هار و باغ و گلگشت چمنن ها
كنار دلبران شيرين سخن ها
اگر قسمت شد از خلوت درآيم
و گرنه ما و دل تنهاي تنها
كنار دلبران شيرين سخن ها
اگر قسمت شد از خلوت درآيم
و گرنه ما و دل تنهاي تنها
كوي دوست
- شروع کننده موضوع محـسن ز
- تاریخ شروع
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یادباد
حافظ
یاد باد آن روزگاران یاد باد
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یادباد
حافظ
در حضور خارها هم می شود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر ازاحساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
دست در دست پرنده بال در بال نسیم
ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود
کاش می شد حرفی از "کاش می شد"هم نبود
هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
آخرین ویرایش:
- باز هم می نالی امشب ؟
- من ننالم پس که نالد ؟
- ناله ات امشب دگر چیست ؟
- ناله ام از داغ دیشب ؟
- دیشب اما ناله کردی !
- ناله از دیشب آن شب
- پس تو هر شب ناله می کن !
- ناله تنها مرحم من
- من ننالم پس که نالد ؟
- من ننالم پس که نالد ؟
- ناله ات امشب دگر چیست ؟
- ناله ام از داغ دیشب ؟
- دیشب اما ناله کردی !
- ناله از دیشب آن شب
- پس تو هر شب ناله می کن !
- ناله تنها مرحم من
- من ننالم پس که نالد ؟
دل بردي از من به يغما اي ترك غارتگر من
ديدي چه آوردي اي دوست از دست دل بر سر من
بار غم عشق او را گردون نيارد تحمل
چون مي تواند كشيدن اين پيكر لاغر من
مي سوزم از اشتياقت در آتشم از فراغت
كانون من سينه من سوداي من آذر من
اول دلم را صفا داد آئينه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد عشق تو خاكستر من
ديدي چه آوردي اي دوست از دست دل بر سر من
بار غم عشق او را گردون نيارد تحمل
چون مي تواند كشيدن اين پيكر لاغر من
مي سوزم از اشتياقت در آتشم از فراغت
كانون من سينه من سوداي من آذر من
اول دلم را صفا داد آئينه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد عشق تو خاكستر من
سلام به همه دوستان عزيز خيلي دلم واستون تنگ شده بود اميدوارم كه همگي سالم و سر حال باشيد
من يه مسافرت اتفاقي برام پيش اومد ديگه نتونستم خبر بدم با عرض معذرت
سلام محسن جان خوبی عزیز..... دل ما هم تنگ شده بود.... خوش گذشت........
خواهش میکنم کجا بودی این مینا ما رو گشت از بس گفت بابامو میخوام.........
محسن جان شرمنده تشکر ندارم
سلام حميد جان ممنون خوبم
شما خوب هستيد شما لطف داريد
اي يه مسا فرت زيارتي سياحتي مشهد و شمال
اي واي عجب دختر كم طاقتي شده ديگه چكارش ميشه كرد دختر بابا ست
پس اومدی شهر ما خوش گذشت سفر زیارتی؟؟؟؟؟؟
مرسی.....آخه مگه میشه بابا بدون دختر بره مسافرت
نکنه با اون خانومت رفتی نمیخواستی لو بره آره؟؟؟
از در در آمدي و من از خود بدر شدم
گويي كه از اين جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا كه خبر مي دهد زدوست
صاحب خبر بيا مدو من بي خبر شدم
گفتم ببينمش مگر درد اشتياق
ساكن شود بديدم و مشتاق تر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پيش آفتاب
مهرم به جان رسيد و به عيوق بر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پيش يار
چندي به پاي گشتم و چندي به سر شدم
تا رفتنش ببينم و گفتنش بشنوم
از پاي تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم داشت
كه اول نظر به ديدن او ديده ور شدم
او را خود التفات نبودش به صيد من
من خويشتن اسير كمند نظر شدم
گويند روي سرخ تو سعدي چه زرد كرد
اكسير عشق در مسم آميخت و زر شدم
گويي كه از اين جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا كه خبر مي دهد زدوست
صاحب خبر بيا مدو من بي خبر شدم
گفتم ببينمش مگر درد اشتياق
ساكن شود بديدم و مشتاق تر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پيش آفتاب
مهرم به جان رسيد و به عيوق بر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پيش يار
چندي به پاي گشتم و چندي به سر شدم
تا رفتنش ببينم و گفتنش بشنوم
از پاي تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم داشت
كه اول نظر به ديدن او ديده ور شدم
او را خود التفات نبودش به صيد من
من خويشتن اسير كمند نظر شدم
گويند روي سرخ تو سعدي چه زرد كرد
اكسير عشق در مسم آميخت و زر شدم
گــــر بر سرِ كوى دوست راهى دارم
در سايۀ لطف او پنـــاهى دارم
غم نيست - كه راه رفت و آمد باز است
طاعت اگرم نيست گناهى دارم
در سايۀ لطف او پنـــاهى دارم
غم نيست - كه راه رفت و آمد باز است
طاعت اگرم نيست گناهى دارم
اره ديگه حميد جان ميشه بيايي مشهد خوش نگذره راستي تو مشهدي هستي چه خوب اينقدر دلم ميخواست كه بچه هاي باشگاه رو ببينم ولي متاسفانه نشد يعني نميتونستم با هاشون تماس بگيرمپس اومدی شهر ما خوش گذشت سفر زیارتی؟؟؟؟؟؟
مرسی.....آخه مگه میشه بابا بدون دختر بره مسافرت
حالا ديگه كه شده چكار كنم حالا يواش بگو مياد طلب كار ميشه نه بابا كدوم خانوم ديگه استغفر الله من و اين حرفا
اره ديگه حميد جان ميشه بيايي مشهد خوش نگذره راستي تو مشهدي هستي چه خوب اينقدر دلم ميخواست كه بچه هاي باشگاه رو ببينم ولي متاسفانه نشد يعني نميتونستم با هاشون تماس بگيرم
حالا ديگه كه شده چكار كنم حالا يواش بگو مياد طلب كار ميشه نه بابا كدوم خانوم ديگه استغفر الله من و اين حرفا
آره من مشهدی ام.............
