بیوفتین؟منظورم اینه که ممکنه بعد از یه مدت یه خصوصیت اخلاقی در شما دیده که از نظرش بد بوده و نتونسته تحمل کنه و این حرفارو زده که این رابطه تموم شه.
ولی هردلیلی هم دااشته باشه سوئ استفاده جنسیشو نمیتونه توجیح کنه!
دعا میکنم که یه خیری تو این کار باشه و خدا کمکت کنه!![]()
ای کشتین ماروبااین نیازهاتونمن پسری 21 ساله هستم.دانشجوی سال دوم.از قضا به خاطر مشاهده ی مورد مناسب ،تصمیمات جدیدی در حوزه ی ازدواج گرفته ام.
ولی به خاطر رسومات رایج مثل سن و... ودلایل دیگر از قبیل در آمد و... نمی توانم خانواده ی خودم را راضی کنم،که البته تا حدودی حق دارند ولی منم نیاز هایی دارم....
در حال حاضر به فکر کار کردن افتاده ام تا بتوانم استقلال شخصیتی و مالی خودم را قوی کنم .متاسفانه تنها فکری که برای حل این مشکل به ذهنم رسید این بود که تازه اونم به دلیل مخالفت خانواده در پوششی از ابهامه.
از این ها بگذریم کی میتونه خانواده ی دختر مورد علاقمو راضی کنه که دخترشونو به یه جوون 21 ساله بدن.....وای خدای من.....
نکته ی مهم اینه که من ایشونو خیلی دوست دارم
از هرکس که فکری به ذهنش می رسه خواهش میکنم منو راهنمایی کنه ممنون
هيچ اتفاقي نيفتاد خدا شاهده هيچي . نه با خانوادش مشكلي داشتم نه با خودش . ازش پرسيدم من كاري كردم كه ناراحتي ؟ گفت نه . گفت خودت خانومي خدا شاهده عين حرفاشو دارم ميزنم گفت كه پاكترين دختري نه خودت مشكل داري نه خانوادت اما دل من خوش نيست بهترين دختر دنيا رو گرفتم خونه هم خريدم ماشينم دارم بهترين شغلم دارم اما دلم خوش نيست. وقتي بهش گفتم چرا زودتر نگفتي گفت نتونستم وقتي ميديدم تو دوستم داري و محبت ميكني وقتي ميديدم خانوادم انقدر دوستت دارن جرات نميكردم بهشون بگم براي همين به خاطر وجدانم ادامه ميدادم اما ديگه ديدم نميتونم براي همين بهت گفتم الانم عذاب وجدان دارم .همه اين هارو گريه ميكرد و بهم ميگفت . الانم ميگه بيا توافقي جدا بشيم . خانواده برام يه وكيل گرفتن تا حق و حقوقم رو ازش بگيرن . خودمم انقدر داغونم كه حوصله حرف زدن با هيچكس رو ندارم . نه ماه فكر كني يك نفر دوستت داره اما همش دروغ و فيلم باشه هنوز باور نميكنم
گوسفند نفهم درخواست مهريه كن وازش جدا شو
سلام دوستان.
راستش من یه مدت زیادیه که حس میکنم خیلی زود رنج شدم.
کوچک ترین حرف یا رفتار و یا حتی شوخی دیگران باعث ناراحتی من میشه
.
البته من به روی خودم هیچوقت نمیارم ولی از درون خیلی بهم برمیخوره.
راستش رو بخواین دیگه از این خصلت خودم خسته شدم.
چکار کنم تا بتونم با بقیه راحت باشم و منظور حرفاشونو درست برداشت کنم و زود رنج نباشم؟
پیشاپیش ممنونم.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
S | مشاوره تحصیلی تلفنی | تالار مشاوره | 0 | |
A | مشاوره برای تغییر شاخه در رشته فنی حرفه ای از الکترونیک به کامپیوتر یا مکانیک! | تالار مشاوره | 1 | |
![]() |
سیستم مشاوره جدید در ایران | تالار مشاوره | 0 | |
A | مشاوره کاری | تالار مشاوره | 1 | |
![]() |
اساسنامه تالار مشاوره | تالار مشاوره | 2 |