مشتاق دیدارم من.... حالا سری بعد که اومدی خبر بده تا با هم در تماس باشیم همو ببینیم باعث افتخاره منه......
حقیقت تلخه و هزینه ها بالا رفته.... منظورو گرفتی زندگی خرج داره دیگه اگه میخوای لو نره..........
ببخش حميد جان دير جواب ميدم يه چند روز نبودم دارم ميبينم چه خبره
انشالله كه اين طور بشه ماهم مشتاق ديداريم خواهش افتخار براي ماست
اره واقعا حقيقت تلخه ديگه چكارش ميشه كرد حالا تو لو نده باشه رو چشم هستيم در خدمتتون
ببخش حميد جان دير جواب ميدم يه چند روز نبودم دارم ميبينم چه خبره
انشالله كه اين طور بشه ماهم مشتاق ديداريم خواهش افتخار براي ماست
اره واقعا حقيقت تلخه ديگه چكارش ميشه كرد حالا تو لو نده باشه رو چشم هستيم در خدمتتون
خواهش میکنم...
باشه پس زیر میزی ما فراموش نشه
آره بابا!دلم واست یه ذره شده بود!
بابا رفتم رشت!
دل به دل راه داره بابا منم دلم تنگ شده بود برا همه
رفتي رشت خوش گذشت كي رفتي من هم رشت بودم تا دوروز پيش ديدي گفتم ميري حالا خوش گذشت
سلام خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟
مینا اینم بابات مارو کشتی تو....
محسن جان هنوز امانتی به ما نرسیده ها چی کار کنم میدی یا که...
خودت میدونی......
مینا اینم بابات مارو کشتی تو....
محسن جان هنوز امانتی به ما نرسیده ها چی کار کنم میدی یا که...
خودت میدونی......
بابا نهم یا دهم رفتم سیزده اومدم!
سبزه میدونم رفتم!
آره بابا!دیگه زورشون کردم منو ببرن رشت!
اونجا هم برعکس همه جا هوا خوب بود!
میدون گلسار بودم!
مرسی شما چطورین؟؟؟
دیشب که باهم آشتی کردیم یادت رفته......
محسن بگو با من آشتی کنه وگر نه...
امروز چه دلتنگم
خاکستریم انگار
هم خاطره ی زنبق ، یک لحظه پس از رگبار
امروز چه دلتنگم
از جنس تکاپوی مصنوعیه فواره
بر حاشیه ی تکرار
امروز چه دلتنگم
مبهوت و کبود و گس
بر حضور مجروحم ، چه فاخته ، چه کرکس
چه سرخه خیابان و چه قهوه ای کوچه
شکله سایه ی ابرم ، بودنی سیاه و بس
بر مرکب چوبینم ، از کوچ نمی مانم
هم ساعته میدان چه بر دایره می رانم
بی حوصله ،بی رویا ، دریاچه ی اندوهم
تدفین جرگه و جنگل ، سوگواریه کوهم
آه ، ای منه جان خسته
عصیان فروخفته
انفجاره پنهان و افسانه ی ناگفته
امروز که دلتنگم ، ناگهانه طغیان کن
شهر بهت و بهتان را به حادثه مهمان کن
امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم
خاکستریم انگار
هم خاطره ی زنبق ، یک لحظه پس از رگبار
امروز چه دلتنگم
از جنس تکاپوی مصنوعیه فواره
بر حاشیه ی تکرار
امروز چه دلتنگم
مبهوت و کبود و گس
بر حضور مجروحم ، چه فاخته ، چه کرکس
چه سرخه خیابان و چه قهوه ای کوچه
شکله سایه ی ابرم ، بودنی سیاه و بس
بر مرکب چوبینم ، از کوچ نمی مانم
هم ساعته میدان چه بر دایره می رانم
بی حوصله ،بی رویا ، دریاچه ی اندوهم
تدفین جرگه و جنگل ، سوگواریه کوهم
آه ، ای منه جان خسته
عصیان فروخفته
انفجاره پنهان و افسانه ی ناگفته
امروز که دلتنگم ، ناگهانه طغیان کن
شهر بهت و بهتان را به حادثه مهمان کن
امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم
خب بگو چی میشه دیگه؟
الان اعصابم حسابی داغونه!از یکی بدجور ناراحتم!(مردم بلد نیستن حرف بزنن!)
بگو دیگه!
بابا؟احمید چی کار میکنه اگه من آشتی نکنم؟
گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست مردم هلال عید بدیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوستما را دگر به سرو بلند التفات نیست
از دوستی قامت بااعتدال دوستزان بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوستای خواب گرد دیده سعدی دگر مگرد
یا دیده جای خواب بود یا خیال دوست
آخرین ویرایش:
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
عضویت در گروه دوست داران حافظ | ادبیات | 0 | |
|
بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ | ادبیات | 3654 |